الگوهای فکری و رفتاری جزو عوامل اصلی هویت‌دهی به نوجوان‌اند و از طریق ابزارهای ارتباطی و رسانه‌ها به وی معرفی می‌شوند.

 نیم‌نگاهی به رفتار‌ها و سبک زندگی سلبریتی‌ها و شخصیت فیلم‌ها و سریال‌ها، کتاب‌ها، پهلوانان و قهرمانان دینی و ملی، ستاره‌های موسیقی و ورزشی، بلاگر‌ها و اینفلوئنسر‌ها نشان می‌دهد در زیست‌بوم هویتی نوجوان امروز، الگو‌هایی متفاوت، ناهمگون، متضاد و در عین حال ناسازگار با یکدیگر به وی معرفی می‌شود و نوجوان ایرانی را در یک سردرگمی اساسی نسبت به پذیرش خوب‌ها و بدها، باید‌ها و نباید‌های ارزشی، معنایی و رفتاری قرار داده است.

نوجوانی پل بین کودکی و بزرگ‌سالی است، پلی که در آن به‌دلیل ظهور و بروز انواع نیاز‌ها و ویژگی‌های جدید مانند میل به دیده شدن، هویت‌جویی، خیال‌پردازی، الگوگیری، بی‌تجربگی و... در نوجوان، نوجوانی را به دوره‌ای مبهم، معلق و غبارآلود تبدیل کرده است و گذار از آن را دشوار کرده است.

در این دوره، مهمترین دغدغه و چالش پیشِ‌روی نوجوان شناخت خود و پاسخ به سؤال "من کیستم؟ "، یعنی هویت‌یابی و هویت‌سازی است. او هویت خویش را از کنکاش در خانواده، گروه همسالان، جامعه، اطرافیان، رهبران فکری، رسانه‌ها و... می‌جوید، می‌توان گفت هویت‌جویی به‌نوعی نوجوان را به‌سمت الگوگیری از افراد مختلف سوق می‌دهد و نوجوان منِ خویش را در آینه دیگری می‌جوید.


بیشتر بخوانید


در اینجا منظور ما از الگو، نمونه‌ای است که در برابر چشم قرار دارد و می‌توان بدون استفاده از لغات و کلمات از او چیز آموخت؛ یا می‌توان گفت الگو عبارت است از قاعده و دستوری عینی، ولی غیرمستقیم که انسان آگاهانه و یا ناخودآگاه از او تقلید و پیروی می‌کند.

کودک در آغاز زندگی همچون آینه‌ای است که در برابر اشخاص، پدیده‌ها، موجودات و حتی اشیاء قرار می‌گیرد. بی‌شک هر آنچه را روبه‌روی اوست، مثل رفتار والدین، منعکس می‌سازد. با ورود فرد به دوره نوجوانی الگوگیری نیز تغییر می‌کند و خانواده جایگاه اصلی خود را به افراد و نهاد‌های دیگر از جمله مدرسه، گروه دوستان، رسانه‌ها، گروه‌های مرجع و... می‌دهد. در آموزه‌های دینی الگوگیری یک امر فطری معرفی شده است و بر اساس میل به کمال‌جویی در انسان است که خود را نشان می‌دهد و در قرآن کریم از الگو به اسوه نام برده و مصادیق آن بیان گردیده است.

وقتی از الگو صحبت می‌شود نوجوان با انواع الگو‌ها مانند الگوی مستقیم (زنده) و سمبلیک یا نمادین (غیرمستقیم)، خیالی و واقعی، راستین و دروغین و... مواجه است. الگوی زنده یا مستقیم اولین نوع الگوست که به‌طور واقعی و حضوری رفتار‌های الگو مشاهده می‌شود و منبع الهام می‌شود، مانند والدین که در دوره کودکی و بعد از آن سرمشق‌های زنده خوبی‌اند که فرزندان دوست دارند مثل آن‌ها باشند تا احساس ایمنی کنند و مورد حمایت قرار گیرند و یا معلم‌ها در مدرسه؛ و نوع دوم، استفاده از الگو‌های نمادین یا سمبلیک یا الگوی غیرمستقیم است که به‌واسطه رسانه‌ها معرفی می‌شود مثل ستاره‌های سینما، ورزشکاران و....

الگو‌ها از هر نوعی که باشند، مانند شخصیت‌های علمی، دینی و مذهبی، کارآفرین، چهره‌های تلویزیونی و سینمایی، قهرمانان ورزشی، موجودات کارتونی و شخصیت‌های کتاب‌ها، می‌توانند سرمشق قرار گیرند و طرز لباس پوشیدن، تفریحات، روابط شخصی، سبک صحبت کردن، علاقه‌مندی‌ها، رغبت‌ها و بیزاری‌های آنان به‌عنوان راهنمای عمل توسط نوجوان استفاده یا تقلید شود.

در واقع، الگو‌های فکری و رفتاری جزو عوامل اصلی هویت‌دهی به نوجوان‌اند و از طریق ابزار‌های ارتباطی و رسانه‌ها به وی معرفی می‌شوند. به‌نظر می‌رسد در دوره نوجوانی، نوجوان بیشتر از افراد محبوب و معروف جامعه تقلید می‌کند و آنان را الگوی خود قرار می‌دهد. خود الگوپذیری نیز کارکرد‌های مختلفی برای هر فردی به‌همراه می‌آورد، اما در نوجوان این الگوپذیری کارکرد‌هایی مثل آموزش و یادگیری، هویت‌جویی، جامعه‌پذیری، شهرت‌طلبی، نوجویی، میل به استقلال، میل به کمال و... دارد.

در جوامع سنتی این الگوها، در مراسم‌های مختلف و از طریق فرهنگ شفاهی برای دیگران نقل می‌شد، از رئیس قبیله، کدخدا، میرزا گرفته تا قهرمانان و جنگجویان، عرفا، هنرمندان و...، الگو‌هایی بودند که معمولاً به نسل‌های بعدی با ابزار‌های ارتباطی و رسانه‌های سنتی مثل نقّالی، داستان‌گویی، گفت‌وشنود، پرده‌خوانی، رویداد‌های فرهنگی، جشن‌ها و... معرفی می‌شدند و نوجوان نیز سعی می‌کرد با همانندسازی خود با آن الگو، خود را به فردی محبوب، موردپذیرش و... در جامعه نزدیک کند.

اما با پاگذاشتن به دوره مدرن، تغییر سبک زندگی، حضور رسانه‌های جمعی و تحت‌وب مثل کتاب، روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما، شبکه‌های اجتماعی و تولید انبوه محصولات رسانه‌ای، الگو‌ها و روش‌های معرفی آنان نیز تغییر کرد. رسانه‌ها در این دنیای جدید با ستاره‌سازی از بازیگران سینما، خواننده‌ها، ورزشکاران و...، الگو‌های نمادین، آن هم از نوع رسانه‌ای‌شده‌اش را، نه‌تن‌ها در سطح محلی بلکه در سطح جهانی معرفی کردند.

این تغییر در سبک زندگی از جامعه سنتی به جامعه مدرن در جریان الگوپذیری و به‌دنبال آن هویت‌جویی نوجوان اثرگذار بود. اگر نوجوان دیروز از زمان کودکی و از طریق خانواده و محیط کوچک پیرامونی خود با داستان‌ها و نقل‌ها، قصه‌ها و شعرها، سوگ‌ها و جشن‌ها و... الگو‌های مطلوب را می‌شناخت و رفتار خود را منطبق با آن‌ها تنظیم می‌کرد، برای نوجوان امروزی، آن هم با واسپاری بخش مهمی از تربیت نوجوان توسط خانواده و آموزش و پرورش به رسانه‌ها، معرفی الگو‌ها بیشتر از مجاری رسانه‌ها برای نوجوان انجام می‌شود، به‌سخن دیگر این رسانه‌ها هستند که به‌عنوان نماینده تام الاختیار والدین، خانواده‌ها، مدرسه و جامعه، الگو‌ها را می‌سازند و به نوجوانان معرفی می‌نمایند، ستاره‌ها، قهرمانان و اسطوره‌هایی که با دنیا و زندگی واقعی انسان فرسنگ‌ها فاصله دارند.

زمانی نوجوان در گلریزان‌ها، نقالی‌ها، پرده‌خوانی‌ها، زورخانه‌ها و... با روحیه پهلوانی، جوانمردی، مردم‌داری و... آشنا می‌شد، و خود را به این روحیات می‌آراست، هرچه جلوتر آمدیم و رسانه به زندگی نوجوان گره خورد، او با حضور در سینما، ورزشگاه، کنسرت و... چسباندن عکس‌های سوپراستار‌های سینما، ورزشکاران و خواننده‌ها به اتاقش، عکس و امضا گرفتن از آنها، الگوی خود را دنبال کرد و با مدل مو و نحوه لباس پوشیدن شبیه آنها، متفاوت بودن خود را به رخ کشید، به‌طوری که نوجوان امروزی علاوه بر اینها، با شرکت در رویداد سلبریتی‌ها و کمپین‌های هواداری، فن‌پیج‌ها، با بازنشر پست‌ها و استوری‌ها در فضای مجازی و ارسال هدیه تولد و... و تقلید از استایل آنها، شهرت‌طلبی و متفاوت بودن خود را نشان می‌دهد و این یعنی "من هویتی متفاوت دارم و خاص هستم"، و بهتر بگوییم "معمولی نیستم".

در حقیقت می‌توان گفت، در دنیای کنونی الگوگیری به‌منظور هویت‌یابی و جامعه‌پذیری رنگ و لعاب دیگری نسبت به قبل گرفته است و تسهیل در دسترسی نوجوان به انواع رسانه‌ها و افزایش مهارت رسانه‌ای نوجوان برای تولید محصولات مرتبط با سلبریتی مورد علاقه‌اش این فضا را کاملاً متفاوت کرده است و امروزه با ظهور و بروز رسانه‌های مبتنی بر وب، کنار ستاره‌های سینمایی، ورزشکار و خواننده، شاهد پدیده اینفلوئنسری و بلاگری و انواع میم‌ها meme و... هستیم.

این تنها به‌معنی تغییر در فرآیند هویت‌یابی و جامعه‌پذیری از طریق الگو‌های رسانه‌ای نیست، بلکه معنای تغییر ارزش‌ها و باور‌هایی را دارد که نسل قبل نتوانسته است به‌خوبی آن ارزش‌ها و باور‌ها را به نسل بعدی منتقل نماید، همچنین خبر از خلق زیست‌بوم هویتی متفاوت برای نوجوان امروزی را می‌دهد، زیست‌بومی که هویت‌سازی برای نوجوان را از تک‌صدایی به چندصدایی تبدیل کرده است و کار هویت‌دهی به نوجوان را برای خانواده، مدرسه، جامعه و متولیان امر تعلیم و تربیت به چالش کشانده است.

در زمان حاضر، هر کودکی این امکان را دارد که از قبل به دنیا آمدنش، با ارائه تصویر سونوگرافی، فضاسازی و چیدمان اتاق کودک، رویدادسازی‌هایی مانند انتخاب تاریخ تولد گرد (رُند)، هفته گرد و ماه گرد تبدیل به یک اینفلوئنسر شود، معنی این امر یعنی شهرت و تجربه دیده شده قبل از رسیدن به سن تمیز و تشخیص از هم، الگویی گزینشی، کادربندی‌شده و به‌دور از زندگی واقعی که سبک زندگی بلاگری و اینفلوئنسری را پیش چشم مخاطب نمایش می‌دهد و هویتی مجازی را شانه به شانه هویت حقیقی‌اش به او ارائه می‌دهد و آن را به چالش می‌کشد.

لذا، امروزه با دنیایی از الگو‌های نمادینی مواجه هستیم که الگو‌های فکری واقعی را کنار زده و به حاشیه برده است و همین حاشیه‌زدگی الگو‌های واقعی منجر به تغییر در نوع نگاه و نگرش، نوع تفکر و سبک زندگی نسل جدید است.

فضایی که در آن، گروه‌های «کی‌ـ‌پاپ» ی، سوپراستار‌های کره‌ای، شخصیت‌های انیمه‌ای، کنار الگو‌های هالیوودی و بالیوودی و الگو‌های بومی و ملی قرار گرفته است و به‌نوعی یک زیست‌بوم جدید جهانی را ساخته است که کمترین اثر آن به چالش کشیدن هویت ملی است، و این امر تنها یک مسئله مختص کشور ایران نیست، بلکه اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی در سایر کشور‌ها نیز در فرآیند الگوپذیری و هویت‌یابی نوجوان به تحلیل و واکاوی این مسئله می‌پردازند.

همچنین، این مسئله خود را در انواع پدیده‌های اجتماعی ظهور و بروز می‌دهد، پدیده‌هایی که با ازدواج یک سوپراستار، طلاق یک زوج بلاگر، مرگ یک خواننده، حضور یک بازیگر کره‌ای در ایران، از لایه‌های پنهان اجتماع، با واکنش خیل هواداران و به‌خصوص نوجوانان، خود را به پوسته ظاهری جامعه می‌کشاند و انگشت حیرت خانواده‌ها و مسئولین و متولیان امر تعلیم و تربیت را به دهان می‌برد.

این پدیده‌های اجتماعی به ما نشان می‌دهند که اول، در زندگی خانوادگی، والدین از وظیفه تربیتی که نسبت به نوجوان به‌عهده دارند شانه خالی کرده و در مقابل الگو‌های رسانه‌ای بی‌طرف هستند و همچنین از دوره نوجوانی و نیاز‌ها و ویژگی‌های آن شناخت ندارند. اگر خانواده بتواند به‌صورت یک واحد زنده و متشکل، نقش تربیتی و حفاظتی خود را همچون گذشته آگاهانه انجام دهد، نابسامانی‌های نوجوانان، حتی اگر در خارج هم تقویت شود، زودگذر می‌باشد و به نتایج وخیم منجر نمی‌شود.

دوم، در جامعه ایرانی با پشتوانه تمدنی و فرهنگی بی‌نظیری که وجود دارد، رسانه‌ها در معرفی الگو‌های ملی و دینی بسیار ضعیف عمل کرده‌اند. تجربه نشان داده است آنجا که الگو‌هایی همچون مختار، شهید عباس بابایی، حضرت یوسف (سلام الله علیه) و... دستمایه تولید فیلم و سریال قرار می‌گیرد با استقبال مخاطبان مواجه خواهد شد، لذا، معرفی قهرمانان و اسطوره‌های ملی و مذهبی می‌تواند در دوره نوجوانی به فرآیند هویت‌یابی و الگوپذیری نوجوانان کمک کند.

سوم، گاهی برخورد‌ها و تعارض‌هایی که میان الگو‌های مورد علاقه نوجوان در خانه، مدرسه، جامعه و رسانه وجود دارد، او را دچار تردید و نگرانی می‌کند، در چنین شرایطی ممکن است او اعتماد خود را نسبت به بعضی از ارزش‌ها از دست بدهد و یا در هر مکانی به‌گونه‌ای عمل کند که آن محیط می‌پسندد که در این صورت به انسانی با چهره‌های گوناگون و متضاد مبدل می‌شود، مثلاً هویتی که در فضای مجازی از خود نشان می‌دهد با هویت واقعی‌اش متفاوت باشد. در اینجا نیز، خانواده، رسانه و جامعه باید به مصلحت‌های نوجوان توجه داشته باشند و آینده نوجوانان را که آینده‌سازان هر جامعه‌ای هستند در نظر بگیرند و مسیر رشد و تعالی نوجوان را با ارائه الگو‌های مناسب هموار سازند.

سخن آخر، نیم‌نگاهی به رفتارها، سبک زندگی سلبریتی‌ها و شخصیت فیلم‌ها و سریال‌ها، کتاب‌ها، پهلوانان و قهرمانان دینی و ملی، ستاره‌های موسیقی و ورزشی، بلاگر‌ها و اینفلوئنسر‌ها نشان می‌دهد در زیست‌بوم هویتی نوجوان امروز، الگو‌هایی متفاوت، ناهمگون، متضاد و در عین حال ناسازگار با یکدیگر به وی معرفی می‌شود و نوجوان ایرانی را در یک سردرگمی اساسی نسبت به پذیرش خوب‌ها و بدها، باید‌ها و نباید‌های ارزشی، معنایی و رفتاری قرار داده است، مسئله‌ای که باید مورد توجه خانواده، جامعه، رسانه‌ها و متولیان امر تعلیم و تربیت قرار گیرد تا نوجوان را از سردرگمی در پذیرش الگو‌ها به‌سمت الگویی ایرانی و اسلامی هدایت کند، در غیر این صورت به‌زودی با نسلی آشفته، ناهمنوا با هویتی چندپاره مواجه خواهیم شد که قرار است سکان اداره جامعه آینده را به دست بگیرد.

منبع: تسنیم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.