اینروزها تلاشهایی برای سفیدشویی جنگ ویتنام از سوی برخی کشورها در جریان است.
استرالیا در خط مقدم جنایت ویتنام!
تلاشهای دولت فدرال استرالیا برای سفید کردن نقش این کشور در یکی از وحشتناکترین جنگهای قرن بیستم به طور جداییناپذیری با تعهد کامل حزب کارگر این کشور به برنامههای تحت سرکردگی آمریکا برای درگیریهای فاجعهبارتر مرتبط است.
مراسم یادبود و بزرگداشت در تعدادی از شهرها و مناطق استرالیا برگزار شد؛ در یکی از این مراسمها در «ایپسویچ»، کوئینزلند، «آنتونی آلبانیز»، نخست وزیر استرالیا عذرخواهی گستردهای از کهنهسربازان و مجروحان حاضر در این جنگ کرد.
آلبانیز اعلام کرد که پس از درگیری «ما باید شما را به عنوان یک ملت بهتر میشناختیم، اما حقیقت این است که ما این کار را نکردیم.»
او مدعی شد که سربازان استرالیایی در ویتنام «نام استرالیا را حفظ کردهاند؛ شما شخصیت استرالیایی را در بهترین حالت خود نشان دادید. شما سزاوار خیلی بهتر از چیزی بودید که دریافت کردید.»
آلبانیز گفت: اجازه دهید به تکتک کهنه سربازان خود بگوییم، امروز و هر روز، شما را گرامی میداریم، از شما تشکر میکنیم و متاسفیم که اینقدر طول کشید تا ما به عنوان یک ملت این کار را انجام دهیم.
کادربندی در نهایت بدبینانه بود؛ در حالی که آلبانیز به عنوان تصدیق مشکلاتی که کهنهسربازان با آن روبرو هستند، اشتباهاتی را که ظاهرا در حق کهنهسربازان ویتنام انجام شده، مشخص نکرد. اینکه بسیاری از آنها از اختلال استرس پس از سانحه و سایر سختیها رنج میبرند غیر قابل انکار است. اما این نتیجه جنگ و مسئولیت دولتهایی است که آن را محاکمه کردند.
در دهههای پس از جنگ، لیگ خدمات بازگشته، ارتش و دولتها بهرهبرداریهای خود را در ویتنام نشان ندادند. این به رسمیت شناختن خصومت تودهای با جنگ بود که منجر به برخی از بزرگترین تظاهرات تاریخ استرالیا شد و این واقعیت که به درستی به عنوان یک کار کثیف و جنایتکارانه تلقی میشد.
بیشتربخوانید
تحریف واقعیت جنایات در لیبی
اکنون، ۵۰ سال پس از آن، اظهارات آلبانیز بدون تردید در جهت ایجاد روایت جدیدی از درگیری است؛ به جای جنگ استعماری نو، که مشخصه آن کشتار دسته جمعی غیرنظامیان، بمباران و سایر جنایات است، همانطور که به طور گسترده دیده میشود، جنگ تمرینی برای «شجاعت»، «خدمت» و «دفاع از ملت» تلقی میشود.
در واقع، این جنگ خونینترین مظهر تلاش امپریالیسم آمریکا برای تضمین هژمونی جهانی خود در دهههای پس از جنگ جهانی دوم بود.
در چارچوب جنگ سرد، این روند شامل رشتهای از کودتا، جنگهای وحشیانه و عملیات ضد شورش علیه جنبشهای آزادیبخش و استقلالطلب در کشورهای تحت ستم تاریخی، از کره تا ویتنام، آمریکای مرکزی و جنوبی بود.
زمینه سازی آمریکا برای بمباران ویتنام با بهانههای ساختگی
با شروع دهه ۱۹۵۰ و شتاب گرفتن در اوایل دهه ۶۰، آمریکا در ویتنام مداخله کرد و از یک رژیم دست نشانده به طور گسترده در جنوب این کشور مورد اهانت قرار گرفت و هزاران «مستشار نظامی» را علیه جبهه آزادیبخش ملی (NLF) مستقر کرد.
دولت آمریکا در آن زمان به ریاست جمهوری «لیندون جانسون»، توسعه مداخله مستقیم این کشور را آماده کرد؛ جانسون و ارتش آمریکا برای توجیه کارزار بمباران و استقرار مستقیم نیروها، حادثه خلیج تونکین را ساختند.
آنها ادعا کردند که یک کشتی جنگی آمریکا در آگوست ۱۹۶۴ هدف آتش نیروهای ویتنام شمالی قرار گرفته است و این در حالی است که در واقع، این حادثه ساختگی کامل بود.
حمایت استرالیا از اقدام آمریکا
دولت محافظه کار استرالیا به نخست وزیری «رابرت منزیس»، به طور کامل از این اقدام تحریکآمیز و تشدید تنشهای متعاقب آن حمایت کرد؛ دولت او برای اولین بار در سال ۱۹۶۲ «مستشاران نظامی» را برای شرکت در این جنگ فرستاد.
بلافاصله پس از حادثه خلیج تونکین، دولت منزیس در دسامبر ۱۹۶۴ سربازگیری گزینشی را برای جوانان ۲۰ ساله معرفی کرد؛ این حرکت به شکلی پوچ به عنوان ابزاری برای اطمینان از اینکه سرزمین اصلی استرالیا میتواند در برابر تهاجم احتمالی شمالی دفاع شود ارائه شد.
جنایات نظامیان استرالیایی
در طول ۷ سال بعد، سربازان استرالیایی در جنگ وحشیانه ضد شورش شرکت کردند، که به ناچار ویژگی جنگ علیه کل جمعیت را به دست آورد.
در اوج درگیری استرالیا، بیش از ۷ هزار و ۵۰۰ سرباز استرالیایی برای شرکت در این جنگ مستقر شدند.
همانند آمریکا و سایر متحدانش که در درگیری شرکت داشتند، سربازان استرالیایی جنایات جنگی بزرگی را مرتکب شدند.
گزارش رسمی ۲۰۲۰ «بریتون» در مورد جنایات جنگی استرالیا چند دهه بعد در افغانستان، مجبور شد برخی از جنایات در ویتنام را بررسی کند. این گزارش تاکید کرد که تمرین پرتاب - قرار دادن اسلحه بر روی اجساد غیرنظامیان کشته شده - که از سوی نیروهای ویژه استرالیا در افغانستان استفاده میشد، در طول جنگ ویتنام آغاز شد.
این گزارش به یک مطالعه اشاره میکند که نشان میدهد «استرالیاییهایی بودند که اخلاقشان آنقدر فرسوده شده بود که روستاییان را میکشتند، به زنان تجاوز میکردند، سربازان دشمن را شکنجه میدادند و زخمی میکردند و اجساد را مثله میکردند».
گزارشهای دیگر مواردی را یادآوری میکنند که زنان و کودکان غیرمسلح به ضرب گلوله کشته میشدند.
آنها به همراه خانوادههایشان به عنوان نیروهای «دشمن» در نظر گرفته میشدند، زیرا هر زمان که صدای یک هواپیمای جنگی آمریکا شنیده میشد، به دنبال پوشش بودند. به موازات قتل عام «مای لای» در سال ۱۹۶۸ که در آن نیروهای آمریکا ۵۰۰ روستایی بی دفاع را قتل عام کردند، ادعاهایی مبنی بر کشتار جمعی نیز وجود داشت.
منبع: میزان