چهره یا سلبریتی از لحاظ لغوی به شخصی اطلاق میشود که معمولا در زمینههایی مانند موسیقی، ورزش، رسانه، مدلینگ و ... در یک جامعه یا فرهنگ عامه دارای سرشناسی و معروفیت باشد. چنین شخصی به راحتی از طریق مردم به ویژه قشر جوان قابل شناسایی است و به رسمیت شناخته میشود. چهرهها اغلب از طریق رسانههای جمعی به ویژه تلویزیون، سینما، نشریات و شبکههای اجتماعی به سرشناسیشان افزوده میشود و علت آن پرداختن زیاد به موضوعات چهرهها در رسانهها برای تغذیه مطالب نشریات و پایگاههای خبری است که منجر به درآمدزایی برای آنها میشود.
برخی جامعه شناسان تاکید دارند که حتی اگر سلبریتیها کارهای خیریه و انسان دوستانه انجام دهند، نمیتوانند به عنوان یک الگوی کامل برای مردم از آنها یاد کرد. استدلال دکتر «قرایی مقدم» جامعه شناس و استاد دانشگاه در این خصوص قابل تامل است: مشکل ما اینجاست که مثلا از گروهی سلبریتی که نقش منفی دارند شروع به صحبت میکنیم. همین که درباره آنها نکات منفی و بد گفته میشود باعث معروف شدن آنها میشود. درحالی که شما میخواهید فلان شخص معروف نشود ناخواسته سبب معروف شدن آن میشوید. رسانهها باید از انتشار اخبار اینگونه افراد جلوگیری کند. نقش رسانه در این مورد بی بدیل است.
البته سندروم پرستش سلبریتی هم مقولهای است که روانشناسان اینگونه آن را مورد تحقیق قرار داده اند که این سندرم منجر به وسواس فکری و اضطراب و افسردگی زیاد میشود. "اضطراب در مورد تصویر بدن" نیز از دیگر مضرات آن است چراکه دائما نوجوان بدن خود را با افراد مشهور مقایسه میکند و در دراز مدت میتواند کم اشتهایی روانی را نیز در نوجوان ایجاد کند. زیرا نوجوانان دوست دارند مرکز توجه باشند، الگوهای خاصی را برای شکل گیری هویتشان انتخاب میکنند و دوست دادند هویتشان را با افرادی بسازند که بیشتر دیده میشوند. الگو برداری از افراد مشهور داخلی و خارجی مثل گروههای موسیقی خارجی مسالهای است که تقریبا در تمام دنیا رواج دارد و با توجه به پیشرفت تکنولوژی نمیتوان جلوی آن را گرفت.
ناگفته نماند که در شرایط فعلی که تکنولوژی گسترش یافته، نمیتوان نفوذ فرهنگهای بیگانه را نادیده گرفت و در عین حال نمیتوان تمام درها را به روی تکنولوژی و این نفوذ بست تا نوجوانان تحت تاثیر قرار نگیرند؛ بنابراین باید الگو سازی داخلی خود را به حدی قوی کنیم که نوجوان از شخصیتهای مثبت و تاثیرگذار الگوبرداری کند.
در این میان باید گفت که یک بازیگر سینما که جلوی دوربین مدتها نقش بازی کرده است و در نقشهای دلخواه و آرمانی فیلم بازی کرده است، سعی دارد که این نقشهای دلخواه و آرمانی را در زندگی پسادوربین هم متجلی سازد، اما نمیتواند؛ در پوشش یک منجی اجتماعی خود را مطرح میکند، اما هیچگونه تفکری در خصوص رفع مشکلات مردم ندارد، برای دیگران خود را الگوی زندگی خوب مطرح میکند، اما نمیتواند یا نتوانسته زندگی مشترک خود را حفظ کند، اصطلاحاتی بر زبان میآورد که بار معنای آنها را نمیتواند بر دوش بکشد، از نابرابری صحبت میکند و از کار کودکان و فقر مینالد، اما سگش خارجی و غذایش از درآمد ماهیانه یک کارگر بیشتر است، یک روز منتقد است و گویی از کره مریخ آمده و روز دیگر بهگونهای حرف میزند انگار همهچیز خوب است.
فرخنژاد وطن فروش
البته سرانجام این چهرههای سینما و گاهی ورزش، عبرت آموز است. تاجاییکه حمید فرخنژاد که علیرغم اذعان به عدم عناد نسبت به نظام اسلامی و سپردن تعهد نزد مراجع قانونی، با فرار از کشور و بیان اظهارات گستاخانه سرنوشت پروژههایی را که در آنها ایفای نقش کرده با ابهام مواجه ساخته و به همکاران و دوستان خود از پشت خنجر زد و افاضهای ناجوانمردانه سر داد:همه ۸۰ میلیون ایرانی فدای یک تار موی پسرش باد!
نمونه دیگر، کشف حجاب خانم آزاده صمدی در مراسم تشییع پیکر یکی از هنرمندان بود، برای وی پس از اخذ دفاعیات متهم و اظهارات وکیل ایشان، بدلیل جریحه دار کردن اخلاق و عفت عمومی از طریق کشف حجاب، بازپرس دادسری فرهنگ و رسانه برای متهم قرار جلب به دادرسی صادر کرد.
همان چند وقت پیش که در رسانههای معاند خبر کشف حجاب صمدی منتشر شد، آشکارا به نظر میرسید این خبر برای ضد انقلاب به اندازهای ارزشمند بود که رسانه انگلیسی صهیونیستی ایران وایر آن را تیتر یک صفحه اصلی کرد: با این تیتر «حضور پانتهآ بهرام و آزاده صمدی بدون حجاب اجباری در مراسمی عمومی».
این رفتار خانم صمدی با توجه به عملکرد ایشان در اتفاقات پاییز سال گذشته هیچ جای شگفتی نداشت، تنها حرفی که میماند این است این چهره عرصه سینما و تلویزیون، صلاحیتی برای الگو گرفتن جوانان از وی ندارد.
به نظر میرسد هدف این سلبریتیهای مجازی از حرفها و حرکات خود انحراف جوانان، تبلیغ سایتهای پیشبینی و به نوعی دزدی و کلاهبرداری خود به هر قیمتی حتی بیان مسائل و انجام حرکات شرمآور و رسیدن به ثروت و شهرت واهی است، چرا که با فریب بیننده قصد دارند به خواستههای شوم خود دست پیداکنند و به نوعی جیب مردم را با اعمال خلاف اخلاق خالی کنند.
در همین رابطه، «صادق پیوسته» جامعهشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی تاکید داردکه سلبریتیها چهره هستند، همین که میگوییم چهره یعنی همه مردم یا عده زیادی یا دستکم گروهی از مردم آنها را میشناسند و همین شناختن کافی است. سلبریتیها لزوماً نفوذ کلام ندارند؛ حتی شاید وقتی حرفی میزنند، تاثیر برعکس در جامعه داشته باشد، اما دنبال هم میشوند، اخبارشان پیگیری میشود که چه میکنند و چه نمیکنند؛ برخی از مردم از آنها پیروی میکنند، بعضی سلبریتیها نفوذ کلام یا رفتاری در مردم دارند و مردم به طور مثال در مد لباس، گفتار، رفتار یا حتی در برخی جوامع جنبههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیروی میشوند، به همین دلیل گاه بنگاههای مختلف اقتصادی از آنها برای تبلیغ کالاهای خود هم از آنها استفاده میکنند و هزینهاش را هم میدهند؛ بنابراین طرفداران و مخاطبان سلبریتیها با گره زدن وضعیت خود به آنان این آرزو را در سر میپرورانند که بدون کار و تلاش روزی بتوانند به جایگاه آنها دست پیدا کنند، اما برخی سلبریتیها نه پشتوانه فکری صحیحی دارند و نه الگوی مناسبی محسوب میشوند.
منبع: جوان آنلاین