بخشی از اظهارات زن ۵۵ ساله‌ای که سفره درد دل هایش را در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی گشوده بود از نظر می‌گذرانید.

با آن که همسرم تا مقطع راهنمایی بیشتر تحصیل نکرده بود و در روستا به امور دامداری نزد پدرش مشغول بود، اما همواره آرزوی پزشک شدن را در سر می‌پروراند، به همین دلیل هم بعد از ازدواج و آغاز زندگی مشترک، من هم همه همتم را به کار گرفتم تا این آرزوی شوهرم برآورده شد، اما ...

این‌ها بخشی از اظهارات زن ۵۵ ساله‌ای است که سفره درددل هایش را در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گشوده بود.

او با بیان این که همسرم مرا زنی نفهم و بی‌سواد می‌خواند و معتقد است که در شأن همسری یک پزشک نامدار نیستم! به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از شهر‌های استان خراسان جنوبی به دنیا آمدم و دومین فرزند خانواده ام هستم. پدرم در زمینه خرید و فروش املاک و خودرو فعالیت داشت و مادرم نیز خانه دار بود، اگرچه پدرم اوضاع اقتصادی بدی نداشت، اما بعد از ازدواج برادر بزرگ ترم به مشهد مهاجرت کرد تا زمینه فعالیت اقتصادی بیشتری داشته باشد، ولی متاسفانه کاروبارش به آن اندازه‌ای که تصور می‌کرد، رونق نگرفت و در حد معمولی به زندگی خود ادامه داد. این درحالی بود که من نزد مادربزرگم در شهرستان ماندم چرا که او علاقه شدیدی به من داشت و اجازه نداد از او دور شوم.

با وجود این در روز‌های آخر هفته مرا نزد پدر و مادرم می‌آورد و دوباره به شهرستان باز می‌گشتیم. اگرچه مادربزرگم همه خواسته‌های مرا برآورده می‌کرد و اجازه نمی‌داد هیچ گونه ناراحتی مادی یا معنوی داشته باشم، ولی باز هم دوری از خانواده برایم بسیار سخت بود. آن روز‌ها من با فرزندان دایی ام همبازی بودم که همین ارتباط کودکانه باعث شد تا به پسردایی ام علاقه‌مند شوم.

از سوی دیگر من فقط تا پایان مقطع ابتدایی درس خواندم و زمانی که مادر بزرگم قصد داشت مرا در مدرسه راهنمایی ثبت نام کند به او گفتم دیگر علاقه‌ای به تحصیل ندارم! مادربزرگم نیز که همواره به خواسته‌های من احترام می‌گذاشت، برای ادامه تحصیل اصرار نکرد و به این ترتیب من درس و مدرسه را رها کردم و نزد مادربزرگم به امور خانه داری پرداختم تا این که روزی عمه ام ما را به مجلس عروسی دخترش دعوت کرد.

او سال‌های زیادی بود که با خانواده ما ارتباط نداشت و حتی نمی‌دانستیم در کدام شهر زندگی می‌کند، اما هنگامی که در مجلس عروسی مرا دید، با چهره‌ای که از شادمانی برق می‌زد، خطاب به مادرم و دیگر اطرافیان گفت: «زیبا» عروس آینده من است و باید خودمان را به زودی برای حضور در مجلس باشکوه دیگری آماده کنیم!

سپس در حالی که مرا به آغوش می‌کشید، با خوشحالی نگاهی به چهره ام انداخت و فریاد زد تاکنون عروسی به این زیبایی دیده اید؟! خلاصه من هم که فقط سکوت کرده بودم به گوشه‌ای رفتم و اشک ریختم! چرا که هنوز ۱۴ سال بیشتر نداشتم و حتی معنی زندگی مشترک را هم نمی‌دانستم. با وجود این یک هفته بعد، عمه ام به خواستگاری آمد و مرا با یک عدد النگوی طلا به قول معروف نشان کرد.

«فخرالدین» هم در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرده بود و، چون پدرش وضع مالی خوبی نداشت، در روستا به پدرش برای نگهداری دام‌ها کمک می‌کرد. بالاخره یک سال بعد من و «فخرالدین» زندگی مشترکمان را آغاز کردیم و بعد از آن که پسرم به دنیا آمد راهی مشهد شدیم تا همسرم شغل مناسبی پیدا کند. با آن که «فخرالدین» به صورت روزمزد کارگری می‌کرد، اما من چرخ خیاطی ام را راه انداختم و لباس‌های زنانه می‌دوختم چرا که در دوران کودکی و نوجوانی خیاطی را نزد همسایه مادربزرگم به خوبی آموخته بودم.

از طرف دیگر شوهرم آرزوی پزشک شدن را از همان دوران نوجوانی در سر می‌پروراند و به همین دلیل تصمیم گرفت شبانه به تحصیل ادامه دهد. من هم برای آن که شوهرم به آرزویش برسد همه تلاشم را به کار گرفتم و در کنار خیاطی بسته بندی مواد غذایی و تهیه انواع ترشی را نیز شروع کردم تا از نظر مالی مشکلی نداشته باشیم.

بالاخره «فخرالدین» دیپلم گرفت و روزی که نتایج آزمون سراسری اعلام شد، از شادی گریه می‌کردم و در پوست خودم نمی‌گنجیدم. همسرم در رشته پزشکی هرمزگان پذیرفته شده بود. حالا دیگر همه سختی‌ها و مشکلات را به فراموشی سپردم و در نبود همسرم به تربیت فرزندانم پرداختم. دیگر به سختی کار می‌کردم تا همسرم برای رفت و آمد به دانشگاه یا تامین مخارج زندگی احساس کمبود نکند.

چند سال بعد و در حالی که من سومین فرزندم را به دنیا آورده بودم، همسرم برای تحصیل در دوره‌های تخصصی پزشکی به کشور‌های اروپایی سفر می‌کرد و من مدت‌ها با فرزندانم تنها بودم، اما از این تنهایی لذت می‌بردم چرا که همه رویا‌ها و آرزو‌های فخرالدین به واقعیت پیوسته بود. تا این که بالاخره همسرم پزشکی حاذق و معروف شد به طوری که بیماران برای چندین ماه آینده نوبت می‌گرفتند.

این درحالی بود که هر دو دختر بزرگ مان را عروس کرده بودیم و حالا نوه هایمان به منزل ما صفای دیگری داده بودند. با آن که فقط پسر کوچکم هنوز در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کند، اما رفتار‌های همسرم آرام آرام تغییر کرده به گونه‌ای که دیگر مرا با خود به مهمانی‌های همکارانش نمی‌برد و مدام تحقیرم می‌کند، او حالا مرا در شأن خود نمی‌بیند و بی سوادی مرا به رخم می‌کشد.

«فخرالدین» توجهی به من ندارد و معتقد است من چیزی نمی‌فهمم! او دیگر برای انجام هیچ کاری با من مشورت نمی‌کند و با رفتار و گفتارش به شدت آزارم می‌دهد...

بررسی‌های کارشناسی و اقدامات مشاوره‌ای در این پرونده با صدور دستوری خاص از سوی سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: خراسان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۷۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۹ ۰۱ تير ۱۴۰۲
معرفت ربطی به تحصیلات نداره.اگه کسی معرفت داشته باشه با بی سوادها هم مثل دکترا رفتار میکنه.وقتی کسی زحمت میکشه جواب زحمتاشو باید داد چه با سواد باشه چه بی سواد.وقتی دکتراشو گرفت میتونست به خانمش بگه حالا من تلاش میکنم برای زندگی تا شما پیشرفت کنی و درس بخونی....
Iran (Islamic Republic of)
اصغر
۰۷:۵۹ ۲۸ خرداد ۱۴۰۲
حیف شما که برای دکتر دروغگو زحمت کشیدی
Iran (Islamic Republic of)
رها
۲۰:۵۷ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
سلام واقعا این شرایطسخته منم مشابه این روتجربه کردم بانداریهاوبیپولیهای همسرم ساختم وحالاکه صاحب خونه وزندگی شدیم دنبال اینکه بزارم برم باوجودسن کمی که دارم بخاطربچه هام مجبورم تحمل کنم ولی میدونم کارم اشتباه
Iran (Islamic Republic of)
علی اشرفی
۱۸:۵۹ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
خانمی که شما را پزشک کردند یعنی فخرالدین از سادگی خانم نجیب زاده سو استفاده کرده پایشان تا مقطع ابتدایی درس خواند ه است و شما تل مقطع راهنمایی درس خواند های وگرنه ایشان نتوانستند دکتر شوند و به اروپا سفر کرده شما مغرور شده آید قدر همسرتان را بدانید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۰۸ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
هنوزدیر نشده بااینکه همسرت شمارا نفهم می‌خواندبا ادامه تحصیل خود میتوانی به شوهرت بفهمانی که نفهم نیستی احتمال صد درصد زیر سرش دختر است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۵۱ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
به نظرم تابوده همین بوده ..شاید برعکس هم بود همین اتفاق میفتاد
ولی بیشتر خانم ها درمعرض این اتفاق هستند..
کاش خودشون هم باهمسرشون تحصیل میکردن
همیشه باید اول به خودمون ارزش واحترام قائل باشیم وبعد بقیه
Iran (Islamic Republic of)
پارمیدا
۱۶:۴۶ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
شمام به جای زاد و ولد به فکر تحصیل و پیشرفت خودتون میشدید که نمیدونستین یه دکتر یه زن بی سواد رو پسند نمیکنه شما اشتباه کردید که به شوهرتون بیش از اندازه لطف کردین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۱ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
عاقبت بخیر ی مثل دکتر، بی معرفت باید این خانم را در پر قو نگهداری کند آن هم همسرش بود وهم وظیفه ی پدر و مادری را برایش به جا آورد به خدا اخم در جلوی چنین خانم های یکی از بزرگترین خیانت های تاریخ است
Iran (Islamic Republic of)
م
۱۶:۲۹ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
خبرخوبی بوداماچرافقط هرچه خبردرمشهد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۸ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
نهایت نمک نشناسی این مرد رو نشون میده خانم محترم باید میگذاشتید تو روستا با گوسفنداش مشغول بشه چه کاری آخه جوونیتو گذاشتی پای یه همچین مردی!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۶ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
درودبه همگی!اصلا نمیشه یطرفه قضاوت کرد!خودم قبلا باهمسرم مشورت میکردم وهرجایی که میرفتم بهش میگفتم!اما اززمانی که جلوی دوستانم بهم بی احترامی کرد،همونارو پتک کرد زد توی سرم،دیگه هیچوقت باهاش مشورت نمیکنم وهیچی هم بهش درباره کارام نمیگم!حتی وقتی پیشش باتلفن حرف میزدم بعدش دربارش باهام بحث وجدل میکرد،دیگه گوشیمم توی خونه سایلنت مکنم!چونکه خودش باعث این رفتارم شده!پس بایدحرف دوطرفوگوش دادبعدنظرداد!به احتمال فراوان این خانم هم مقصره!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۴ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
ولش کن طلاق بگیر تا بره یه میترا استاد به پستش بخوره حالش جا بیاد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۲۴ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
من یک مردم و دکتر، دختر خاله ام را گرفتم پشت کنکوری بود ... کمکش کردم تا شد یک روانشناس و مشاور خبره و اسم و رسمی یافت ... با وجود اینکه همه چیز در اختیارش بود فیلش هوای هندوستان کرد و برای تنوع !!! و تجربه های جدید!! از من جدا شد و تنها دخترمان را بدبخت کرد ... خانه و ماشین و چیزهای دیگه را هم برد و ...
الان قویا به این نتیجه رسیده ام که همان آموزه اای سنتی درباره افراد و خانواده درست بوده و هست.
Iran (Islamic Republic of)
Muhammad
۱۳:۵۰ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
مردک گربه صفت..
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۰ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
وااای وقتی داستان رو خوندم دود از کله ام بلند شد واقعا متاسفم برای یه همچین زنی آبروی هر چی زن رو بردن دکتره خوب کاری می کنه آی دلم خنک شد کی گفته وقتی ازدواج می کنی خودتو قربانی کن تا بقیه پیشرفت کنن کجای قرآن و دین و مذهب اینو نوشتن زن هم اینقدررر خررررررر حقته هر چی بیاد سرت احمق به تمام معنا .....معنای دلسوزی و قربانی شدن خیلی متفاوت هست راست میگه شوهرت بی سواد بی شعور
Iran (Islamic Republic of)
سالی
۱۵:۰۵ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
به نام خدا .زنهایی مثل این خانم کم نیستن بعضی از آقایون تا به جایی میرسن خودشون و گذر
شتشون رو فراموش میکنن .ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است .این آقای دکتر هم یه روزی تاوان دل شکستن خانمش رو میده
Iran (Islamic Republic of)
محسن
۱۰:۳۶ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
این‌ اعتقاد‌ و افکار‌ ک‌ مرد باید یک‌ زن‌ داشته‌ باشد‌ و‌ زن‌ مسئولیتی‌ در قبال‌ نگهداری‌ فرزند‌ و پخت‌ غدا‌ ندارد‌....‌ افکاریست‌ ک‌‌ چند سال‌ است‌ رواج‌ پیدا کرده است .و به شدت به استهکام خانواده آسیب میزند.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۲۹ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
A
Iran (Islamic Republic of)
ابراهیم
۰۹:۲۰ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
خيلی بی انصافی.
Iran (Islamic Republic of)
Soda
۰۹:۵۸ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
همه کسانی که بعداز ازدواج باتلاش یکی از طرفین چه زن و چه مرد به یه جایی میرسن این طورین طرف مقابل رو در شان خودشون نمی‌بینم باید هر دو با هم پیشرفت کنن
Iran (Islamic Republic of)
حامد
۰۹:۰۳ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
خداییش چطور باور دارید این داستانا رو ماها باور کنیم
Iran (Islamic Republic of)
سید
۰۸:۳۴ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دنیا محل آزمایش است ؛ دنیا ترازوی میزان کردن است!
چرا خداوند گاهی یک پزشک را مورد آزمایش قرار میدهد؟ چرا خداوند گاهی یک پزشک را حتی بیگناه گرفتار بلایی میکند ؟
میدانید چرا ؟؟ دل شکستن ! شکستن دل طرف مقابل تان ! قطعا آن پزشک روزی سرنوشت بدی را تجربه خواهد کرد برای قدر ندانستن زحمات همسرش ! آزمایش های خدا پنهانی است و برگه امتحان الهی بدون اطلاع قبلی مقابلت قرار خواهد گرفت ! چرا چون خدا راه خوب و بد را در کتابش آموزش داد و مثال های زیادی هم برای من و تو آورد .
Iran (Islamic Republic of)
عیسی
۰۸:۱۶ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
اون دوباره به سختی زمین میخوره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۵۰ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دقیقا من هم چنین سرنوشتی دارم.همسرم بعد از دکتر شدن رفت یک زنه دیگه گرفت...زمانی که من توقع داشتم از زحمت هایم قدر دانی بشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۵۲ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
وقتی حرف های طرف مقابل ( همین آقای دکتر بظاهر ظالم ) را نشنیدیم قضاوت نکنیم ماشالله همه مون یه پارچه قاضی هستیم دیگه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۰۳ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
خب شاید این داستان واقعیت نباشد...چون تا این مرد نامرد باشد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۱ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
ای نامرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۹ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دکتر شدن چه آسان آدم شدن چه مشگل
Sweden
خخخخ
۲۲:۰۲ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
خانم محترم فداکار،،، اگه انقدخودتو اذیت نمیکردی وبه همسرت پر وبال نمیدادی الان انقد حالت بد نبود. ولی خدا حقتو میگیره،،، این باید درس مهمی برای خانما باشه که هر چیزی رودر حد خودش در نظر بگیرن. خودشون اولویت باشن،
موفق باشی و بچه هات خوشبخت باشن خودتم در کنارشون حالت خوب باشه،
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۵۸ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
مردنمک نشناس بی لیاقت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۹ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
عجب
Iran (Islamic Republic of)
مدیر و تاجر
۱۹:۰۱ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
یکطرفه به قضاوت رفتن صحیح نیست ، باید حرفه‌ای مرد رو هم شنید ، تا حالا در دعوای زن و شوهر ندیدم هیچکسی از بدیهای خود بگوید ، فقط دیگری را مقصر میدانند ، خدا کنه این زنه هم راست گفته باشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۲۱ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
گر گدا معتبر شود.... از خدا بی خبر شود...
خانم محترم شما ک بچه هات سر و سامان دادی الان یکم بفکر خودت باش منتظر هیچ دستی از طرف بقیه نباش. خدا را شکر یه مادر نمونه هسی ک بچه هات ب تنهایی بزرگ کردی یه همسر نمونه با حیا هسی ک تنهایی زندگی ب رخ کشیدی. باید خیاط ماهری شده باشی. هیچ وقت برای چیزی دیر نیس دنبال رویاهات باش بخودت احترام بکذار تا دیگران برات احترام قایل باشند. خودت دست کم نگیر. موفق باشی
Iran (Islamic Republic of)
خورشید امیری
۰۳:۴۱ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
سلام خانم محترم ،متاسفانه وقتی بعضی از آقایون شلوارشون دوتا میشه ،دیگه گذشته و همه چیز رو فراموش میکنند با زحمات و حمایت‌های شما شوهرت به این درجه رسیده، بخدا چوبش رو میخوره اصلأ ناراحت نباش
Iran (Islamic Republic of)
سید
۰۸:۴۳ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
حرف های شما درست اما باید در جایگاه آن زن قرار بگیری تا او را درک کنی در طی این سالها میدانی او چه شرایط سختی را سپری کرده تا به اینجا رسیده ! حال که با اینجا رسیده همسرش او را کنار گذاشته ! چند روز بعد صحبت طلاق را میکنه و سال بعد هم جدایی !! درد این زن را در این سن کسی درک میکند که از درک بالایی برخوردار باشد یا کشیده باشد .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۲۰ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
واقعا نمک نشناسه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۷ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
ازقدیم گفتن نان گندم شکم فولادین میخواد۰واقعا که این آقای دکتر نه اصالت داشته ونه وجدان۰
Iran (Islamic Republic of)
اصغر
۱۷:۵۰ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
سلام بر همه،عزیزان هم خون وهم وطن،باور کنید اگر شیطان به تنهائی به محکمه برود،دل همه برایش کباب میشود!!!چرا ما عادت کردیم به زود قضاوت کردن!شاید البته شاید همین خانم حق به جانب!؟!شب و روز وپیش تمام اعضایه خانواده همین حرف به ظاهر ساده را پتک میکند وبر سر آقای دکتر میکوبد!باور کنید هر کسی باشد حالش بشدت میگیرد واز دست لین زن خسته میشود!!!منت گذاشتن چیز وحشتناکیست!!!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۶ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
این دکتر انسان نیست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۰ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
تا بوده همین بوده پس اگه همسرت داره پروبال می گیره خودت هم یه حرکتی بزن تا از اون کم نیاری
Iran (Islamic Republic of)
محترم
۱۷:۱۷ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
تا بوده همین بوده شرایط زندگی عوض بشه ناخودآگاه
Iran (Islamic Republic of)
عع
۱۷:۱۰ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
این پزشک متاسفانه اخلاق پزشکی هم نداردوقتی وجدان نباشدنتیجه می شوداین.ولی همسرش نمونه همسر آقای ودلسوزبوده که کم پیدامیشودوبرعکس مردان موفقی هم هستندکه متاسفانه همسریابی ندارند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۰۵ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دکتر اقا دکتر همسرت همه تلاش برات کرده قدر نشناسی حا لا چشمت به ی مشت زن دختر خورده خودت گم کردی یاد روز اول بیوفت چه بودی همسرت به کجا فداکاری کرده رسیدی نیم من باش مرد ۰۰۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۳۶ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
نامرد بیشرم تقاس پس میده فقط صبر کن خواهر عزیز وزحمتکسش
Iran (Islamic Republic of)
هانی
۱۶:۳۶ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
شبیه یکی ازسریالهاهست زندگیش.سریال ازیادرفته
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۲۶ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
باید میذاشتی گاو گوسفند بچرونه
Luxembourg
ناشناس
۱۶:۲۳ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
یارب روا مدار که گدا معتبر شود
گر معتبر شود زخدا بی‌خبر شود
خیلی بی چشم و رو هست این دکتر تازه به دوران رسیده....خانم ها حواسمون باشه نظیر این خانم خیلی هست .بزارید تا هر درجه که هستن باشن
Iran (Islamic Republic of)
دلارام
۱۶:۱۸ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
لطفا به داستان واقعی من گوش کنید شوهرم دیپلم هم نداشت خودم لیسانس وکارمند .همکاربودیم دعوا.تشویق وهمه ایناباعث شدبره فوق دیپلم ولیسانس بگیره وبعدشم بشه نیروی پیمانی .رفت دادگاه تقاضای طلاق دا دبچموهم باخودش برد ازسال ۹۴تاحالا دراون زمان باقسم دروغ ۴۵میلیون پول هم ازمن گرفت بله عزیزان به همین راحتی .دادگاه هم گفت مردهرزمان که بخواهدمیتواندزن خودرا طلاق دهد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۰۴ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
ابنه که میگن هرچی حدی داره حتی محبت
Iran (Islamic Republic of)
مهدیه
۱۴:۲۷ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
میگن مبادا گدا معتبر شود که از خدا بی خبر شود حکایت این آقاست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۳۷ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
یارب مباد که گدا معتبر شود
گر معتبر شود زخدا بی خبر شود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۰۹ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
واقعآ اشکم در اومدچه انسانهایی هستیم ما
Iran (Islamic Republic of)
زهرا
۱۴:۰۸ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
با عرض معذرت

دهاتی وقتی به جایی میرسه دیگه خودش هم نمی‌شناسه
من هجده سال به خاطر شغلم با دهاتی ها بودم و موارد این چنینی را زیاد دیدم
United States of America
ایرانی
۱۲:۳۹ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
ربطی به دهاتی یا شهری بودن نداره به شعور بستگی دارد الان که بیشترمعضلات اجتماعی از شهرها شروع میشن
Germany
ناشناس
۱۳:۵۸ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
مطمئن باشن تاوان کارش دکتر پس میدهد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۴۲ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
بله همینه سعی کن تلاش کن تا طرف به آرزوش برسه آخرم میگه تو چیکار کردی خودم تونستم خودمو بالا بکشم خوب باشه میگم خودم کردم بد بشه میگه تو گفتی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۵ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
گرگ زاده عاقبت گرگ گردد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۴۴ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
درس و تحصیل انسانیت نمی اورد انسانیت ازخانواده و ذات بشر میباشد دکتری هست که بیمار پیشش نمی رود پرسیدم چرا گفتند اخلاق نداره پس درس خواندن همه چیز انسان نیست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۳ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
متاسفانه اکثریت اقایون همینن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۰۷ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
محبت درگرانیست به هرکس ندهند
پرطاووس گران است به کرکس ندهند
Iran (Islamic Republic of)
محمد کریم زارع
۰۶:۰۱ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دکتر بی شعور و نفهم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۲ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دکتر بی سواد و بیشعور
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۲۳:۰۸ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
خیلی نمک نشناسه مرده

دلم به حال خانمه سوخت
Iran (Islamic Republic of)
Reza
۲۳:۰۱ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
واقعا زن که از همه چیز گذشته تا شوهرش به این درجه برسه یک فرشته است ، کاش این آقای دکتر یکم هم قدرشناسی خونده بود. هر مردی آرزوی چنین همسفری داره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۶ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
ظرفیت نداره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۳ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
عجب!!! این زن مطیع و زحمتکش باعث شده او پزشک متخصص بشه، چه آدم قدرنشناسی. البته این خانم باید خودشون هم تحصیل می کردن تا این نمک نشناس همچین رفتاری باهاشون نمیکردن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۱ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
کی خرج بچه ها را میداد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۱ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
خدا جای حق نشسته فقط صبر داشته باش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۴۶ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
زن ومرد باید یکسان پیشرفت علمی داشته باشن چه بسا اگر برعکس هم بود همین قضیه پیش می‌اومد .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۷ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
این یعنی نهایتناسپاسی ونامردی خدا انتقام می گیرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۳۴ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دقیقا شبیه داستان سریال از یاد رفته.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۳۲ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
به این میگن نمک خوردن و نمکدون شکستن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۲۴ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
مردهاهمشون بی لیاقتن
Iran (Islamic Republic of)
ناز
۱۸:۱۷ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
باید خودشون هم در کنار همسرشون پیشرفت میکردند تا امروز برای برخورد همسرشون ناراحت نمیشدن،ما زنها باید اول به پیشرفت خودمون فکر کنیم بعد همسرمون.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۳ ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
به نظر من باید حرف دو طرف رو شنید و با شنیدن فقط حرف یک نفر نمیشه قضاوت کرد....من قضاوت نمی کنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۰۶ ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
سن طلاق تغییر کرده به متولدین دهه سی رسیده!
آخرین اخبار