سعید ابوطالب، مستندساز و کارگردان رئالیتیشوهای شبکه نمایش خانگی مثل «شام ایرانی»، «شبهای مافیا»، «پدرخوانده» و «ارتش سری» درباره جدیدترین فعالیتهای خود در حوزه نمایش خانگی گفت: به اتفاق علیرضا بهرامی، طرحی را در خصوص یک رئالیتیشو در حوزه ادبیات (بهویژه شعر فارسی) ارائه دادهایم. این برنامه قرار است بازی استدلالی-استنتاجی و احتمالاً یک استعدادیابی باشد. در جلسهای در ساترا این طرح را عنوان کردیم که نتایج خوبی به همراه داشت. با چند سکوی (پلتفرم) بزرگ نیز گفتگو کردیم که اگر همه چیز خوب پیش برود، بتوانیم تابستان آن را کلید بزنیم.
آیا قرار است در این کار هم بازیگران چهره حضور داشته باشند یا نه؟
برخلاف نظر برخی از دوستان، من معتقدم رسانه متکی به چهرههاست. البته نوعی جبههگیری در برابر واژه سلبریتی وجود دارد، ولی ما نمیتوانیم برنامهای بسازیم و از افراد شهره استفاده نکنیم، زیرا امکان توفیقش خیلی پایین میآید. مگر اینکه ترکیبی از بازیگران چهره و جدید باشد. مردم دوست دارند رقابت چهرهها را ببینند.
با تولید و ساخت چند کاری که در حوزه نمایش خانگی داشتهاید، میتوان اینطور گفت که سعید ابوطالب از تلویزیون فاصله گرفته و تمام وقت خود را صرف این گونه کارها میکند؟
من در تمام سالهای گذشته در تلویزیون برنامه داشتهام؛ به طور مثال اخیراً برنامه «۷۷ ساعت» را برای شبکه آموزش ساختم و در حال ساخت یک رئالیتیشو به نام «پاسگاه مرزی» یا «چریکه» برای شبکه نسیم هستم. در ۱۰ سال گذشته من همزمان هم در تلویزیون و هم در شبکه نمایش خانگی بودم. مسئله اصلاً به دست باز بودن یا نبودن و ممیزی سفتوسخت نیست، بلکه مسئله فقط کاغذبازی و گیر افتادن در چنبره روال اداری است.
تلویزیون کاغذبازی پیچیدهای دارد، درحالیکه در سکوها این پیچیدگی وجود ندارد. من هفته پیش برای ساخت یک برنامه ۱۸ قسمتی با یک سکو به توافق رسیدم که در کمتر از ۲۴ ساعت به قرارداد منجر شد، پرداخت اولیه مالی آن صورت گرفت، در ظرف یک هفته مجوز آن از ساترا گرفتهشد و این برنامه در کمتر از دو ماه تولید خواهدشد، اما طرحی را که ما دو سال پیش به شبکه نسیم دادیم هنوز در حال چرخش است بنابراین، این برداشت درست است که بین برنامهسازی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی از نظر میزان و نوع مخاطب، تفاوتهای بارزی وجود دارد؟
من تفاوتی در نوع مخاطب نمیبینم. نمیتوان گفت کسی که برنامه سکوها را میبیند، تلویزیون نگاه نمیکند. البته هر برنامهای مخاطب خاص خودش را دارد و ما روی مخاطبان برنامهها هدفگذاری میکنیم. علاوه بر این ۹۰ درصد چهرهها، چهرههای تلویزیونی هستند یا از تلویزیون شروع کردهاند. اساساً دوگانگی در این حوزه نمیبینم و این دوقطبیسازی را نمیفهمم.
برنامهای که برای تلویزیون ساخته میشود، به دلیل وقتگیر بودن، ذوق و شوق گروه سازنده را از بین میبرد و بهاصطلاح برنامه بیات میشود. زمانی که ما از مخاطب برنامه بازخورد میگیریم، خودمان را با مخاطب تطبیق میدهیم. تولید برنامه دو سال طول میکشد و ما نمیتوانیم بازخورد مستقیمی از مخاطب داشتهباشیم. مزیت سکوها در نداشتن این کاغذبازی پیچیده است و مزیت تلویزیون در بزرگی دایره مخاطبانش است. من بارها تأکید کردهام که بهترین برنامه و سریال نمایش خانگی از کم بینندهترین برنامهها و سریالهای تلویزیونی عقبتر است. به همین دلیل سکوها به سمت تبلیغات محیطی و در فضای مجازی رفتهاند.
از نظر تبلیغات و پخش چطور؟
مسئله دیگر این است که اغلب برنامههای نمایش خانگی را در شبکههای غیرمجاز ماهوارهای پخش میکنند. دست ما برای پیگیری کوتاه است. البته نه اینکه نتوان پیگیری کرد، اما نمیارزد. ضمن اینکه بسیاری از هزینههای فیلمها و سریالها را پشتیبانها پرداخت میکنند و آنها هم از این بابت خوشحال هستند؛ چراکه به دیدهشدن آنها کمک میکند. اگر من برنامهای را داخل ایران با ممیزی ساترا و در چهارچوب هنجارهای کشور میسازم و شبکههای ماهوارهای آن را مکرراً پخش میکنند این برای ما اتفاق خوبی است، زیرا اگر برنامههای ما را پخش نکنند برنامههای سایر کشورها را پخش میکنند، لذا این اتفاق خوبی است. بسیاری از مردم که شبکههای ماهوارهای نگاه میکنند عنادی با تلویزیون ندارند.
به نحوه دریافت مجوز از ساترا نیز بپردازیم. روند کنونی صدور مجوز تولید و پخش در ساترا رضایتبخش است؟
حُسن ساترا در این است که همه چیز برخط و در آن به روی همه باز است. این اتفاق خوبی است و نشان میدهد که کاغذبازی تلویزیونی در آنجا وجود ندارد. ما در تمام مدتی که «شبهای مافیا» را پخش میکردیم نظر بازبینها را از طریق شبکههای اجتماعی میدیدیم؛ یعنی من لینک برنامه را برای بازبینها میفرستادم و در همان جا به ما نظر میدادند. این، تسهیلگری است. ما برنامه داشتیم که ساعت ۸:۰۰ صبح پخش داشته و نسخه ممیزی و نهایی آن ۴:۰۰ صبح آماده شدهاست. ممیزی ساعت ۴:۰۰ صبح بیدار بوده و ما قسمت اصلاح شده را برایش فرستادهایم و او تأیید دادهاست. این اتفاق بزرگترین مزیت است. در شبکه نمایش خانگی مسئله سرمایه و پول مطرح است و در اصل دنبال این است که سرمایه با سود برگردد، اما در صداوسیما اینگونه نیست، لذا اگر این مسیر کند باشد و ساترا جواب آن را ندهد مجبور است که کار را سر ساعت پخش کند تا مخاطب را از دست ندهد. اگر این به یک روال تبدیل شود و ساترا جواب ندهد، سکو هم بدون مجوز کار را منتشر میکند.
شما چه اندازه به مواردی که جزو اصلاحات صداوسیماست قائل هستید و قبل از ارائه به ساترا خودتان در کارهایتان آنها را رعایت میکنید؟
از آنجا که من برنامهساز تلویزیون بودم، ممیزیها را خوب میشناسم، لذا خیلی دچار مشکلات ممیزی نمیشوم. من از اینکه یک نفر از بیرون مجموعه درباره کار من نظر بدهد استقبال میکنم، زیرا من تحتفشار زمان، بازیگر، پشتیبان و... کار را میسازم و ممکن است چند نکته از زیر دستم خارج بشود. گاهی ساترا در اصلاحیهها میگوید که «این مورد تعدیل شود»، این یعنی به اختیار کارگردان است.
آیا برای اخذ مجوز تولید یا انتشار با ساترا دچار مشکل هم میشوید؟
در زمینه مجوزها من به مشکل عمدهای برنخوردهام. وقتی برنامهای ساخته میشود که از اساس چهارچوبهای آن مشکل دارد نباید به آن مجوز داد. اگر به برنامه یا سریال این چنینی مجوز داده شود و بعد متوجه شویم که در حال ضربه زدن به هنجارهای اجتماعی است باید آن را متوقف کنیم. برنامههایی که ما میسازیم اصلاحیههای آن در حد پنج ثانیه یا یک دیالوگ است و به نظر من به کار هم کمک میکند.
به عقیده شما در حال حاضر نحوه اعطای مجوز ساترا به آثار و تلاش این سازمان در جهت عملی کردن امر تسهیلگری در این زمینه چقدر برای تولیدکنندگان محتوا اثربخش است؟
من معتقدم اگر قرار است از ابتدا مجوز ندهیم از ابتدا با سرمایهگذار و تهیهکننده جلسه بگذاریم و به آنها بگوییم که این کار قابل تولید نیست یا اگر قرار است مجوز بدهیم به آنها بگوییم که باید نظارت بر تولید هم وجود داشتهباشد. ما نباید سرمایهگذاران را فراری بدهیم. ما باید هم از حوزه فرهنگ و هم از سرمایه سرمایهگذار صیانت کنیم. اگر شخصی توانسته سرمایهای را جذب و برای ساخت فیلمیبه ساترا مراجعه کند، ساترا مثبت برخورد میکند و طرح را میخواند.
اما باید به آن طرف قضیه هم نگاه کرد که آیا آن فیلم ساخته میشود یا خیر؟ آیا در چارچوبهای استاندارد ساخته میشود یا خیر؟ در ابتدا باید آن تهیهکننده را ارزیابی کرد. اگر ما تهیهکنندهای را ارزیابی نکردیم نباید اجازه بدهیم که برنامه بسازد. در غیر این صورت هم پول سرمایهگذار هدر میرود و هم سطح استانداردهای کاری را پایین میآورد. من به آقای افراسیابی پیشنهاد کردم که شما اجازه بدهید «کانون تهیهکنندگان رسانههای دیداری» که تشکیل شده از تهیهکنندگان سازمان است، یک تهیهکننده را ارزشیابی کنند که آیا میتواند از پس ساخت یک اثر هنری برآید یا خیر!
با توجه به فعالیت شما در دو حوزه تلویزیون و نمایش خانگی، مسیر بازبینی آثار در صداوسیما و ساترا را چطور ارزیابی میکنید؟
ما نباید اصرار کنیم که مجوزهایمان در شبکه نمایش خانگی موبهمو مانند تلویزیون باشد. در تلویزیون حتی اگر شما مثبت ۱۲ یا ۱۸ بزنید، مخاطب عام دارد، اما شبکه نمایش خانگی یک بخش خصوصی است و مردم برای تماشای برنامههای آن اولاً هزینه میکنند و ثانیاً خودشان انتخاب میکنند که چه برنامهای را ببینند. در تلویزیون اینگونه نیست و تقریباً هیچ انتخابی وجود ندارد. در سکوها هر زمان و در هر کجا که دوست داشته باشید یک برنامه را تماشا میکنید؛ لذا من اصرارم بر این است که نباید ممیزی نمایش خانگی با ممیزی تلویزیون یکسان باشد.
یکی از ویژگیهای کارهای شما در چند اثری که در حوزه نمایش خانگی دیدهایم حضور نداشتن چهرههای بزرگ در آنهاست. دلیل اینکه فوقستارههای عرصه هنر و یا ورزش و... در این کارها حضور ندارند، چیست؟
برخی از بازیگران به این گونه تعلق خاطر ندارند به این دلیل که معتقدند که قرار باشد جلوی دوربین بیایند باید متن داشته باشند و نمیتوانند بداهه حرف بزنند. با برخی از بازیگران به توافق مالی نمیرسیم و با برخی دیگر به توافق زمانی نمیرسیم؛ زیرا اغلب بازیگران مطرح تا دو سال بعدشان هم پر است. در این مجموعه جدیدی که قرار است بسازیم ۳۰ چهره جدید خواهیمداشت که تا به حال در رئالیتیشوها حضور نداشتهاند. این اتفاق بهخودیخود زمانبر (ساخت برنامههایی در این فضا همچون «پدرخوانده» و...) است. ما اغلب از بازیگران در این برنامهها استفاده میکنیم؛ چراکه به دلیل تجربههایشان بهتر آن را بلد هستند.