کدهای لباس (dress cides) جزو مباحث جدی در مطالعات روانشناختی اروپا از دهه ۹۰ میلادی است که پس از آن در آمریکا و سیار کشورها مورد توجه قرار گرفت. دال مرکزی این مباحث حول وجود معنا در نوع پوشش است، به گونهای که میان پوششهای رسمی، پوششهای نیمه رسمی و پوششهای سلیقهای و شخصی، ویژگیهای خاصی را تشخیص میدهد که میتواند بر محیط پیرامونی تاثیر بگذارد.
سال ۲۰۱۲، هاجو آدام و آدام دی. گلینسکی طی تحقیقی در دانشگاه پرینستون آمریکا نشان دادند نوع لباس پوشیدن روی تجربه ما و سایر افراد از ما تاثیر میگذارد. در واقع لباسهایی که ما میپوشیم رفتار، نگرش، خلق و خو، اعتماد به نفس و حتی نحوه تعادل ما با دیگران را شکل میدهد. روانشناسی لباس در چهار حوزه مشخص وضعیت پوشش و هویت را مورد بررسی قرار میدهد:
انطباق: آیا لباسهایی که میپوشید با هنجارهای اجتماعی مطابقت دارد یا وسیلهای برای به چالش کشیدن وضع موجود است؟
ابراز وجود: آیا لباس شما نشانهای برای دیگران در مورد ارزشها و باورهای شماست؟
هویت فرهنگی: آیا آنچه به عنوان لباس انتخاب میکنید، هویت فرهنگی شما را نشان میدهد؟ در واقع با انتخاب خود، نوع هویت فرهنگی خود را به دیگران نشان میدهید؟
نقشهای جنسیتی: آیا لباسهای شما نقشها و انتظارات جنسیتی شما را نشان میدهد؟ با انتخاب نوع پوشش آیا این نقشها را به چالش میکشید یا تقویت میکنید؟
لباسها بر اساس انواع هنجارین آنها در سراسر دنیا، کدهایی را از چهار وجه بالا به مخاطبین نشان میدهد و بر همین اساس برخلاف آنکه عدهای معتقدند انسانها در انتخاب هر نوع پوششی آزاد هستند، در واقع معنای لباس در نخستین برخورد به مخاطب شما میگوید که درباره شما چگونه فکر کند.
تحقیقات نشان میدهد استفاده از رنگ موی غیرطبیعی، لباسهای نامتعارف اجتماعی و رنگها و طرحهای بسیار جلب توجه کننده، مشخصا برای افرادی است که اعتماد به نفس پایینی داشته و از جایگاه معقول اجتماعی برخوردار نیستند، از این رو با عدم انطباق یا مخالفت با هنجارهای اجتماعی، برگزیدن هویت غیربومی و به چالش کشیدن هویت جنسیتی، سعی در ابراز وجود دارند و در واقع با متفاوت سازی خود، ضعف اعتماد به نفس را پنهان میکنند.
در این تحقیقات نشان داده شده که چنین افرادی به دلیل ایجاد ظاهر غیرمعمول، در واقع زمینه را برای قرار گرفتن در معرض آسیبهای اجتماعی فراهم میکنند. در یک نمونه تحقیقات صورت گرفته در خصوص مقرارت پوشش، به کارفرمایان توصیه شده که از چنین افرادی به عنوان نیروی کار استفاده نکنند، چرا که احتمال بروز دعوا، خشونت و آزارهای جنسی را در محل کار افزایش میدهد.
یک مطالعه در حوزه اجتماعی نشان میدهد این افراد به دلیل سردرگمی هویتی، نمیتوانند مسیر مشخصی را برای زندگی خود انتخاب کنند. طی بررسی ۱۰ ساله از افرادی که پوششهای غیرهنجاری برای خود برگزیده بودند، مشخص شد که این افراد حداقل ۲ بار تغییرات کامل هویتی از خود نشان داده اند و همچنان ممکن است به دنبال تغییرات دیگری باشند. همچنین برخی یافتهها نشان میدهد که افراد در برخورد با صاحبان پوششهای نامتعارف نمیتوانند از قواعد الگویی رفتاری متداول استفاده کنند و در مقابل، آنها ترجیح میدهند محافظه کار باشند. به این صورت که ممکن است این افراد متعلق به جریان خاصی بوده یا نوعی از آزارگری را به همراه داشته باشند. به عنوان نمونه در فرانسه افراد اشاره کرده اند که ترجیح میدهند چنین افرادی در همسایگی آنها حضور نداشته باشند.
تحقیقاتی که به حوزه کار و ایجاد بهره وری شغلی میپردازند، بر این مساله تاکید دارند که کارفرمایان باید مقررات نوع پوشش در فضای کاری را به صورت شفاف و رسمی اعلام کنند تا از انتخابهای شخصی در محل کار برای پوشش جلوگیری شود. چرا که وجود پوشش رسمی و مناسب موجب میشود شان کاری ادارات حفظ شده، مراجعین برای این شان احترام قائل شوند و کارکنان نیز بر انجام امور اداری تمرکز کرده و انواع آزارهای فیزیکی و روانی در محل کار کاهش یابد.
تحقیقات متعدد در غرب نشان میدهد که برخلاف آنچه آزادی پوشش عنوان میشود، حساسیتهای فراوانی بر نوع پوشش افراد در مکانهای مختلف وجود دارد و همین شکل از محدودیت ها، روی پوشش عادی مردم در خیابانها نیز تاثیر گذاشته و چنانچه افراد با پوششهای غیرمعمول در خیابانها حضور داشته باشند، وقوع برخی از انواع آزارها از سوی مردم، عادی تلقی میشود. درحالی که در ایران مساله نوع پوشش در اماکن مختلف مورد پژوهش قرار نگرفته، اما به دلیل تاثیر آن روی آرامش روانی ادارات و افزایش بهره وری و پیشرفت شرکت ها، مطالعات علمی متعددی در اروپا و آمریکا انجام شده که نهایتا نیاز به قانونگذاری محدودکننده را تاکید میکند.
منبع: ایرنا