با صنعتی شدن جوامع و افزایش حوادث مختلف مانند تصادفات رانندگی اهمیت حرفه توانبخشی بیشتر مشخص شده است البته سالانه تعداد زیادی هم در جهان از جمله در کشور ما دچار سکته مغزی شده و گاهی تا پایان عمر نیازمند کمکهای توانبخشی میشوند. توانبخشی کمک میکند تا افراد بعد از بحرانها، حوادث، بلایا و حتی یک تصادف ساده بتوانند به زندگی عادی بازگشته و ناتوانیهای ایجاد شده ناشی از حادثه را به طرز مطلوبی جبران کنند.
سید علی حسینی، رئیس دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی وضعیت توانبخشی در کشور را از نظر فارغ التحصیلان، بازار کار، امکانات موجود و بیمارستانهای تخصصی توانبخشی تشریح کرد.
نقش و جایگاه توانبخشی در الزامات و سیاستهای راهبردی و اجرایی کشور چیست؟
حسینی: نظام سلامت شامل سه حوزه بهداشت، درمان و توانبخشی است. ما معتقدیم توانبخشی در ساختار نظام سلامت کشور نقش پررنگتری داشته باشد و متخصصین توانبخشی باید طرح و برنامه داشته باشند که برای جلوگیری از مشکلات سالمندی که یکی از بحرانهای پیش روی کشور است، به ویژه از سقوط و افتادن آنان پیشگیری کنیم.
خدمات سلامت به طور کلی در سه سطح تعریف میشود، خدمات پیشگیری، درمانی و توانبخشی. توانبخشی باید از سطح اول یعنی پیشگیری وارد نظام سلامت شود و درمان توانبخشی که ما ارائه میدهیم کافی نیست. به هر حال افراد در بیمارستانها و مراکز درمانی روزانه، از درمان توانبخشی استفاده میکنند.
در مرحله یا فاز سوم عمدتاً کسانی که از ما خدمات میگیرند عدهای هستند که که شغلشان را به دلیل ضایعه نخاعی یا سکته از دست دادهاند در صورتی که تا قبل از این اتفاق یک فرد فعال اقتصادی بودند. این افراد برای توانبخشی طولانی مدت باید وارد عمل شوند و این بخشی نیست که ما به خوبی بتوانیم در کشور ارائه خدمت کنیم و حتماً باید این بخش را با قوت و قدرت بیشتری ادامه دهیم به خصوص برای کسانی که برای مدت طولانی به توانبخشی نیاز دارند.
همچنین باید بستههای حمایتی برای این افراد که برای مدت طولانی نیاز به خدمات توانبخشی دارند را در کشور افزایش دهیم و در بحث میزان خدمات و سرویس بیمهای برای افرادی که طولانی مدت به خدمات توانبخشی نیاز دارند حتماً دچار مشکل میشوند و به دلیل هزینههای بالا ممکن است دیگر به توانبخشی مراجعه نکنند و منجر به مسئله میشود.
کدام یک از مخاطبین و گروههای هدف توانبخشی برای دریافت خدمات توانبخشی با مشکل بیشتری مواجه هستند؟
حسینی: خدمات توانبخشی برای مبتلایان به بیماریهای مزمن با بیشترین مشکل به لحاظ تأمین اعتبارات بیمهای مواجه است، بیمارانی که اختلالات مزمنی دارند و برای سالهای طولانی مبتلا به بیماری هستند مانند بیماری ام اس خصوصاً در مراحل پیش رونده و حاد این بیماری، افراد دارای اوتیسم، خانوادههای دارای اختلالات عقب ماندگی ذهنی، کودکان فلج مغزی خصوصاً از نوع متوسط و شدید و بیمارانی که دچار ضایعه نخاعی میشوند و مدتی طولانی درگیر این مشکل نخاعی میشوند و کسانی که در تصادفات و سوانح دچار ضایعات مغزی و نخاعی میشوند و به زندگی بازمیگردند.
همه این افراد از کسانی هستند که شدیداً نیازمند خدمات توانبخشی پیوسته و شاید هم طولانی مدت و هزینه بر هستند و طبیعی است که در یک ساختاری که میخواهد در نظام سلامت بیشترین مراقبت را از این افراد داشته باشد مایل است به لحاظ خدمات پوشش بیمهای، بیمه تکمیلی را برای همه آنان در نظر بگیرد، اما واقعیت این است که بیشتر این بیماران تنها خدمات پایه بیمهای را دریافت میکنند و بیمههای تکمیلی چندان زیر بار پوشش هزینه بیماری آنان نمیروند و این هم از جمله مسائلی است که باید در زمینه حوزه توانبخشی فکری به حال آن کرد.
یک شرکت بیمه تکمیلی ممکن است سالیانه تا ۵۰ میلیون تومان هزینه جراحی را تقبل کند، اما خدمات توانبخشی یک کودک با عارضه مغزی نخاعی را که هزینههای درمانش در سال کمتر از ۵۰ میلیون میشود، تحت پوشش قرار نمیدهد. یعنی فرزندی که مشکل مغزی ندارد، از هوش طبیعی برخوردار است، به مدرسه عادی میرود و تنها به دلیل مشکل نخاعی با اشکالات حرکتی مواجه است نمیتواند به صورت مستمر حداقل برای سه سال از خدمات بیمهای رایگان استفاده کند.
آیا در برنامه هفتم توجهی به افزایش حمایتهای دولت از بیماران نیازمند خدمات توانبخشی شده است؟
حسینی: بله؛ البته در حال حاضر بیمه سلامت بسیاری از خدمات توانبخشی را وارد لیست بیمهای خود کرده است. در دو سال گذشته بیمه سلامت بسیاری از خدمات کاردرمانی، گفتار درمانی، فیزیوتراپی، خدمات روانپزشکی و درمان اوتیسم را وارد ساختار بیمهای خود کرده است، اما این خدمات قطعاً کافی نیست.
در زمینه خدمات توانبخشی تعرفهها هم پایین است ما باید به این واقعیت هم اشاره کنیم که تعرفههای توانبخشی پایین است، پایین بودن تعرفه در نهایت به انحصار ارائه این خدمات در مراکز دولتی منجر میشود در حالی که مراکز دولتی ارائه دهنده این خدمات به اندازه کافی وجود ندارند.
یک فیزیوتراپیست با بیماران بسیار زیادی که نزد وی مراجعه میکنند نمیتواند برای یک کودک فلج مغزی یک ساعت وقت بگذارد. یک کودک فلج مغزی نیازمند خدمات توانبخشی حداقل به مدت یک ساعت است هر یک از این افراد نیازمند یک ساعت خدمات کاردرمانی هستند.
زمان بر بودن خدمات توانبخشی برای بیماران خاص هزینه بر است. به این دلیل که خدمات توانبخشی نیازمند نیروی انسانی بیشتر، ساعات کاری بیشتر و به دنبال آن هزینه بیشتر است. باید این موضوع مورد توجه شورای بیمه کشور و مسئولان دولت باشد تا خدمات توانبخشی که ما به بیماران و مددجویان نیازمند ارائه میکنیم بیشتر، بهتر و مطلوبتر باشد.
در رابطه با سازمان بهزیستی، آیا این سازمان توانسته است فارغالتحصیلان دانشگاهی را به بهترین شکل جذب کند؟
حسینی: ما یک دانشگاه دولتی هستیم و سازمان بهزیستی هم یک سازمان خدماتی و حمایتی دولتی است طبیعتاً بسیاری از دانش آموختگان ما میتوانند در سازمان بهزیستی فعال باشند. سازمان بهزیستی در سراسر کشور به گروههای هدف خدمات خود را ارائه میکند و ما در دانشگاه توانبخشی هر کمکی که لازم باشد به سازمان بهزیستی ارائه میدهیم.
بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای توانبخشی از دانشگاه شما بیشتر ترجیح میدهند در مؤسسات خصوصی مشغول به کار باشند تا در سازمان بهزیستی آیا این ضعف سازمانی همچون سازمان بهزیستی است یا بهزیستی توان بیش از این را ندارد که بتواند با بخش خصوصی رقابت کند؟
حسینی: به هر حال سازمان بهزیستی یک سازمان دولتی است. بهزیستی، دانشگاههای علوم پزشکی، هلال احمر و سازمانهای نظیر اینها مجموعههایی هستند که برای جذب نیرو باید ویژگیها و مشخصات خاصی را رعایت کنند؛ برای جذب افراد محدودیت دارند و با اخذ مجوزهای متعدد هم میتوانند نیرو جذب کنند. سازمان آموزش و پرورش استثنایی هم با همین شرایط در جذب افراد مواجه است.
برای هر یک از این جذبها هم این سازمانها و نهادها موظف به برگزاری آزمونهای استخدامی هستند در حالی که اشتغال در مراکز خصوصی به این گونه نیست. هر یک از فارغالتحصیلان میتوانند مرکز توانبخشی خود را تأسیس کنند؛ به همین خاطر میبینیم در سطح شهر کلینیکهای متعدد فیزیوتراپی، گفتاردرمانی و کاردرمانی فعال هستند.
البته همه فارغالتحصیلان هم توانایی مالی و علمی لازم برای تأسیس یک دفتر یا یک مرکز را ندارند و بسیاری از آنان ترجیح میدهند به استخدام مراکز دولتی همچون سازمان بهزیستی یا سازمان آموزش و پرورش استثنایی در بیایند.
من میتوانم به صراحت بگویم هر دستگاهی مثل سازمان بهزیستی یا آموزش و پرورش استثنایی بخواهد نیروی کار درمان یا گفتار درمان، فیزیوتراپ یا بیناییسنج و شنوایی شناس بخواهد ما به اندازه کافی نیروی انسانی لازم برای پرورش این افراد فعالیت این افراد را پرورش دادهایم.
سرانه بهرهمندی از خدمات توانبخشی در کشور ما در مقایسه با دیگر کشورها چگونه است؟
حسینی: در کشوری مانند انگلیس حدود ۸ هزار نفر متخصص کاردرمانی و به همین تعداد متخصص گفتاردرمانی در حال فعالیت هستند؛ در کشور ما هم تقریباً همین تعداد متخصص توانبخشی در حال فعالیت هستند، ما در زمینه تأمین نیرو با بحران مواجه نیستیم؛ اگر اختلاف فاحشی در این زمینه داشتیم میتوانستیم بگوییم وضع ما در ارائه خدمات توانبخشی بحرانی است، اما واقعاً به این صورت نیست و دانش آموختگان ما منتظر هستند تا سازمانهای مربوطه آزمونهای استخدامی برگزار کنند.
بیمارستان روانپزشکی رازی به عنوان بیمارستان تحت پوشش شما با چه مشکلات و چالشهایی مواجه است؟
حسینی: بیمارستان روانپزشکی رازی بیمارستانی است که بیش از هزار بیمار روانی در آنجا بستری هستند و یک بیمارستان روانپزشکی منحصربهفرد به لحاظ وسعت و عملکرد در خاورمیانه است. یکی از چالشهای بیمارستان این است که بیماران این بیمارستان برای طولانی مدت و به صورت مزمن در این بیمارستان حضور دارند.
بیمارستان روانپزشکی رازی هزینههای سنگین، اما درآمد پایینی دارد. برخی از بیماران مجهولالهویه هستند برخی از این بیماران را قوه قضاییه به بیمارستان اعزام کرده است. بیشتر مراقبتهای پزشکی این بیماران هزینه بر است و هزینههای سنگینی دارد. بیمارستان رازی بیمارستانی با قدمت بیش از ۱۰۰ سال است.
از زمانی که این بیمارستان در اختیار دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی قرار گرفته است تلاش ما همواره این بوده که بیمارستان روانپزشکی رازی با مانند شکل و شمایل و ویژگیهای گذشته نباشد و خدماتی که ما به بیماران ارائه میدهیم در تراز بیمارستانهای برتر کشور باشد.
سالانه حدود ۲۰ متخصص روانپزشکی در این بیمارستان تربیت میشوند. به همین تعداد دکترای روانشناس بالینی در این بیمارستان متخصص میشوند، مددکاران اجتماعی و متخصصان کاردرمانی تا سطح دکترا در این بیمارستان تربیت میشوند.
در همین بیمارستان روان پرستار تربیت میشود. تربیت این میزان نیرو از یک طرف ما را با چالشهایی مواجه میکند و از یک طرف دیگر بستری مناسب برای آموزش متخصصین و دانشجویان ماست و ما از این بستر به خوبی استفاده میکنیم پرسنل این بیمارستان بالغ بر یکهزار نفر است و صدها دانشجو داریم که نه تنها دانشجویان وزارت بهداشت هستند بلکه بسیاری از دانشجویان دانشگاههای وزارت علوم و دانشگاه آزاد در این بیمارستان مشغول تحصیل هستند و بیمارستان مملو از دانشجویان مشتاق تحصیل در حوزه روان درمانی است.
با توجه به آمار بالای تصادفات در کشور و مصدومان حوادث ترافیکی خدمات توانبخشی چقدر در کمک به این افراد حائز اهمیت است؟
حسینی: تصادفات رانندگی عواقب جبران ناپذیری به همراه دارد به طوری که سال گذشته حدود ۱۹ هزار و ۵۰۰ نفر جان خود را از دست دادند و تعداد زیادی مصدوم شدند به طور کلی از آنجایی که کشور ما حادثه خیز است علاوه بر حوادث ترافیکی ۴۰۰ هزار نفر طبق اعلام پزشکی قانونی کشور مصدوم شدهاند و بخش زیادی از این افراد گرفتار ضایعه مغزی نخاعی میشوند و به خدمات توانبخشی حتی تا پایان عمر نیاز دارند همچنین بسیاری از این افراد باید در اسرع وقت و در زمان طلایی که به عبارتی دوران انعطاف پذیری مغز است باید خدمات توانبخشی دریافت کنند.
خدمات توانبخشی در حال حاضر در همه کشور در دسترس نیست و با تعرفه دولتی و نرخ پایین تنها در برخی از مراکز خدمات ارائه میشود و افراد گاهی باید مدتها در لیست انتظار خدمات توانبخشی قرار گیرند. با توجه به شرایطی که عرض کردم، به شدت نیازمند توسعه مراکز ارائه خدمات توانبخشی هستیم و دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی الگوی مناسبی برای توسعه و ایجاد این مراکز در کشور است.
چند نفر در کشور در حوزه خدمات توانبخشی فعالیت دارند؟
حسینی: در سالهای اخیر تربیت نیروی انسانی در حوزه توانبخشی بسیار خوب بوده و برای جمعیت ۸۵ میلیونی ما، شش هزار نفر فیزیوتراپیست، پنج هزار نفر کار درمان، چهار هزار نفر گفتار درمان و چهار هزار نفر متخصص ارتوز پروتوز داریم.
بعد از جنگ تحمیلی، فارغالتحصیلان رشتههای توانبخشی در ۱۵ تا ۲۰ دانشگاه تربیت شدند، اما تحصیلات تکمیلی در تعداد معدودتری از دانشگاهها وجود داشت.
منبع: مهر