لباس، یکی از پدیدههایی است که انسان بدون آن نمیتواند در فضای اجتماعی حضور داشته باشد و به همین خاطر، ارزشهای خاص خود را دارد و میتوان گفت به گونهای با هویت پیوند خورده است. ما از روی لباس میتوانیم متوجه قومیت افراد شویم و تا حدی بفهمیم ملیت آنها چیست؟ حتی میتوان به سطح مناعت و ثروت افراد پی برد و این مربوط به الان نیست و در دورههای تاریخی مختلفی که داریم گروههای متفاوت شغلی، لباسهای مختص به خودشان را داشته اند و این باعث تمایز آنها میشده است. مثلاً نظامیان، قصاب ها، نانواها و... لباس خاص خود را داشته اند.
محبوبه الهی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریعتی درمورد اهمیت لباس در جامعه بیان کرد: در کشور ما آن طور که باید به لباس پرداخته نمیشود و بیشتر مدلها و فرمها از خارج از کشور گرفته میشوند. به همین دلیل، باید به جایگاه لباس در فرهنگ کشور بپردازیم و این سوال ریشهای و اساسی است تا بدانیم چه اندازه، در فضاهای مختلف برای لباس ارزش قائل هستیم؟ چرا لباس مردم ما با فضاهایی که در آن حضور پیدا میکنند تناسب ندارد؟ در حالی که این موضوع تا حدودی در همه جای دنیا رایج است. مثلاً در بسیاری از دانشگاههای مطرح دنیا، نظم و انضباطی برای لباس وجود دارد و حتی میتوان گفت دانشجویان رشتههای مختلف لباسهای متفاوتی دارند و دلیلش این است که آنها قابل تشخیص باشند و تا جایی که بنده اطلاع دارم لباس افراد در فضای کاری شان نیز، با لباس فردی که به مهمانی میرود تفاوت دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به نبود تناسب میان لباس افراد با فضایی که در آن جا حضور دارند، تصریح کرد: یکی از کارهای مهم این است که ما باید از همان ابتدا لباس و نحوه پوشیدن آن و هماهنگی اش با فضای مربوطه را آموزش دهیم چراکه در این خصوص کم کاریهایی صورت گرفته و حتی در دین اسلام به عنوان یک دین کامل که به موضوع لباس هم پرداخته است هیچ زمانی اشارهای به نوع خاصی از لباس نکرده است و همیشه اشاره شده است که لباس باید متناسب با فضایی باشد که فرد آن را میپوشد. مثلاً شاید ما احساس کنیم رنگ قرمز برای آقایان نامناسب است، اما گاهی اوقات، ائمه اطهار علیهم السلام لباس قرمز بر تن کرده اند. بنابراین، باید به این موضوع توجه کنیم که این لباسها و رنگها در چه فضایی مورد استفاده قرار میگیرند.
الهی ادامه داد: در کشور ما به حوزههای مربوط به لباس آن طور که باید و شایسته است پرداخته نشده است. این در حالی است که اگرچه لباس با هویت ما ارتباط دارد، ولی حتی در بخشهای پژوهشی و فرمها و الگوها نیز، ضعف دارد و باید روی آن کار شود.
او با اشاره به جایگاه مهم پارچه و لباس در دوره صفویه مطرح کرد: شاید یکی از دلایلی که پارچه و لباس در دوره صفویه تا این حد رشد کرد این بود که شاه عباس از طراحان پارچه و لباس حمایت میکرد و به نوعی، به فعالان این حوزه کمکهایی داده میشد و فرمانروا و حاکم، نظارت بر بازار داشته و همه چیز را درنظر میگرفته است. اما بعد از آن دوره، واقعاً الگوی خاصی نداریم تا این که به دوره قاجار رسیدیم و الگوهای خارجی وارد فرهنگ کشور شدند که برخی از آن ها، الگوهای بین المللی هستند و در تمام کشورها قابلیت استفاده دارند و ما هم، ناگزیر به استفاده از آنها هستیم.
این استاد دانشگاه افزود: در میان لباس ها، علامتها و نشانههای نامأنوس با فرهنگ ما دیده میشود که به نوعی آزاردهنده هستند؛ به طوری که حتی در لباسهای عاشورایی نشانههایی را میبینیم که کلمات و نقشهایی روی آنها وجود دارند که حتی ضد فرهنگ هستند و با فرهنگ ما تناسبی ندارند. یعنی فردی که این لباسها را میپوشد از ابعاد فرهنگی آنها اطلاعی ندارد و این یکی از آسیبهای اجتماعی است که از لحاظ بصری به وجود میآید.