تعزیه جدا از شباهت‌هایش با عزاداری‌های آیینی گذشته، شکل تکامل‌یافته‌تر و پیچیده‌تر از سوگواری‌های ساده‌ی شیعیان سده‌های نخستین برای کشته‌شدگان کربلا است.

تاریخچه‌ی پیدایش تعزیه در ایران به صورت دقیق پیدا نیست، به باور برخی پاگیری این نمایش آیینی به پیش از اسلام بازمیگردد و پیشینه‌ای سه‌هزارساله در سوگ سیاوش (پهلوان داستان‌های ملی ایران) دارد. در مقابل برخی پژوهشگران نیز پیشینه‌ی آن را به آیین‌هایی، چون مصائب میترا و یادگار زریران بازمی‌گردانند؛ اما به گمان بسیاری تعزیه جدا از شباهت‌هایش با عزاداری‌های آیینی گذشته، شکل تکامل‌یافته‌تر و پیچیده‌تر سوگواری‌های ساده‌ی شیعیان سده‌های نخستین برای کشته‌شدگان کربلا است. تعزیه، آیین و نمایش امری مهم است که آن را از ابعاد گوناگون با کارشناسان این حوزه بررسی خواهیم کرد. 

تعزیه تنها نمایش بومی جهان اسلام و تداعی‌گر گونه‌ای از ادبیات دراماتیک ایرانی است که می‌توانیم آن را با نمایش‌های غم‌انگیز غربی درهم آمیزیم و مقایسه کنیم.

تعزیه نشان‌دهنده‌ی جدال دو نیروی خوب و بد و سوگ مشترک میان مسلمانان جهان است. این جدال با برخی تفاوت‌ها در نمایش‌های آیینی یونانی و غربی هم وجود دارد که درام گره‌ی مشترک هردوی آن‌هاست. برای بررسی این تفاوت‌ها با برخی از کارشناسان این حوزه به گفتگو نشسته‌ایم تا تاریخچه‌ی تعزیه، درام موجود در آن و... را بررسی کنیم.

«فرزاد معافی»، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی درباره‌ی تاریخچه تعزیه گفت: ساختار دراماتیک تعزیه با ساختار نمایش‌های دراماتیک غربی متفاوت است بنابراین در ابتدا باید برای فهمیدن دلیل این تفاوت از علت و هدف شکل‌گیری آن آگاه شویم. از کلمه تئاتر برای تعزیه استفاده نمی‌کنیم و به آن نمایش می‌گوییم چرا که تعزیه یک رویداد کاملا نمایشی و یک آیین مذهبی است. تعزیه از ۲۰۰ سال اخیر یعنی بعد از دوره‌ی صفویه و زندیه تکامل یافته است و فقط به واقعه‌ی عاشورا نمی‌پردازد، تعزیه‌هایی درباره‌ی داستان پیامبران هم داریم، اما هسته مرکزی تعزیه‌ها همان واقعه‌ی عاشوراست. تعزیه‌هایی که در دوران معاصر اجرا می‌شود روایت‌گر داستانی مذهبی از اباعبدالله است که می‌خواهد روی مخاطبان تاثیر بگذارد و با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه تعزیه یک رویداد با ویژگی‌های نمایشی است، ادامه داد: یکی از این ویژگی‌ها ساختار درام است که به نظر من ساختار درام در تعزیه با ساختار درام غربی و یا آنچه که ما به عنوان تراژدی‌های غربی (کلاسیک و یونانی) می‌شناسیم کاملاً متفاوت است. در تعزیه همه چیز از قبل تعیین شده است و ما می‌دانیم که پروتاگونیست‌ها (قهرمانان) بر آنتاگونیست‌ها (ضد قهرمانان) پیروز می‌شوند. هر سال تعزیه‌هایی بر مبنای یک رویداد تاریخی یعنی واقعه‌ی عاشورا ساخته و اجرا می‌شوند که قرار است یک کارکرد مذهبی داشته باشد.

«فرزاد معافی» در مورد اشتراکات و تفاوت‌های تعزیه و درام توضیح داد: تعزیه یک درام مذهبی_ملی با کارکرد مذهبی است و به طور کامل با تراژدی غربی و یونانی متفاوت است. اصل تفاوت بنیادی درام و تراژدی غربی با تعزیه در شخصیت‌پردازی است؛ پروتاگونیست‌ها در تعزیه همان (اولیا) و آنتاگونیست‌ها همان (اشقیا) هستند که اولیا بر اشقیا پیروز می‌شوند. شخصیت‌های اولیا بسیار مثبت و سفید هستند که هیچ لکه‌ی سیاه و تاریکی در شخصیت‌پردازی آن‌ها وجود ندارد و کاملاً معصوم و مبرا از هر خطایی هستند، شخصیت‌های اشقیا یا با همان تعریف غربی آنتاگونیست‌ها (ضد قهرمانان) شخصیت‌های منفی و کاملاً سیاهی هستند که تمامی اعمال آن‌ها اشتباه است؛ در واقع مخاطب باید از این کاراکتر‌ها متنفر و ناامید شود.

این کارشناس با اشاره به تفاوت‌های تعزیه و نمایش‌های اساطیری یونان باستان بیان کرد: تعزیه یک داستان تاریخی مربوط به صدر اسلام است، اما تراژدی‌های یونانی روایت‌گر داستان‌های مربوط به اساطیر یونانی هستند. در تراژدی‌های یونانی یا به طور کلی غربی شخصیت‌های مثبت یا قهرمانان می‌توانند نقاط ضعف داشته باشند، اما در تعزیه هیچ یک از اولیا و قهرمانان نقطه ضعف ندارند که این یکی دیگر از تفاوت‌های درام غربی و تعزیه است. در تراژدی‌های غربی می‌توانیم قهرمانان را زیر سوال ببریم، اما در تعزیه این گونه نیست، زیرا باید یک باورمندی وجود داشته باشد. ریشه‌های درام یونانی به آیین‌های مذهبی یونان بازمی‌گردد، اما آن آیین‌ها اسطوره‌ای-اساطیری بوده است و با آیین‌های مذهبی و ادیان توحیدی بسیار متفاوت است، به عنوان مثال در داستان‌های اساطیری یونان باستان بسیاری از خدایان و یا ایزدان یونانی با انسان‌ها ازدواج می‌کنند، به انسان‌ها حسادت می‌کنند و ...، اما شخصیت‌ها و قهرمانان مذهبی اینگونه نیستند.

تعزیه

معافی، در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود اینکه زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی تعزیه سال‌ها پیش از صفویه به وجود آمده بود، اما این هنر در این زمان به صورت رسمی اجرا شد، اظهار داشت: مذهب تشیع از دوران صفویان در ایران پایه‌گذاری شد، پیش از آن‌ها، خلفا سنی بودند و شیعیان قدرت چندانی در جامعه نداشتند. در قرن‌های قبل‌تر هم برای واقعه‌ی عاشورا سوگواری انجام میشد، اما از این دوران به بعد مراسم مذهبی و سوگواری‌ها به صورت رسمی برگزار شدند. از دل این آیین‌های سوگواری، تعزیه شکل گرفت.
فرزاد معافی با اشاره به وجود اختلاف نظر‌ها در مورد قدمت شکل‌گیری تعزیه ادامه داد: برخی از پژوهشگران معتقد هستند که قدمت شکل‌گیری تعزیه به کمی قبل‌تر از صفویان بازمی‌گردد و اختلاف نظر‌هایی میان تاریخ‌دانان و علمای اهل مذهب وجود دارد، نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید شکل‌گیری تعزیه به دوران قبل از صفویه یعنی زمان شهادت سیاوش بازمی‌گردد. این نظریه معتقد است، شکل‌گیری تعزیه و انجام مراسم سوگواری برای شهادت امام حسین (ع) و واقعه‌ی عاشورا در واقع ادامه‌ی مراسم عزاداری برای سوگ سیاوش، شاهزاده‌ی پاک ایرانی است. می‌توان گفت تا حدی این حرف درست است، اما اینکه بگوییم از دوران صفویه به بعد تعزیه درقهوه‌خانه‌ها و یا حتی در کوچه و خیابان‌ها هم برگزار می‌شد، درست‌تر است. پیدا کردن ادله و شواهد تاریخی برای چنین نظریه‌هایی سخت است، اما به نظر شخص من این نظریه را هم می‌توان تا حدی پذیرفت.

این استاد دانشگاه در پایان گفت: سیاوش در دوران قبل از اسلام به طرز فجیعی کشته می‌شود، قبل از اینکه اسلام وارد ایران شود ایرانیان هر سال در سالروز مرگ و یا شهادت سیاوش که می‌توان آن را شهید ملی نامید، مراسم عزاداری برگزار می‌کردند و در این مراسم عزاداری، نمایشی اجرا می‌شد؛ مردم در شهر حرکت می‌کردند و تخت‌هایی مانند تابوت را روی شانه‌های خود حمل می‌کردند که سمبل تابوت سیاوش بوده است. این پیشینه تاریخی در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان وجود داشته است، پس از اینکه اسلام وارد ایران می‌شود و ایرانیان کم کم می‌توانند برای امام حسین (ع) و خاندان اهل بیت عزاداری کنند، تعزیه هم جان می‌گیرد.

صادق رشیدی عنوان کرد: تعزیه متشکل از نماد‌ها و نشانه‌های متضاد هم است، مانند سبز و قرمز، آب و خاک، طبیعت و فرهنگ و ... که معنای این نشانه‌های قراردادی برای مخاطب واضح است.

نماد‌ها و نشانه‌ها عنصری جدانشدنی در تعزیه هستند که پیش از آن‌که خاستگاه اسلامی داشته باشند، ریشه‌ای ایرانی در فرهنگ اسلامی-شیعی دارند. برای بررسی نمادشناسی و نشانه‌شناسی در تعزیه با برخی از کارشناسان این حوزه همچون دکتر «صادق رشیدی» به گفتگو نشسته‌ایم، که در ادامه میخوانید.

دکتر «صادق رشیدی»، پژوهشگر مطالعات نظری هنر و ادبیات و عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان درباره‌ی تاریخچه و تقسیم‌بندی نمادشناسی در تعزیه گفت: از نظر علمی اصطلاحی به نام نمادشناسی نداریم، اما منظور از نماد همان مفهوم عام نشانه است. در هنر و ادبیات‌نمایشی، مکتب سمبولیزم یا نمادگرایی داریم. بعد از قرن بیستم، نشانه‌شناسی به عنوان یک دانش نوین به وجود می‌آید و پایه‌های اصلی مفهوم نمادگرایی به چالش کشیده می‌شود، زیرا تقسیم نماد و نشانه یک تقسیم‌بندی نظری است.

شخصیت پردازی

این پژوهشگر با اشاره به اینکه نماد‌ها همان نشانه‌های قراردادی هستند، توضیح داد: نماد در اصل نشانه‌ای است که معنا و مفهوم مشخصی را انتقال می‌دهد و از طریق آن مفاهیم مشترک درک می‌شود؛ به عنوان مثال علائم و رنگ‌های مختلف پرچم‌ها قراردادی هستند. با ارجاع به نظریه نشانه‌شناسی «پیرس» نشانه‌ها به سه نوع: نمادین، آیکونیک (شمایلی) و نشانه‌های نمایه‌ای تقسیم می‌شوند. نشانه‌های نمایه‌ای یا ایندکسیکال، نشانه‌های عامی هستند که در طبیعت وجود دارند به عنوان مثال رعد و برق نشانه بارندگی، دود نشانه آتش است و ...

«دکتر صادق رشیدی» با بیان اینکه مبحثی تحت عنوان نمادشناسی نداریم، اظهار کرد: در حوزه تعزیه نگاه ما به شکل نشانه‌شناسانه، با تقسیم‌بندی کارکرد انواع نشانه‌هاست؛ بنابراین مبحثی تحت عنوان نمادشناسی نداریم، اما می‌‎توانیم نماد‌های فرهنگ ایرانیان باستان را بشناسانیم. در واقع زمانی که نمادشناسی می‌کنیم اساسا در حال نشانه‌شناسی هستیم، پس متوجه می‌شویم که نشانه یک مفهوم عام است. آنچه که معنا دارد و معنا تولید می‌کند نشانه است و اگر این نشانه به صورت قراردادی و به تدریج در طول زمان میان یک جمع، قوم، ملت یا مجامع بین‌المللی با مفهومی خاص رواج یابد، به نشانه‌ای تبدیل می‌شود که امروزه به آن نماد گفته می‌شود.
این عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان، گفت: یکی از مهمترین خاستگاه‌ها و ریشه‌های نشانه‌شناسی، زبان‌شناسی بوده‌است. «دو سوسور» در تئوری‌های زبان‌شناسانه‌اش، زبان را یک نظام نشانه‌ای می‌دانست و پیش‌بینی می‌کرد، در آینده دانشی به نام نشانه‌شناسی پدید می‌آید که به مطالعه‌ی نشانه‌ها و یا سیستم‌های نشانه‌ای غیرزبانی می‌پردازد. مباحثی، چون تصویر، رنگ، لباس و ... به نظام‌های فرازبانی مربوط می‌شوند. اما مفروضات «دو سوسور» براین مبنا بود که زبان یک نظام نشانه‌ای است و به چگونگی کارکرد زبان و دستورات پایه‌ای زبان می‌پرداخت.

او افزود: امروزه در حوزه‌ی تعزیه یا به طور کلی تئاتر و هنر‌های نمایشی، بیشتر به منظر نشانه‌شناسی آن می‌پردازیم که ریشه در منطق و خاستگاه پراگماتیسم آمریکایی دارد که از دوران «پیرس» شروع شد. زمانی که پیرس درباره‌ی دانش نشانه‌شناسی از منظر خودش کار می‌کرد، خبر نداشت که شخصی به نام «سوسور» مشغول تدارک دستگاه نظری خودش است.

«صادق رشیدی»، پژوهشگر مطالعات نظری با بیان اینکه به تعزیه به عنوان یک ساختار زبانی نگاه نمیشود، عنوان کرد: می‌توانیم به سینما به این شکل نگاه کنیم، زیرا بسیاری از افراد به سینما از منظر سوسور نگاه می‌کنند. «کلود لوی-استروس»، که برای اولین بار ساختارگرایی را از زبان او شنیدیم، یکی از موفق‌ترین کسانی است که در همان زمان‌ها توانست از تئوری‌های زبان‌شناسانه سوسور در مطالعات مردم‌شناسی استفاده کند. او اسطوره‌ها، نماد‌ها و آیین‌های باستانی-بومی را براساس تئوری‌های زبان‌شناختی سوسور مورد مطالعه قرار داد.

وی ادامه داد: سوسور برای ما بنیان‌گذار جریانی مهم و اثرگذار بود که به آن نگاه ساختارگرایی گفته می‌شود؛ یعنی باید خاستگاه ساختار گرایی واقعی را در سیستم نظری و نظام تئوریک زبان‌شناسی سوسور جستجو کنیم که از دل این موضوع بعد‌ها در فرانسه نشانه‌شناسی به وجود می‌آید که به آن نشانه‌شناسی ساخت‌گرا گفته می‌شود. این قضیه در ایران هم نمایندگانی مانند دکتر «علی عباسی» و ... را دارد که به اصطلاح به آن نشانه شناسی پاریس می‌گویند. خاستگاه دیگر نشانه‌شناسی از مسکو شروع شد که به آن نشانه‌شناسی فرهنگی گفته می‌شود، همینطور نشانه شناسی اجتماعی در سیدنی شکل گرفت. امروزه نشانه شناسی زوایای مختلفی دارد و از زوایای متفاوتی به مجموعه‌ی ساختار‌های اجتماعی و فرهنگی بشر نگاه می‌کند که بسیار هم وسیع است.

تعزیه خوانی

این پژوهشگر با اعتقاد براینکه «نشانه‌شناسی» یک عنوان کلی است، اظهار داشت: نشانه‌شناسی خودش یک عنوان کلی است، بنابراین می‌توان به تعزیه از منظر نشانه‌شناسی فرهنگی، اجتماعی و ساخت‌گرایانه نگاه کرد و به تحلیل کارکردِ نشانه‌ها و نماد‌ها در ساختار کلی آن پرداخت. نمادشناسی مانند جامعه شناسی یک عنوان کلی است که انواع نظریه‌ها و دیدگاه‌ها را در برمی‌گیرد.

باتوجه به اینکه هریک از رنگ‌ها نماد و نشان‌گر موضوعی خاص هستند، «دکتر صادق رشیدی» بیان کرد: رنگ سبز به طور قراردادی نماد لباس اولیا، رنگ قرمز نشانه یا نماد حضور اشقیا (دشمن)، رنگ زرد نماد لباسی است که بر تن حُر می‌کنند، آب کوچک شده فرات است. بعضی‌ها این نماد‌ها را به فرهنگ ایران باستان ربط دادند و اسطوره‌شناس‌ها تلاش داشتند تا تعزیه را ایرانیزه کنند و ریشه‌های اسطوره‌های ایران باستان را در نشانه‌ها پیدا کنند؛ من این دیدگاه را قبول ندارم، زیرا یک نوع تحمیل نشانه‌های ایرانیان باستان به ایران کنونی و یک گونه ایرانیزه کردن تعزیه است.

او با اشاره به اینکه تعزیه یک ساختار تقابلی و دوگانه دارد، توضیح داد: تعزیه متشکل از نماد‌ها و نشانه‌های متضاد هم است، مانند سبز و قرمز، آب و خاک، طبیعت و فرهنگ و ... که معنای این نشانه‌های قراردادی برای مخاطب واضح است؛ برای مثال مُهری که با آن نماز می‌خوانیم نمادی از خاک است. صحنه دوار مَجاز از گذر زمان است که آن را روی این صحنه نشان می‌دهیم و شکل کوچک شده‌ای از یک رخداد مهم تاریخی که ساختار آیینی-نمایشی دارد را به تصویر می‌کشیم.

«صادق رشیدی»، در خصوص آیین گل مالی در ماه محرم عنوان کرد: اقوام مختلف همیشه تمایل دارند تا هویت فرهنگی-بومی خودشان را حفظ کنند و فراخور اقلیم، مواد و مصالح، رسم و رسوم‌ها و آیین‌های خاص خودشان عزاداری کنند. مردم در هر استان براساس ساختار هویتی خودشان مراسمات عزادرای را به شکل‌های قمه زنی، سینه زنی و ... برگزار می‌کنند و به شکل خاص خود از نماد‌ها و نشانه‌ها استفاده می‌کنند. بهره‌گیری از نماد‌ها و نشانه‌ها به ساختار فرهنگی آن قوم و خاستگاهش در دوران قبل باز می‌گردد. این آیین‌ها نسل به نسل چرخیده و آن چیزی که در تاریخ معاصر می‌بینیم پدید آمده است. این موضوع تفاوت‌های فرهنگی اقوام مختلف در جغرافیای ایران، خاستگاه‌های خاص فرهنگ و جامعه و باور‌هایی که منجر به برگزاری چنین آیین‌هایی می‌شود را نشان می‌دهد.

او ادامه داد: در باور ایرانیان باستان آتش، خاک، آب و باد جایگاه ویژه‌ای داشته و یا در فرهنگ ایرانی-اسلامی آب جایگاه ویژه‌ای دارد و مظهر پاکی و روشنایی است. مراسمات ریشه‌های تاریخی خاصی را دارند که به فرهنگ هر قوم یا سرزمین بازمی‌گردد؛ لرها، ترک‌ها، کرد‌ها و... فراخور ویژگی‌های فرهنگی خودشان، عزاداری‌هایشان هم متفاوت از دیگران است.

این عضو هیات علمی در مورد خلا بزرگ ما در شبیه‌خوانی گفت: در حال حاضر تعزیه‌ای نداریم که بخواهیم به آن بپردازیم، خلاء بزرگ ما این است که تعزیه نه به شکل سنتی خودش برگزار می‌شود و نه به صورت نمایشی-آیینی در فرهنگ معاصر جریان دارد؛ در طول سال چندان توجهی به آن نمی‌شود و گویی شکل مناسبتی پیدا کرده است. هر چقدر که از این هنر دور شدیم به همان میزان تلاش و کوشش تعزیه‌خوانان برای حفظ نسخه‌ها، بازخوانی و اجرای تعزیه با شیوه‌های سنتی کم‌رنگ‌تر شده است؛ البته در مناطقی مانند کاشان، خوانسار و... هنوز هم تعزیه اجرا می‌شود، اما دیگر چیزی به عنوان نسل‌های تعزیه‌خوان نداریم.

نمایش

«صادق رشیدی»، درباره‌ی اوضاع آموزشی و آکادمیک تعزیه بیان کرد: تعزیه در دانشگاه‌ها به عنوان یک تئوری است و درس‌های آشنایی با تعزیه و هنر‌های نمایشی ایرانی را به صورت تئوریک داریم، اما باید کارگاه‌هایی وجود داشته باشد که بتوانیم در آن‌ها به آموزش تعزیه بپردازیم تا این سنت بزرگ ایرانی-اسلامی را حفظ کنیم. اگر تعزیه پرقدرت ادامه پیدا می‌کرد امروز ما با تعزیه‌های نوین هم مواجه می‌شدیم، اما متاسفانه دیگر این هنر نیست. از نظر تئوریک و علمی بسیار روی این هنر کار شده است، اما از نظر عملی، تعزیه‌ای که بتوانیم ببینیم و لذت ببریم، نداریم. تعزیه یکی از مهم‌ترین آیین‌هایی بوده که موسیقی ایرانی را حفظ کرده و باعث فراموش نشدن موسیقی ایرانی شده است؛ این امر یک دستاورد بزرگ برای ما به شمار می‌رود.

«دکتر صادق رشیدی» در پایان گفت: یکی از چالش‌هایی که با آن مواجه هستیم این است که متولیان امر آنگونه که باید به این هنر توجه نکرده و برایش سرمایه‌گذاری نمیکنند. شاید وزارت میراث فرهنگی یکی از مهم‌ترین سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌هایی است که می‌توانست روی آن سرمایه‌گذاری کند. باید تکیه‌هایی برپا شود تا تعزیه‌خوانان در آن‌جا اجرا کنند. در بخش پرده‌خوانی، نقالی و نمایش‌های سنتی روزبه‌‍روز در حال افت هستیم و نتوانستیم صاحب یک نمایش ایرانی-مدرن باشیم که از درون فرهنگ ما جوشیده باشد.

منبع : برنا

برچسب ها: تعزیه ، شخصیت پردازی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.