باید شمرخوان باشی تا لحظه عذاب آور ورود به قتلگاه را در عاشورا درک کنی، وقتی همه مردم لشکر یزیدیان را لعن و نفرین میکنند این شبیه خوان شمر هست که باید بگوید شمر منم، از روزها قبل از اینکه محرم فرا برسد و روز دهم بشود، اشعاری را باید بخواند که با اصل درونش واقعیت ندارد، اگر عنایت خود امام حسین (ع) نباشد، نمیشود، از سوی دیگر برای مردم، عصر عاشورا و بعد از تماشای تعزیه همه چیز تمام میشود؛ اما برای شمرخوان تعزیه تازه بعد از عاشورا، ماجرای شمر و درونش آغاز میشود و این خیلی سخت است.
چند سالی است که در پیاده روی اربعین شرکت میکند و با خود خلوت میکند تا به قول خودش پیادهروی اربعین غوغای درونش را خاموش کند...
آنچه در ادامه می خوانید، گفت و گویی با ثارالله انکوتی شمرخوان مراسم تعزیه روستای ده زیار است که این روزها در مسیر پیادهروی عظیم اربعین حسینی در حرکت است تا با دیدن گنبد و بارگاه آقا امام حسین (ع) آتش درونش که به واسطه شمر خوان تعزیه بودن و لمس واقعیت آن روزها شعله ور شده است، خاموش شود.
تعزیه خوانان و تلاش برای بازسازیِ ماهرانه واقعه عظیم عاشورا
آیین تعزیه خوانی یکی از برنامههای عزاداری و سوگواری است که هر سال با رونق و شکوه بیشتری از سوی مردم در اقصی نقاط کشور برگزار میشود و بانیان عزا هر ساله سعی میکنند با جبران کاستیها هم تعزیه امام حسین (ع) بهتر اجرا شود و هم میزبانی شایستهای از عزاداران حسینی داشته باشند.
در این بین، این شبیه خوانان هستند که باید با هنرمندی هر چه تمامتر و اجرای بهتر، در حقیقت واقعه عظیم عاشورا را بازسازی کنند تا بتوانند با نمایش مصیبتهای وارد شده بر خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)، هم ظلمی که بر ایشان وارد شده را برملا کنند و هم شمر و یزید زمان را بشناسانند؛ چرا که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
تعزیه هنر برملا شدن ظلم یزیدیان در هر عصر و زمان است
ثارالله انکوتی که تعزیه خوانی را از پنج سالگی و از طفل خوانی آغاز کرده است، حالا با ریش و محاسن سپیدش در تعزیه شمرخوانی میکند.
او میگوید: تعزیه هم قبل از انقلاب مخالف داشت و هم بعد از انقلاب مخالف دارد، اینکه بعضیها هنوز با مراسم تعزیه مخالفت دارند، دلیلی است بر آنکه تعزیه هنر برملا شدن ظلم یزیدیان در هر عصر و زمان و هر مکان است.
انکوتی با بیان اینکه تعزیه، شمر و یزید زمان را به مردم میشناساند، بیان داشت: معمولًا تعزیه در تمام شهرها و روستاهای کشور برگزار میشود و مردم هر منطقه با تماشای تعزیه، وقایع عاشورا را با اتفاقاتی که در محل خودشان ایجاد میشود و اگر مظلومی مورد ظلم قرار میگیرد را با هم مطابقت میدهند؛ اگر چه ظلمی که بر امام حسین (ع) وارد شده است، قابل قیاس با هیچ چیز نیست و امام، مظهر همه خوبیها و ارزشها است؛ اما ظلم، ظلم است و هیچ وقت از سوی خداوند بیپاسخ نمیماند و مردم با تعزیه، شمر و یزید زمانه را میشناسند.
شمر خوانی تعزیه در واقع درگیری شبیه خوان با وجدان خودش است
او که یکی از اعضای هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار است و در تعزیه روز عاشورا، شمر قتلگاه را شبیه خوانی میکند، میگوید: اجرای هیچ نقشی در تعزیه سختتر از شمر تعزیه، آن هم قسمت قتلگاه نیست، شمرخوانی انسان را پیر میکند.
شمر در حالی وارد میدان تعزیه عاشورا میشود که در درونش جوشش و غوغایی غیرقابل وصف است، آن وقتی که همه مردم از تماشاگر تعزیه تا همه انس و جنی که در روز عاشورا بر حسین (ع) میگریند، فقط این شمرخوان است که باید فریاد بزند "زینب دلش خوش است که دارد برادری، من بی برادرش کنم از نوک خنجری"، اوست در حالی که از درون میسوزد و دلش میخواهد به همه بگوید من شمر واقعی نیستم، چشمش را به روی همه چیز میبندد و پا را روی سکوی تعزیه میگذارد و لگدی بر سینه امام میکوبد و میگوید "مرا که نیست بهره از مسلمانی، زنم به چکمه به صندوق علم خُلد ربانی". شمرخوان با وجدان خودش درگیر است و بیان این اشعار و اجرای شقاوتمندانه در حالی که خودش عزادارست کار بسیار سختی است.
پیاده روی اربعین غوغای درونم را خاموش میکند
باید شمرخوان باشی تا لحظه عذاب آور ورود به قتلگاه را در تعزیه عاشورا درک کنی، وقتی همه مردم لشکر یزیدیان را لعن و نفرین میکنند این شبیه خوان شمر هست که باید بگوید "شمر منم"، چیزی از درونم میجوشد، از روزها قبل از اینکه محرم فرا برسد و روز دهم بشود، اشعاری را باید بخوانی که با اصل درونت واقعیت ندارد، اگر عنایت خود امام حسین (ع) نباشد، نمیشود، برای مردم عصر عاشورا و بعد از تماشای تعزیه همه چیز تمام میشود، اما برای شمرخوان تعزیه تازه بعد از عاشورا ماجرای شمر و درونش آغاز میشود، خیلی سخت است، چند سالی است که در پیاده روی اربعین شرکت میکنم و با خود خلوت میکنم، پیادهروی اربعین غوغای درونم را خاموش میکند، لحظه شیرینی است، وقتی چشمم به گنبد و بارگاه آقا امام حسین (ع) میافتد.
شمرخوان شدنم هم لطف ارباب بود
انکوتی در پاسخ به این سوال که اگر زمان به عقب برمیگشت، باز هم به سمت تعزیه و تعزیهخوانی میآمدید، افزود: نه اینکه، چون تعزیه خوان هستم این را میگویم، اصلا دست من نبود و نیست که بخواهم تصمیم بگیرم، من که خیلی کوچک بودم پدرم دستم را گرفت و من را به مجلس تعزیه برد، خودش هم شبیه خوان حضرت عباس (ع) است، عمویم هم که چند سالی است به رحمت خدا رفته و مسئول گروه تعزیه ده زیار و شبیهخوان شمر بود. اما امروز به تعزیه خوان بودنم افتخار میکنم، نوکری درب خانه امام حسین (ع) است، تعزیه یک هنر و یک مراسم کامل عزاداری و سوگواری است، لطف و عنایت خود آقا به من بود، آبرو داد، حتی شمرخوان شدنم هم لطف ارباب بود.
دشمن به دنبال هویت زدایی از جوانان و دور کردن آنها از اسلام و اعتقادات مذهبی شان است
این شمر خوان تعزیه در بخش دیگری از سخنانش به برخی حواشی اخیر اشاره و تصریح کرد: جای افسوس دارد، وقتی در جامعه میبینیم که از اصل و ریشه خود فاصله گرفته ایم. دشمن به دنبال هویت زدایی از جوانان و دور کردن آنها از اسلام و اعتقادات مذهبی شان است و در یک کلام، حسینی بودنشان را هدف قرار داده است، هر چه ما از اصل خود فاصله بگیریم دشمن را شادمان کرده ایم، همین تعزیه خوانی یکی از عزاداریهای سنتی و اصیل ایرانی است، حضرت امام خمینی (ره) و رهبری هم بر برپایی مراسم سنتی مذهبی تاکید دارند، جوانان تعزیه را با دقت ببینند و درک کنند، مسئولان به این مراسم بها دهند و حمایت کنند، هر چه بخواهیم خوبی در جامعه ترویج دهیم در تعزیه هست.
اگر بزرگترها هوای کوچکترها را داشته باشند، موفقیت دور از انتظار نیست
انکوتی به بیان خاطره اولین شمرخوانیش پرداخت و افزود: دفعه اولی که قرار بود شمرخوانی کنم، چند دقیقه قبل از ورود به میدان تعزیه نسخه هایم را گم کردم، هر چه گشتم پیدا نکردم، موزیک هم مارش ورود شمر را زد و من هم هیچ راهی نداشتم و باید داخل میدان میرفتم، شعرهایم را زیاد مرور کرده بودم؛ اما چون برای اولین بار داشتم شمر تعزیه شهادت حضرت عباس (ع) را اجرا میکردم استرس داشتم و بهتر بود نسخه تعزیه همراهم بود، خدا رحمت کند عمو حسین را، تمام لباسپوش خانه را زیر و رو کرد، خودش تا قبل از من شمرخوانی میکرد و حال و هوایم را درک کرده بود، خیلی زود نسخه هایم را پیدا کرد و تا قبل از اینکه شعر دومم را بخواهم شروع کنم، نسخه را دستم رساند، تعزیه خیلی خوبی هم شد. از این خاطره همیشه این نتیجه گیری را کردم که اگر بزرگترها هوای کوچکترها را داشته باشند، موفقیت دور از انتظار نیست، اگر خانواده در هر سطحی که هست، حواسش به فرزندان باشد، قطعاً فرزندان موفق خواهند بود و این یک معیار است.
اینک این خاک کربلاست که زیر پایش است، خاکی که بوی تشنگی و گریه میدهد، بی قرار سیدالشهدا و اهل بیتش است، هر گامی که پیاده بر میدارد، در هر قدمش با یادآوری مصیبتهای وارده بر امام حسین (ع) و اهل بیتش ضجه میزند، اشکها بر گونههای تفتیده اش جاری شده و همچنان به عشق اباعبدالله الحسین (ع) پیش میرود تا شاید آتش نشأت گرفته از مصائب امام حسین و اهل بیتش، خاموش شود.
گفت و گو از: مریم سادات بهادر
اللهم الرزقتی شفاعه الحسین یوم الورود