در جامعه ما شل حجابی به سمت بدحجابی پیش رفته و دشمن با تمام توان برای بدپوششی و برهنگی در ایران تلاش میکند و سرمایهگذاری زیادی کرده تا کسانی کشف حجاب کنند یا با پوششهای ناهنجار در مکانهای عمومی حاضر شوند که باید به طور جدی با آن مقابله شود، زیرا بیحجابی و بدپوششی زنان در خیابانها به نوعی تیشه به ریشه خانواده زدن است و به مرور میتواند سبب تغییر سبک زندگی ایرانی و اسلامی شود.
واقعیت این است، مردانی که در طول روز با زنانی بدپوش و بیحجاب مواجه میشوند، به تدریج و به صورت جبری یا اختیاری به زن و زندگی خود بیرغبت شده و سردی عاطفی، جای صمیمیت و عشق را میگیرد و به پایههای پیمان زناشویی لطمهمیزند.
در واقع محبت و علاقه میان زن و مرد در یک خانواده در صورتی که هر کدام ذهنیتی به فرد دیگری داشته باشند سستمیشود.
خودنمایی زنان در جامعه باعث میشود مردان ناخودآگاه به قیاس ذهنی همسران خود با زنان دیگر بپردازند. ضمن اینکه خود این زنان نیز ممکن است در معرض اقبال مردان دیگری قرار بگیرند و نسبت به خانواده خود دلسردشوند.
زنان بیحجاب و بدپوش، علاوه بر این که در فروپاشی زندگی همجنسان خود سهیمهستند، خود باعث شیوع فرهنگ رفتاری نادرستی میشوند که زندگی خودشان را نیز به خطر میاندازد. اغلب این زنان، افرادی ضربه خورده از دیدگاه نادرست خود هستند و به دلیل نوع پوشش نمادین و محرک اغلب تازیانه بیغیرتی، دستدرازی و چشمچرانی مردان بیمار را چشیدهاند.
رقابتی ناسالم
وقتی زنان بنا داشته باشند بدون پوشش شرعی در محیط اجتماع، مجالس، محافل عمومی و خانوادگی ظاهر شوند، هرگز نمیتوانند نسبت به آرایش مو، صورت، دست، لباس و... بیاعتنا باشند و مجبورند برای اینکه در نگاه زنان و مردان اطراف مورد پسند و تایید و توجه قرار گیرند ساعتها وقت خود را صرف آراستن، جهت حضور در فضای اجتماع کنند و همواره دلنگران جذابیت بدنی، لباسی و جلوهگری خود هستند و این یعنی صرف بهترین لحظات عمر برای اموری که هرگز سود انسانی و معنوی ندارد.
امروزه بیحجابی و خودنمایی، موجب شیوع چشم و همچشمیهای زیانآور و رقابتی ناسالم بین زنان شده که این رقابت هیچ پایانی ندارد و فرصتهای رشد و تعالی معنوی، اخلاقی، شخصیتی و علمی را میگیرد و لحظاتی که باید صرف کسب علم، اخلاق، بالندگی و رشد و تعالی انسان شود، صرف امور گذرا و کماهمیت میشود.
حکمی بر اساس تفاوت دو جنس
اما آیا این عادلانه است که حکم به وجوب پوشش زن باشد و مردان بدون پوشش باشند؟ سیدمجتبی هاشمی رکاوندی میگوید: تفاوتهای جسمی و جنسی بین زن و مرد موجب این حکم شده است. علت اساسی، ضعف اراده جنس مذکر در برابر غریزه جنسی و لطافت و ظرافت اندام زنان است که اسلام پوشش را برای جنس مونث واجب دانسته است. اما این سوال پیش میآید چرا خداوند این همه ظرافت و لطافت به زن داده و مردان را از حیث غریزه تاثیرپذیر آفریده که موجب شود زنان برای رعایت مصالح شخصی و اجتماعی خود مجبور به پوشیدگی شوند؟ رکاوندی میگوید: شدت تاثیر عاطفی و جنسی رفتار زن با آن همه مکانیسمهای ظریف و جاذب از نازکی صدا گرفته تا لطافت و تراش موزون اندام بدنش، برای کشش و جاذبه بین دو جنس مونث و مذکر و در واقع جذب مرد به سوی زن و در نتیجه توالی نسل است. از سوی دیگر استحکام و تقویت خانواده به این واسطه موجب میشود که خود به خود زن و مرد برای جلوگیری از انهدام این کانون گرم و لذت بخش تلاش مضاعفی داشته و قلمرو آزادی جنسی و رفتاری را محدود به حریم خانواده کنند.
امین کشوری کارشناس عفاف و حجاب هم در این باره میگوید: یکی از دلایل کاهش ازدواج و افزایش آمار طلاق همین آزادیهای افراطی و نگاههای آلوده است.
بدپوشی و بیحجابی سبب آزادی در نگاه میشود و فرد میتواند برای مدتی کوتاه هم که شده غریزه جنسی خود را تسکین داده و با تکرار این نگاهها دیگر برای تسکین نیاز جنسی خود دنبال ازدواج و تشکیل خانواده نرود.
در حقیقت وقتی برخی مردان میبینند زیباییهای جسمی، جنسی و رفتاری جنس مخالفشان را که تا دیروز برای دیدن و لذت بردن از آنها باید زیر بار تعهد میرفتند و خواستگاری و ازدواج و مسائل دیگر زندگی را میپذیرفتند، حالا به این راحتی در اختیار آنهاست، پس دیگر چه لزومی به ازدواج و مسئولیتهای دیگر آن است و در چنین روابطی این زنان هستند که جنس آسیبپذیر بوده و بیشترین لطمه و آسیب را میبینند. آزادیهای افراطی برای زنان با وجود همه پیشگیریها و احتیاطات، این نتایج را دارد: یک کودک بیپدر، یک عمر پشیمانی، عذاب وجدان و تنهایی در نتیجه خیانت و رهاشدگی.
منبع: جام جم