توی آرایشگاه زنانه حسابی ولوله به پاست از همیشه شلوغتر و پرسر و صداتر. زنها با هیجان میگویند امروز خانم فلانی آمده، همانی که فال تاروت میگیرد کارش حرف ندارد، اصلاً یک کلمه از حرفهایش هم اشتباه نیست. محال است یک پیشبینی اشتباه داشته باشد. زنها با هیجان وقت میگیرند. خانم فالگیر پشت یک صندلی نشسته و یک مشت کارت جلویش چیده، از دور که نگاهش میکنم مثل هنرپیشههای حرفهای به نظر میرسد، حرکات دست و صورت و بدنش کاملاً حساب شده است. به صورت مشتری زل میزند، نگاههای معنادار میاندازد و از گذشته و آینده مشتریاش خبر میدهد. تشویقم میکنند حتماً فالش را امتحان کنم، میگویند پشیمان نمیشوی و مشتری دائمیاش میشوی.
به فال و فالگیری مطلقاً اعتقادی ندارم، ولی برای اینکه اطلاعات تازهتری از این پروسه پیدا کنم امتحانش میکنم، یک ربع ساعت فال تاروت ۲۵۰ هزار تومان. سریع حساب میکنم میگویند خانم فالگیر امروز و در همین چند ساعت ۲۰ نفر را دیده یعنی همین الان هم ۵ میلیون کاسب شده. وقت خانم فالگیر پر است و این بار لطف میکند که به من وقت میدهد، چون سریع باید خودش را به آرایشگاه دیگری برساند. هرکس پیش خانم فالگیر میرود با صورت برافروخته و هیجانزده برمیگردد.
مژده خانم که میگویند از مشتریهای پرو پا قرص خانم فالگیر است با هیجان خاصی میگوید: «این خانم فالگیر کارش درست است از آنهایی نیست که توی دل آدم را خالی کند. پیش یک فالگیر میرفتم همهاش حرفهای ناراحتکننده میزد. یک بار گفت از بین دوستانت چند تا دشمن داری همه را تا مدتها دشمن خودم میدانستم. فالگیرکه نباید این جوری برخورد کند، نباید آدم را بدبین کند.
البته بیشتر فالگیرهایی که الان میروم معمولاً خوب حرف میزنند. وعده اتفاقهای خوب در آینده میدهند. دیدار با عزیزی و به دست آوردن پول و موفقیت در کار. آدم توی زندگی به این چیزها بیشتر احتیاج دارد. یک خانم دیگر میگوید: «اما من دوست دارم حرف واقعی بشنوم نه امید واهی و الکی. آدم این همه پول میدهد که حرف خوب بشنود، این جوری میرود پیش روانشناس.» یکی دیگر از آن سوی سالن میگوید: «فکر کردی حالا روانشناسها حرف مثبت میزنند، اصلاً حرف نمیزنند مینشینند و آدم را نگاه میکنند.»
یکی از خانمها برایم تعریف میکند که مژده خانم عاشق فال است از فال قهوه و طلسم و فال تلفنی همه را امتحان کرده، این روزها بیشتر آنلاین فال خودش را میگیرد البته غیر از این خانم فالگیر که بدجوری به او اعتماد دارد و اتفاقاً با دعوت مژده خانم به این آرایشگاه میآید.
خانم فالگیر نگاهی به من میاندازد. کمی اخم میکند: «این روزها ناراحتی؟ مشکل بدی داری درست است؟» کارتهایش را زیر و رو میکند و در عین حال چشم از صورتم بر نمیدارد. سعی میکنم پاسخی ندهم با حالت بیتفاوتی نگاهش میکنم. چند سؤال دیگر میپرسد. میفهمم منتظر پاسخم است بدون اینکه جواب مشخصی بشنود، گویی حرف خاصی هم برای گفتن ندارد. گیج شده. ابروهایش را بالا میاندازد، این روزها نمیتوانی مشکلت را حل کنی؟ یک مشکلی است که در حل کردنش عاجز ماندهای؟ باز هم نگاهش میکنم میدانم منتظر است درباره مشکلم حرف بزنم و اطلاعات بدهم تا او هم ادامه بدهد.
بارها درباره شیوه کار فالگیرها شنیدهام؛ اینکه با زیرکی سعی میکنند از زیر زبان مشتری حرف بکشند. تمام تلاشم را میکنم که کمترین اطلاعات ممکن را بدهم. از این سؤال عبور میکند، چیز خاصی گیرش نمیآید. توی اسم مادرت الف و م هست پاسخم منفی است. واقعاً در اسم مادرم چنین حروفی وجود ندارد. سراغ زندگی آیندهام میرود. در آینده چند مشکل بزرگ را حل میکنی. یکی از بستگانت بیمار میشود، اما درمان میشود. یک پول خوب هم به دستت میرسد. متوجهام که بیشتر درباره نکات مثبت زندگی حرف میزند. منتظر است تا هیجانزده شوم بازهم نگاهش میکنم. با تکان سر جواب سؤالاتش را میدهم ناامیدی را در چشمانش میبینم. میگوید فالت تمام شد.
فکر میکنم با خودش میگوید زودتر از شر این مشتری خلاص شوم، چون شاید تکنیک همیشگی گرفتن اطلاعات از خود مشتری و پس دادن آن به شکل دیگری به خود مشتری را به هم زدهام. شیوهای که از نوع مکالمات خانم فالگیر با دیگر مشتریهایش هم متوجهاش میشوم. فالگیر نکتهای را وسط میاندازد و مشتری همان را ادامه میدهد و بعد با شنیدن همان حرفها شگفتزده میشود که عجب اطلاعات نادری. خانم فالگیر حتی یک حرف درست و مهم به من نزد. حتی یک حرف.
اما این روزها نه تنها بازار این نوع فالگیریها داغ است و انگار هیچوقت هم از سکه نمیافتد که فالگیری در فضای مجازی و آنلاین هم بدجوری مد شده. این روزها هرکس سعی میکند در فضای مجازی برای خودش بازاری دست و پا کند و با ساختن یک صفحه پول دربیاورد و چه چیز بهتر از فال و فالگیری که هزینه زیادی هم برای تولید محتوا ندارد. کافی است هشتگ فال، فالگیری، طلسم و فال قهوه را در اینستاگرام دنبال کنید تا به کلی صفحه برسید که آنلاین و مجازی فالتان را میگیرند. مثلاً یکی از طرف شما قهوه میخورد و بعد فال قهوهتان را میخواند و بعد تلفنی نتیجه فالتان را اطلاع میدهد. شما هم پول را آنلاین برایش واریز میکنید.
بیشتر این صفحههای فال و فالگیری یک جمله را صدر صفحهشان نوشتهاند: «هدف ما آرامش و حال خوب برای شماست.» یا فقط فال پذیرفته میشود و نه دعا و موضوعاتی از این دست. پستها هم معمولاً موضوعات ثابتی دارد؛ مثلاً در خیلی از صفحات چنین موضوعاتی برای فالگیری میبینی: «آیا بهم وفاداره؟» توی این صفحه خاص با فال قهوه میزان وفاداری همسر یا نامزدتان را میسنجند، خرجش هم ۵۰۰ هزار تومان ذکر شده. اینطور که پول را واریز میکنی و بعد تلفنی فال قهوهات را میگیرند البته فقط خدا میداند که پشت خط واقعاً کسی قهوه مینوشد یا نه؟ پستهای مشابه دیگری هم در بیشتر این صفحات میبینید. مثل «عاقبت کارم چی میشه؟»، «برمیگرده یا نه؟»، «پشیمونه؟»، «به آرزوم میرسم یا نه؟»
البته اگر در این صفحات بیشتر بگردید فالهای جدیدی هم میبینید مثل فال ذهنش رو بخون، فال چای، فال انرژی تراپی، ماه تولد و کلی فال جورواجور دیگر.
شاید با خودتان بگویید حالا اینکه کسی هم فال بگیرد ضرری ندارد فوقش چند تا جمله خوب میشنود اگر کسی هم پولی میدهد با رضایت خودش داده، پس دیگر اشکال کار کجاست؟ اما همیشه موضوع اینطوری نیست؛ گاهی فالگیرها مشتری را کاملاً گمراه میکنند و از او پول کلان میگیرند و فکرهای نابجایی به سرش میاندازند مثل وجود یک دشمن که گاهی به کارهای عجیب و غریب و خطرناکی ختم شده. یا مثلاً به خانمی میگویند شوهرش دنبال زن دیگری است و قصهها آغاز میشود یا کلاهبرداری و داستانهای مالی. مثلاً زن یا شوهری که بدون خبر دیگری دنبال فال و طلسم رفتهاند و حالا ضربه اقتصادی خورده یا به خاطر این مسأله مشکلات خانوادگی و مالی جدی پیدا کردهاند.
به لحاظ حقوقی هم براساس ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس، هرکس از راه حیله و تقلب مردم را با امیدهای کاذب، اتفاقات واهی فریب دهد یا مسائل و حوادثی را پیشبینی کند، کلاهبردار است و وسایل به کار گرفته از سوی آنها هم متقلبانه است. در این صورت مجازات رمالی و فالگیری علاوه بر ردمال، یک تا هفت سال حبس تعزیری و جزای نقدی معادل مالی است که اخذ کرده؛ با این همه حقوقدانان پیشگیری و فرهنگسازی را در این مورد از مجازات، مؤثرتر میدانند؛ اینکه حواسمان باشد به هر کسی که هر حرفی به ما میزند و گاه از احساساتمان سوء استفاده میکند اعتماد نکنیم. خیلی از این افراد میدانند که زمان استیصال و غم آدمها به هر وسیلهای چنگ میزنند، پس مراقب باشیم وسیله سوءاستفاده آنها نباشیم.
منبع: روزنامه ايران
خدا کمک به خواهند و به جای این کارها به قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه رحوع کنند و یقین داشته باشند که ان شاءالله مشکلشون حل خواهد شد.
ولی من یه دعا نویس میشناسم ، طرف ماشینش سرقت شده بود ، مکان سرقت رو به صاحب مال اعلام کرده بود و تونسته بود ماشین رو پس بگیره ، البته هستند کسایی که از این راه مردم رو تلکه میکنند
عجیبا غریبا که یه مرد سمت اینا نمیره .و مشتری اینها بیشتر خانمها هستن.