مبینا فلاح دختر تیراندازی که در این سالها جزو بهترین ورزشکاران رشته خود بوده است، پس از حضور موفقیت آمیز در رقابتهای تیراندازی با کمان دانشجویان جهان توانست هونگ سونگ هو سرمربی کرهای تیم ملی را متقاعد کند تا در بازیهای آسیایی هانگژو از این جوان بافقی استفاده کند.
با حضور فلاح در مسابقات آسیایی هانگژو او به عنوان یکی از دو بانوی ورزشکار استان یزد در این رقابتها حاضر خواهد شد…حضوری که بالعکس انتظارات با حمایتهای مسئولان آن خطه همراه نبوده تا جایی که بانوی تیرانداز کشورمان در صفحه شخصی خود انتقادات خود را به مسئولان مطرح کرده است.
دل کماندار ایرانی خون است!
در ادامه دلنوشته مبینا فلاح را میخوانید:
من مبینا فلاح یکی از کمانداران مطرح کشور و ورزشکار اعزامی به بازیهای آسیایی هانگژو که با وجود کسب افتخارات متعدد برای شهرستان بافق و استان یزد، تنها مورد حمایت حمیدیان مدیر عامل شرکت سنگ آهن مرکزی بافق و هیات مدیره باشگاه فرهنگی ورزشی سنگ آهن بافق قرار گرفتم.
برای نخستین بار در تاریخ ورزش شهرستان بافق بانویی از این خطه، به المپیک دانشجویان جهان و بازیهای آسیایی راه پیدا کرد؛ در صورتی که این دو مسابقه جزء مهمترین رویدادهای دنیا محسوب میشود و در این دوره از مسابقات کاروان ایران را مقامات عالی کشور از جمله رئیس جمهور، وزرا و نمایندگان مجلس بدرقه و راهی میکنند، متاسفانه مسئولان شهرستان بافق ارزشی برای من به عنوان یکی از ورزشکاران اعزامی و تنها نماینده بانوی استان یزد قائل نشدند.
استاندار یزد و مدیر کل ورزش و جوانان استان یزد با حمایت هایشان ما را در این مسیر همراهی و بدرقه و برای این اتفاق ابراز خوشحالی و آرزوی موفقیت کردند، اما یکی از مسئولین بافق نه تنها حمایت مالی نکردند بلکه هیچ حمایت معنوی هم نداشتند.
آیا این اتفاق اینقدر کوچک و بیاهمیت بود برایشان؟! شهرستان بافق شهری صنعتی با ظرفیتها و پتانسیلهای بسیار است، آیا حمایت از یک بانوی ورزشکار در توان مسئولان بافق نبود؟!
در این مدت کلی با خودم فکر کردم، اما تنها نتیجهای که توانستم بگیرم بی اهمیتی این اتفاق برای مسئولان بود، زیرا تمام مسئولان کشور در تکاپو هستند برای اعزام هرچه بهتر ورزشکاران، تمامی ورزشکاران این کاروان مورد حمایت مسئولین شهرستانشان قرار گرفتند غیر از ورزشکار بافق!
در این روزها با کلی امید و انگیزه تمام سختیها را پشت سر گذاشتم تا بتوانم اسم بافق را نه تنها در کشور بلکه در دنیا پرآوازه کنم، اما هیچ حمایتی ندیدم حتی یک خسته نباشید هم نشنیدهام، خیلی دلگیرم و ناراحت، زیرا این بیمهریها نه تنها انگیزه من را بلکه این انگیزه را از کسانی که هنوز اول راه هستند هم میگیرند.
من به این بیمهریها عادت کردهام، اما برای نسل بعد من کمی اهمیت قائل شوید تا در این مسیر تنها نباشند.