عصر ششم اردیبهشت بود که ضربان قلب جوان ۲۰ ساله افغانستانی در بیمارستان طالقانی مشهد در حالی از حرکت ایستاد که ۲۴ ساعت تلاش کادر درمانی برای نجات وی از مرگ نتیجه نداد و این جوان که «حبیب» نام داشت بر اثر عوارض ناشی از اصابت قمه به گودی کمر و میان دو کتف جان سپرد. دقایقی بعد با گزارش مرگ وی به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، تحقیقات گستردهای با حضور قاضی دکتر صادق صفری در بیمارستان آغاز شد. بررسیهای مقدماتی نشان داد امدادگران اورژانس پیکر نیمه جان وی را از محدوده توس ۹۱ به مرکز درمانی انتقال داده اند؛ بنابراین گروه تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستورهای ویژه مقام قضایی نیز عازم محل وقوع درگیری شدند و در کنار قاضی ویژه قتل عمد به انجام یک سری تحقیقات میدانی پرداختند. شواهد صحنه جرم و بررسی دوربینهای مدار بسته محلی حکایت از آن داشت که چند جوان افغانستانی در تعقیب هموطن شان بودند که او را در پیاده روی بولوار توس غافلگیر کرده اند. مهاجمان که چماق و قمه در دست داشتند به سوی جوان ۲۰ ساله هجوم بردند، اما او در حالی که تلاش میکرد از چنگ مهاجمان فرار کند ناگهان از پشت سر هدف ضربه قمه قرار گرفت و خون از میان دو کتفش فواره زد. با وجود این، همه رمق خود را در پاهایش جمع کرد و باز هم هنگامی پا به فرار گذاشت که ضارب نیز تعادل خود را از دست داده و نقش بر زمین شده بود.
جوان مجروح که دیگر به سختی توان ایستادن روی پاهایش را داشت به داخل یک تعمیرگاه آپاراتی پناه برد و پشت دستگاه تنظیم چرخهای خودرو مخفی شد، ولی ضارب در حالی که قمه خون آلود را همچنان در دست میفشرد با اشاره دیگر مهاجمان به داخل آپاراتی رفت و پیکر خسته و نیمه جان جوان مجروح را از پشت دستگاه و لاستیکها بیرون کشید. او لگدی به سر هموطنش زد و دوباره درگیری با او را در حالی ادامه داد که تعدادی از کسبه محل و رهگذران به کمک فرد مجروح شتافتند و او را از زیر ضربات مرگبار ضارب خشمگین بیرون کشیدند که قبل از آن هدف ضربات چماق یکی دیگر از مهاجمان هم قرار گرفته بود و ...
با به دست آمدن این اطلاعات، بیدرنگ شناسایی هویت مهاجمان تبعه خارجی با دستورهای محرمانه قاضی صفری شروع شد و گروهی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) با انجام رصدهای اطلاعاتی به سرنخهایی از محل سکونت تعدادی از اتباع خارجی غیرمجاز در نزدیکی محل وقوع جنایت رسیدند واین مکان را که زیرزمین ساختمان مسکونی بود، بازرسی کردند. کشف تعدادی جزوههای آموزشی و تجهیزات و لوازم مربوط به شرکتهای هرمی در این زیرزمین بیانگر آن بود که مهاجمان مذکور سرکردگان یک شرکت هرمی بودند که تعدادی از اعضای آن در همین زیرزمین زندگی میکردند، ولی همزمان با وقوع جنایت، از آن محل گریختهاند؛ بنابراین طولی نکشید که «گل احمد- ن» (ضارب) و جاوید (مهاجم چماق دار) شناسایی شدند و در حالی تحت تعقیب قرار گرفتند که احتمال خروج آنها از کشور وجود داشت. به همین دلیل قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستور داد تا مشخصات قاتل فراری و دیگر متهمان به مراکز انتظامی و مرزبانی اعلام شود و از سوی دیگر نیز گروهی از کارآگاهان زبده اداره جنایی آگاهی با هدایت سرهنگ، ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) به پیگیری سرنخهای موجود با استفاده از فناوریهای نوین پلیسی پرداختند و موفق شدند مخفیگاه اجارهای متهمان فراری را در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی شناسایی کنند.
در حالی که ضارب و همدست وی مقدمات فرار به افغانستان را فراهم کرده بودند، سعی داشتند تا از مرگ یا زنده بودن «حبیب» اطلاعاتی را به دست آورند! ولی کارآگاهان در یک عملیات غافلگیرانه که با راهنماییهای قاضی دکتر صفری صورت گرفت، در کمتر از ۱۲ ساعت موفق شدند دستبندهای فولادین قانون را بر دستان دو متهم اصلی این پرونده جنایی حلقه بزنند.
با انتقال متهمان به مقر انتظامی، مشخص شد که ضربات قمهای را که به گودی کمر و میانه کتف جوان ۲۰ ساله وارد آمده «گل احمد» زده است، به همین دلیل بازسازی صحنه جنایت در دستور کار پلیس قرار گرفت و روز یک شنبه گذشته، وی با دستور قاضی ویژه قتل عمد به محل وقوع قتل در بولوار توس هدایت شد. این جوان ۲۱ ساله افغانستانی در حالی به تشریح جزئیات و چگونگی این جنایت خیابانی پرداخت که ابتدا سروان منفرد (افسر پرونده) خلاصهای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهم در بازجوییهای مقدماتی را مقابل دوربین قوه قضاییه بازگو کرد.
«گل احمد» که سرکرده شرکت هرمی بود، خود را نیز یکی از قربانیان «زالوهای سیاه» معرفی کرد و درباره این ماجرای تکان دهنده گفت: حدود ۲ سال قبل و همزمان با تغییر نظام حکومتی در افغانستان به صورت غیرقانونی و قاچاق به ایران آمدم و یکسره به تهران رفتم. در آن جا به همراه تعدادی از هموطنانم به کارگری ساختمانی مشغول بودم تا این که ۹ ماه قبل یکی از همشهریانم با من تماس گرفت و با بیان این که کاری با درآمد هنگفت پیدا کرده است مرا به مشهد کشاند من هم با ۶۳ میلیون تومان پولی که داشتم وارد شرکتهای هرمی شدم، اما خیال میکردم در زمینه خرید و فروش مجازی کالا فعالیت میکنم!
این گونه بود که من هم برای افزایش زیر مجموعه هایم که بتوانم به درآمد هنگفت برسم با هموطنانم در شهرهای مختلف ایران و افغانستان تماس میگرفتم و آنها را به زیرزمین اجارهای در بولوار توس میکشاندم که در این میان «حبیب» به طور ناگهانی متوجه ماجرای شرکتهای هرمی شد و از زیرمجموعه من بیرون رفت. او به تهران فرار کرد و مشغول کار با گروهی دیگر شد. در این میان ما با هم درگیر شدیم چرا که خروج او موجب ضرر و زیان میشد. یک بار او ما را کتک زد و به همین دلیل ما نیز در تعقیب او بودیم تا این که به طور اتفاقی او را در بولوار توس دیدیم و من ضرباتی از پشت سر با قمه به کمر و کتف او زدم که در همین هنگام پایم لغزید و به زمین افتادم. «حبیب» هم از این فرصت استفاده کرد و داخل آپارتمانی مخفی شد که در نهایت او را پیدا کردیم و ...
«گل احمد» که مدعی بود قصد قتل هموطنش را نداشت در حاشیه بازسازی صحنه جنایت به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: یک سوئیت را شبی ۴۰۰ هزار تومان در منطقه محمدآباد مشهد (حاشیه شهر) اجاره کرده بودیم تا پس از اطلاع از وضعیت جسمی «حبیب» به افغانستان فرار کنیم، ولی نمیدانم چگونه کارآگاهان پلیس آگاهی فقط طی چند ساعت ما را شناسایی کردند در حالی که ما تبعه خارجی بودیم و تصور نمیکردیم پلیس بتواند بدون هیچ گونه مدارک هویتی مخفیگاه ما را پیدا کند. الان هم بسیار از این حادثه پشیمانم چرا که خودم نیز قربانی شرکتهای هرمی شدم. این «زالوهای سیاه» که در شهرهای مختلف کشور گسترش یافته اند، کاری میکنند که هرکس وارد این گونه بازاریابیها شد دیگر نتواند از آن خارج شود. اکنون که زن و فرزند خردسالم را در افغانستان رها کرده ام و خودم نیز به خاطر اشتباه ورود به شرکتهای هرمی خون هموطنم را ریخته ام، تازه میفهمم که خون ریزی و خون خواری فرجام بلندپروازی و ثروتهای خیالی است.
منبع: روزنامه خراسان