هویت به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم میشود که به طور خلاصه، بعد فردی، شخصی یا چیزی را از فرد یا چیز دیگری متمایز میکند و این هم به دلیل ویژگیها و خصوصیات هر یک از آن هاست که باعث وجه تمایزشان میشود. هویت قومی یا ملی در گروه هویت اجتماعی قرار دارد و مولفههایی برای این منظور وجود دارند که ذیل این مولفهها تعاریف متعددی برای آن درنظر گرفته شده است.
محمد صادق صالحی، فعال حوزه فرهنگ و رسانه درمورد هویت قومی – ملی و فرهنگ بنیانها بیان کرد: هویت اجتماعی بیانگر تعلق یک شخص به یک محیط اجتماعی است که این موضوع برای یک جامعه با جامعه دیگر متفاوت است یا هویت تاریخی بیانگر آگاهی تاریخی افراد جامعه از گذشته تاریخی شان است که دلبستگیهای آنها به یک سری از مسائل تاریخی را نشان میدهد و درواقع، این وجه تمایز هویت تاریخی ما از یک ملت دیگر است و اینها به نسلهای بعدی انتقال پیدا میکنند.
او گفت: هویت جغرافیایی، یکی دیگر از هویتهای مهم است که اثر بیشتری دارد. یعنی جامعهای در یک محدوده جغرافیایی زندگی میکند و همین موضوع باعث تمایز هویت جغرافیایی آن از دیگری است و افرادی که در یک نظام سیاسی هستند هم، از هویت سیاسی برخوردارند و حتی دین و مذهب نیز، دارای هویت است که یک گروهی پیرو یک مذهب هستند و گروهی دیگر به دین دیگری اعتقاد دارند و این نشان دهنده هویت مذهبی است. حال، مجموعهای از هویتهای فرهنگ، زبان، ادبیات و... هویت ملی را شکل میدهند.
به گفته این فعال حوزه فرهنگ و رسانه، هویت قومی و ملی در کنار یکدیگر هستند و در حقیقت، دربرابر هم نیستند و همدیگر را تقویت میکنند و در کشور ما تشکیل دهنده هویت ملی ایرانی هستند.
صالحی با اشاره به نقش ادبیات در انتقال فرهنگ گفت: خیلیها معتقد هستند که تاریخ معاصر ایران دوره چالش هویت ایرانی است. یعنی در ۱۵۰ -۱۰۰ سال اخیر، به دلیل تغییر شرایط دنیا و این که ما از سرعت جهانی بازمانده ایم با چالشهایی روبرو شده ایم که نتوانستیم خودمان را در برابر اینها حفظ کنیم. چون در دوران معاصر، کشور همیشه با مشکلاتی روبرو بوده است و در این میان، نتوانستیم نرم افزار فرهنگی خود را بروز نگه داریم و این خودش معضل است. این در حالی است که همیشه بدنه جامعه پیشتاز فرهنگ و هنر کشور بوده است و این نشان میدهد صرفا با یک گروه خاص روبرو نبوده ایم و به همین خاطر، بعضی از آثار ماندگار شده اند.
این فعال حوزه فرهنگ و رسانه ادامه داد: یکی از مهمترین اسنادی که در حوزه هویت ایرانی در دست داریم شاهنامه فردوسی است که این اثر فاخر فردوسی و رسیدن آن به دست ما از طریق تلاش بدنه جامعه ایرانی بوده است و نمیتوان آنها را از فرهنگ کشور جدا و آن را سازمانی کرد و این نگاه، یکی از مشکلات است.
او افزود: هر کشور کهنی مثل ایران، یک تاریخ واقعی و یک تاریخ ملی دارد که لزوما هم واقعی نیست و یا اساطیری و یا حماسی است و برخی از افرادی که در حوزه جامعه شناسی فعالیت میکنند نظریهای دارند و آن هم این است که تاریخ ملی، چکیدهای از جامعه است؛ به طوری که اگر کسی بخواهد ملت ایران را تحلیل کند از طریق شاهنامه فردوسی میتواند این کار را انجام دهد.