«ماهی سیاه کوچولو» داستان معروف صمد بهرنگی، دستمایه نگارش نمایشنامهای به قلم نسرین خنجری و کارگردانی حجت هاشمی قرار گرفته و در چهارمین روز جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی، مخاطبان خود را به سفری در اعماق تاریک و روشن آبها برد.
نمایش «ماهی سیاه کوچولو» با تکنیک عروسکهای سایه و میلهای که قاسم رحمتی آنها را طراحی کرده و با همراهی گروه نوازندگان اجرا میشود و بازیگر نقش راوی که آهنگساز اثر نیز هست، توانسته در ایجاد فضای خیالانگیز داستان بهخوبی عمل کند.
قاسم رحمتی، هنرمند شناختهشده تئاتر و تئاتر عروسکی و عضو گروه آران که طراحی عروسکهای این نمایش را انجام داده، درباره دیدگاه کارگردان نسبت به تکنیک ساخت عروسکها گفت: «چیزی که من در مراوده با کارگردان نمایش از او شناختهام، این است که خیلی حسی پیش میرود. برای مثال استفاده از نورها بهعنوان شاخصه حرکت ماهی سیاه کوچولو که در کل کار استفاده میشوند، یک پیشنهاد حسی بود که مطرح شد و من به او گفتم که در برنامههای راز بقا دیدهام ماهیها نسبت به نور عکسالعمل دارند و به سمت آن جذب میشوند. تمام چیزهایی که در مسیر ساخت نمایش پیدا کردهاند، حسی بوده است. یک جایی احساس کردند که عروسکها باید سایه باشند و یک جایی احساس کردند که ماهی سیاه کوچولو باید نور داشته باشد. من هم این ایدهها را اجرا کردم.»
او توضیح میدهد: «میدانستم که در برخی مواقع ماهیگیران برای صید بهتر و جذب ماهیان، نور در آب میاندازند و کارگردان اثر نیز بدون دانستن این خصوصیت طبیعی در آبزیان آن را به کار گرفت. بهصراحت میگویم که نور در این نمایش حرف اول را میزند. وقتی از عروسک نخی برای خلق دنیای زیر آب استفاده میشود انگار همه تماشاگران به زیر دریا رفتهاند و داستان را از عمق آب پی میگیرند. جایی هم لازم است که صحنه محدود شود و تمرکز تماشاگر روی یک محدوده کوچک متمرکز شود که با همین رویکرد از عروسکهای میلهای و سایه استفاده شده است. بنا به احساس نیاز صحنه تکنیک عروسکها را انتخاب کردند.»
رحمتی درباره حجت هاشمی، کارگردان این نمایش هم میگوید: «او در منطقه هجده معلم هنر است و هر سالی که کار میکند، در جشنواره مقام میآورد. دو سال قبل این نمایش را با شاگردانش کار کرد و این اثر را در جشنواره دانشآموزی اجرا کردند و مقام اول آوردند. دوستانش که یکی از آنها خود من بودم، از او خواستیم که آن نمایش را دوباره کار کند و به جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران-مبارک پیشنهاد بدهد. همان موقع گفتیم که این نمایش پتانسیل اجرا در جشنواره بینالمللی را دارد. گرچه برخی مخالف بودند و اعتقاد داشتند که کار دانشآموزی بوده، اما پیشنهاد دادیم که هاشمی با گروه و آهنگسازان حرفهای آن را آماده کند.»
او ادامه میدهد: «کمک کردیم که کار آماده شود و من طراحی و ساخت عروسکها را بر عهده گرفتم. تمرین این نمایش با دورهای که بچهها ترجیحشان به کار نکردن بود، همزمان بود و راستش نفس ادامه کار با تردید همراه بود، اما از هاشمی خواستم که حرفش را با اثرش بزند و به مسیرش ادامه بدهد. همانطور که دیدید نمایش همه حرفهایی را که میتوان با زبان هنر بیان کرد، در خود دارد و تماشاگر نیز آن را بهخوبی درک میکند.»
او درباره استفاده از موسیقی زنده و حضور آهنگساز بهعنوان راوی داستان نیز میگوید: «به اعتقاد من همه تماشاگران با موسیقی تعامل خوبی دارند. فکر میکنم ارتباط تنگاتنگ موسیقی و کودک و نوجوان تماشاگر باعث شده است که کارگردان از راوی استفاده کند که موسیقیدان است. استفاده از موسیقی به کار کمک کرده است. فکر میکنم آب و دریا و اقیانوس با موسیقی خیلی عجین است و استفاده از آهنگسازی که داستان را روایت میکند و بخشهایی را به آواز میخواند، به خلق این فضا کمک کرده است.»
این طراح صحنه و عروسک در عرصه تئاتر، در انتها به چگونگی و شرایط دوره نوزدهم جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک میپردازد و با اشاره به روند طولانی برگزاری جشنواره میافزاید: «احساسم این است که عقب افتادن چندباره برگزاری جشنواره تا حدودی هیجان آن را از بین برده است. تبلیغات زیادی برای آن هم صورت نگرفته و جز چند سایت و خبرهایی کوتاه از آن چیزی در رسانهها دیده نمیشود؛ درحالیکه در دیگر کشورهای دنیا وقتی جشنوارهای برگزار میشود، همهچیز، حتی فروشگاهها رنگ آن جشنواره را به خود میگیرند و همهجا صحبت از آن میشود؛ اما فکر میکنم که هنوز خیلی از مردم تهران از برگزاری این جشنواره بینالمللی خبر ندارند.»
او تأکید میکند: «این کمترین درخواست جامعه تئاتری است که حداقل همین یک هفته یک شهر رنگ جشنواره بگیرد، آیا واقعاً کار مشکلی است؟ آیا با چند بیلبورد و بنر و مطالبی در فضای تعریفشده اینترنت، مخاطبان و علاقهمندان از برگزاری آن مطلع میشوند؟ به نظر، نهادهای عمومی مثل شهرداری و سایر ارگانهای فرهنگی برای برگزاری چنین رویدادی باید پای کار بیایند و کمک کنند. یک تئاتری همه امیدش به جشنواره است که دیده و شنیده شود.»