وی درباره زمانی که صرف نگارش فیلمنامه کرده، اظهار داشت: از زمان شکل گیری ایده، نگارش و اصلاحات (اصلاحیه هایی در زمان نگارش برایمان رخ داد) تا خروجی کار ۱۰ ماه طول کشید.
نویسنده فیلمنامه سریال عشق کوفی در پاسخ به این که چقدر از داستان این سریال واقعی و چه میزان تخیل نویسندگان است، گفت: صرفا بستر داستان واقعیت است وگرنه تمام آنچه رخ می دهد قصه است. مانند این است که یک داستان عشقی در انقلاب ۱۳۵۷ ایران را روایت کنیم.
عشق کوفی نگاهی می اندازد به این که کوفه آن مقطع تاریخی و قیام اباعبدالله چگونه بوده و چه مختصاتی داشته است و مردمان آن دوران چگونه می زیستند، چه می خوردند و چه می پوشیدند و دیدگاه های سیاسی و مذهبی شان چه بوده است؟ چه فرقه هایی وجود داشته و اینها بحث هایی تاریخی بود که به آن تکیه کردیم و منابعمان کتاب هایی بود که به آنها دسترسی داشتیم و بخش اعظم اطلاعات ما (چون کتاب های تاریخی زیاد هستند باید دست به انتخاب می زدیم) از آقای کاشانی اخذ شد که ایشان به ما کمک فوق العاده ای کرد.
این نویسنده ادامه داد: همه ما ذهنیتی از کوفه آن زمان و قیام امام حسین (ع) داریم که از مجالس روضه و آثار تصویری است که تولید شده اما جاهایی ذهنیت ما با واقعیت مغایرت دارد؛ مثل این که احساس می کنیم مردم آن دوران کوفه با ما بسیار تفاوت دارند و یا چون از دور نگاه می کنیم فکر می کنیم چرا اینها نفهمیدند که راه درست کدام است؟ پس یا هوش یا ارادتشان به اباعبدالله کم بوده است درصورتی که این گونه نبوده است.
وی افزود: زمانی که شما تاریخ را می خوانید واقعا دچار این چالش می شوید که وقتی بر سر برخی دوراهی ها قرار می گرفتید احتمال اشتباه داشته ایم؛ بر همین اساس محتمل بوده است که ما هم آن گونه رفتار کنیم. نقش عمده آقای کاشانی این بود که برداشت های ناصواب را در ذهن ما بزدایند و حقایق تاریخی بسیار جالبی در اختیار ما بگذارند. مانند این که حبیب ابن مظاهر چه شانی در کوفه آن زمان داشته است؛ یا میثم تمار چه ویژگی ها و شانی داشته است و ما سعی کردیم در حد بضاعت خودمان این موضوعات را وارد قصه کنیم این که چقدر موفق بوده ایم را نمی دانم.
وی در مورد تعامل خود با همکار فیلمنامه نویسش، یزدان محمد کاظمی بیان کرد: همکاری ما همیشه خوب بوده است و قصه را با هم طراحی می کنیم و وظایف بین ما تقسیم می شود با مدلی که در چندسالی که با هم کار کرده ایم به تعاملی رسیده ایم. منابع مطالعاتی و رشته های تحصیلی ما یکی بوده و به همین دلیل زبان مشترکی با هم داریم و در طی سالیان دستمان آمده است که چطور می توانیم با هم تعامل داشته باشیم و یک قصه را تبدیل به یک خروجی کنیم. معمولا این گونه است که قصه را با هم طراحی می کنیم و ایشان هر قسمت را به سیناپس (نقشه راه یک قسمت) تبدیل می کند، یعنی این که یک قسمت چگونه شروع شود و پایان یابد و در این قسمت چه چیزهایی را ببینیم را آقای محمد کاظمی زحمت می کشیدند و تبدیل این موضوع به فیلمنامه ای که دارای دیالوگ هست و جزئیات دارد با من بود.
یارمحمدی در مورد این که برای نویسندگان جوان فضای کار چگونه است، گفت: در حیطه کاری ما اگر وجه تجربی را مدنظر قرار ندهیم سن و سال خیلی موثر و تعیین کننده نیست یعنی این که بگوییم کسی چون سن کمی دارد نمی تواند فیلمنامه خوب بنویسد یا با او کار نمی کنند درست نیست ولی آنچه قطعی ست، برای داشتن فیلمنامه خوب علاوه بر مطالعه بالا و تخصص، داشتن تجربه عنصر بسیار مهمی ست. چراکه خیلی از جزییات در کتابهای تخصصی فیلمنامه نویسی نیست و گاها مسائل بومی - یعنی ساز و کاری که در کشور ما وجود دارد- اهمیت پیدا میکند. در کل نویسنده هرچقدر هم جوان باشد اگر تخصص و سوادش را داشته باشد به راحتی می تواند جایگاه خودش را پیدا کند.
وی درباره زمینه علاقمندی خود به نویسندگی توضیح داد: علاقه من به نویسندگی از حدود ۱۰ سالگی ام شروع شد آن زمان با کلمات ارتباط خوبی برقرار می کردم و بیان احساسات و عواطف روی کاغذ برایم آسان تر بود و چون کتاب خواندن را بسیار دوست داشتم نوشتن را بسیار مشق کردم درحالی که هدف خاصی نداشتم اما از ۱۶ سالگی به صورت جدی با مجلات و کار با تلویزیون را از سال ۹۲ آغاز کردم.
بیشتربخوانید
یارمحمدی در پاسخ به این که آیا صرفا به نگارش آثار تاریخی علاقمند است گفت: این گونه نیست که مقید به تاریخ باشم؛ مثلا سریال محرمانه (مسلم تهرانی ۱۳۹۸) را برای نوجوانان کار کرده ام که وجه اشتراک آن با مستوران (مسعود آب پرور ۱۴۰۰) «فانتزی» جاری در هر دو کار است. مستوران برایم دو بعد بسیار مهم داشت؛ یکی این که از وجوه فانتزی و تخیل بسیار بهره می برد و دیگر این که یک شاعرانگی در کل سریال جریان داشت که برایم بسیار جذاب بود، چون عملا می توانستیم هرکاری که بخواهیم در قصه انجام دهیم؛ یعنی یک جهان نامحدود برای روایت قصه در اختیار داشتیم. در نتیجه من در کارها دنبال ایده جدید هستم و بدیع بودن اثر برایم از هه چیز مهمتر است. عشق کوفی هم در همین رسته قرار می گیرد.
یارمحمدی در مورد علت تغییر نام سریال از نائله به عشق کوفی توضیح داد: تصمیم بزرگان پروژه بود. جمع بندی این بود که عشق کوفی عنوان مناسب تری است چون قصه دچار یکسری چرخش ها شد و وقتی در پایان به این ۱۵ قسمت نگاه می کردیم قصه حول این عشق چرخیده بود.
این نویسنده در توضیح این که شخصیت ها چگونه شکل گرفت تصریح کرد: ابتدای قصه شخصیت های نائله و هلال را داشتیم چون اساسا چالش بین این دو شخصیت قصه را شکل می داد. هرچه جلوتر رفتیم با توجه به اتفاقاتی که می خواستیم برای شخصیت ها ایجاد کنیم، کاراکترهای جدید شکل گرفتند که حضورشان در قصه موثر بود و این گونه شخصیت ها ذره ذره و پله پله شکل گرفتند.
یارمحمدی همچنین اظهار داشت: هیچ کدام از شخصیت های تخیلی سریال مابه ازای خارجی ندارند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا او و کاظمی موقع نوشتن فیلمنامه بازیگر خاصی را برای نقش ها مدنظر داشته اند، گفت: می دانستیم که هرکدام از کاراکترها باید چه ویژگی هایی داشته باشند اما این گونه نبود که دقیق بدانیم چه کسانی نقش ها را ایفا می کنند. با این حال به نظرم دو کاراکتر اصلی (سعید شریف و شبنم قربانی) بهترین انتخاب برای نقش هلال و نائله بودند.
یارمحدی درباره میزان رضایت از انتخاب و عملکرد ترکیب فعلی بازیگران هم بیان کرد: از درصد زیادی از ترکیب بازیگران سریال راضی هستم چراکه بازیگران توانمندی به پروژه اضافه شدند؛ بعضا نقشی برای یک بازیگر به لحاظ عقبه ای که داشته بسیار متفاوت است اما آنقدر خوب نقش را متوجه شده و درک و اجرا کردند که اثر برای خودمان هم تماشایی است.
وی در مورد چرایی کمتر ساخته شدن کارهای تاریخی و عاشورایی توضیح داد: کار تاریخی حقیقتا سخت است؛ چون هم پروداکشن بالایی دارد و هم نیازمند هنرور بسیاری است. ضمن این که طراحی صحنه و لباس آن سخت است و در نتیجه کارکردن در این وادی اولویت خیلی ها نیست. ضمن این که چون موضوعی است که راجع به آن ذهنیت وجود دارد کار را بازهم سخت تر می کند. کما این که برای خود ما به عنوان نویسنده چگونگی ورود به قصه به گونه ای که نگاه متفاوتی داشته باشد و وجه جدیدی از آن دوران و ماجرا مورد پرداخت قرار گیرد، چالشی جدی بود.
منبع: ایرنا
چه خوبه یاد امام حسین با این فیلما
و مذهب قشنگ شیعه
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد