چند روز قبل مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خودرو پرشیای خود خبر داد: شب گذشته ماشینم را کنار خیابان پارک کرده بودم و صبح که قصد رفتن به محل کارم را داشتم، متوجه شدم ماشینم به سرقت رفته است.
با شکایت مرد جوان، شماره پلاک خودرو سرقتی به واحدهای گشت اعلام و بررسیها برای شناسایی سارقان آغاز شد. بازبینی دوربینهای مداربسته نشان میداد که سارقان ماسکدار با تخریب قفل خودرو، اقدام به سرقت ماشین کردهاند. در حالی که بررسیها برای دستگیری سارقان خودرو ادامه داشت، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت گوشی تلفن همراهش خبر داد: در حال عبور از خیابان بودم که خودرو پرشیایی راهم را سد کرد. دو مرد جوان و قویهیکل از خودرو پیاده شده و یکی از آنها شروع به داد و فریاد کرد و من که با دیدن آنها شوکه شده بودم، لحظهای از ترس در جای خود میخکوب شدم. نفر دوم گوشی تلفن را از دستم قاپید و پژوسواران دقایقی بعد از محل متواری شدند. آنها قبل از ترک محل، مرا تهدید کردند که اگر به پلیس گزارش دهم، به راحتی مرا پیدا میکنند و بلایی سر خانوادهام میآورند. اما من دلم را به دریا زدم و تصمیم گرفتم سرقت خشن را گزارش دهم.
ردپای سارقان
کارآگاهان زمانی که به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند، دریافتند که سارقان با خودرو پرشیای سرقتی، اقدام به گوشیقاپی کردهاند. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با سرقتهای مشابه مواجه شدند و زمانی که مأموران به چهرهنگاری از متهمان پرداختند، دریافتند که عاملان گوشیقاپیهای خشن، مردان سابقهدار و سه برادر هستند که سابقه حمل و نگهداری مواد و زورگیری و سرقت در پرونده خود دارند.
از آنجا که سارقان، مدام محل زندگیشان را تغییر میدادند، آدرس مشخصی از آنها در دست نبود و تحقیقات ادامه داشت تا اینکه یکی از گوشیهایی که سه برادر اقدام به سرقت کرده بودند فعال شد.
بدین ترتیب فردی که از تلفن سرقتی استفاده میکرد شناسایی شد و در بررسیها مدعی شد که گوشی را از یکی از اقوامش به نام پویان هدیه گرفته است. با شناسایی هویت پویان، کارآگاهان پی بردند او یکی از سه برادر خلافکار است. با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد پویان و دو برادرش بازداشت شده و به گوشیقاپی سریالیشان اعتراف کردند.
گفتگو با یکی از متهمان
شگردتان برای سرقتها چه بود؟
سوار بر خودرو سرقتی در خیابانها پرسه میزدیم و با دیدن سوژهای مناسب به سمتش میرفتیم.
یکی از برادرهایم که از ما دو نفر هیکلیتر و تنومندتر است از خودرو پیاده شده و راهش را سد و عربدهکشی و قلدری میکرد و برادر دیگرم اقدام به گوشیقاپی میکرد. این سرقت را به قدری سریع انجام میدادیم که زیر ۳۰ ثانیه بود.
اسلحه و چاقو هم در سرقتها استفاده میکردید؟
هر کسی با دیدن ما، وحشت میکرد و نیازی به چاقو و سلاح نداشتیم. این آثار زخمی هم که روی صورتمان است به خاطر دعواهایی است که برای قدرتنمایی مرتکب شدهایم.
باندتان اسم هم داشت؟
اسم باندمان فریاد بود. ما با عربدهکشی کارمان را پیش میبردیم. مردم هم میترسیدند و مقاومتی نمیکردند.
چه شد که سارق شدید؟
در یک شبنشینی بودیم که یکی از دوستانمان پیشنهاد داد که چرا از زور بازویمان برای پولدار شدن استفاده نمیکنیم. او گفت با این همه قدرت بدنی که شما سه برادر دارید میتوانید کلی ثروتمند شوید، ولی ما جدی نگرفتیم برای اینکه مشکل مالی نداشتیم، اما کمکم تصمیم گرفتیم که خفتگیری کنیم. ما قبل از این خلاف میکردیم، اما نه سرقت، خلافمان خرید و فروش مواد مخدر بود. ولی وقتی دوستم پیشنهاد داد، وسوسه شدیم که این کار را هم امتحان کنیم.
سوژههایتان را چطور شناسایی میکردید؟
سوژههای ما افراد پولدار و خوشلباس بودند، اما فقط از مردان سرقت میکردیم. ما روی زنها غیرت داریم کاری به کارشان نداریم.
با اموال سرقتی چه میکردید؟
یا خرج تفریح میکردیم یا بذل و بخشش. هدیه میدادیم و با پولهایش هر چه میخواستیم میخریدیم یا اینکه برای دیگران خرید میکردیم.