یک سال از فوت «مهسا امینی» گذشته است، اما یک اتفاق ساده در مترو تهران باز هم تنور گرم دروغهای رسانههای غربی و دشمنان این مرز و بوم را داغ کرد. این در حالی است که در پروژه سالگردسازی جبهه معارض انقلاب اسلامی از واقعه مهسا امینی، بسیاری از مردم به آن بیتوجه بودند. اما همین رسانههای معارض از روز یکشنبه نهم مهرماه یک سوژه جدیدی برای مشابهتسازی پیدا کردند، آن هم با کلیدواژه «آرمیتا گراوند» دانشآموز ۱۶ ساله! آرمیتا که هنگام ورود به واگن مترو تعادلش را از دست میدهد و بر زمین میافتاد و در نهایت در زمانی کوتاه توسط عوامل اورژانس به بیمارستان منتقل میشود. اما انگار بازار شایعه و دروغ سرایی رسانههای معاند تمامی ندارد.
در این میان «خشایار» تلاش دارد دخترش «هنگامه» را متقاعد سازد، تمام این ماجرا تنها یک اتفاق بوده و ممکن است برای هر کسی دیگر هم رخ دهد، اما او موفق نمیشود دختر ۱۵ سالهاش را با این حجم دروغهای رسانهای با واقعیت روبه رو سازد. حال اگر شما هم در خانوادهتان نوجوانی دارید و همانند پدر هنگامه با این چالش روبرو هستید، با ما همراه باشید، زیرا «سیدعلیرضا آلداود»؛ کارشناس رسانه به ما میگوید: چگونه با فرزندی که دروغهای ضدانقلاب درباره آرمیتا را شنیده و مشکل پیدا کرده، برخورد کنیم؟
*اعتراف دیرهنگام یک معارض به دروغ پزشکیاش
آل داود با اشاره به تلاشهای رسانههای معارض برای بهرهبرداری دروغین در مصدومیت «آرمیتا گرواند» میگوید:«در خصوص موضوع خانم آرمیتا گراوند شاهد بودیم همان رسانههایی که دروغ ضرب و شتم مهسا امینی را منتشر کردند، دوباره دست به کار شدند. این در حالی است که بعد از یک سال به اعتراف کارشناسان اصلی شبکه تروریستی رسانهای اینترنشنال، پزشکی به اسم «رضا بهروز» اعتراف کرد هیچ ضربهای به سر مهسا امینی نخورده است.»
*«آرمیتا» کلیدواژه زنده نگهداشتن جنبش زنانه!
او میافزاید:«این شخص مطرح کرد سال گذشته زمانی که این دروغ مطرح شد، آنها به خاطر مسائل سیاسی و جنبشهای اجتماعی دنبال یک چنین دروغی بودند. امسال نیز در بحث آرمیتا گراوند دشمن از همان حربه دارد نهایت استفاده را میکند! به امید اینکه بتواند جنبش اجتماعی در کشور راه بیندازد یا حداقل این جنبش زنانه یا جنبش اجتماعی که به اسم مهسا امینی راه انداختهاند را زنده نگه دارد.»
این کارشناس رسانه با تأکید بر ضرورت توجه والدین به تکنیکهای دشمنان بیان میکند:«ببینید تکنیکهای دشمن در بحث آرمیتا گراوند دقیقاً شبیه به تکنیکهایی است که در حوزه رسانه برای مهسا امینی استفاده کردند. نکته بسیار مهم استفاده از رباتهای توئیتری است که در حال حاضر روایتسازی وارونه از اتفاق آرمیتا گرواند میکنند.»
شاهدان صحنه بیهوش شدن «آرمیتا» از آن حادثه میگویند
*راهکار مواجهه با نوجوانی که دروغ رسانههای معارض را باور کرده است
او در رابطه با راهکارهای برخورد با نوجوانی که تحت تأثیر دروغهای رسانههای معارض قرار گرفته است، میگوید:« نکته بسیار مهمی که برای اقناع مخاطب مخصوصاً نوجوانها وجود دارد، مسلح کردن این عزیزان به سلاح سواد رسانهای و تشخیص اخبار جعلی است. ببینید وقتی میخواهیم برای یک نوجوان شرح دهیم چه اتفاقی برای آرمیتا گرواند افتاده است و او چطور باور کند! میتوانیم همین بیاعتبارسازی رسانهای مثل اینترنشنال، بیبیسی و ... را در موضوع مهسا امینی نشان دهیم که بعضاً اینها خودشان آمدند و به کارشناسها گفتند ما دروغ گفتیم.»
*به خاطر ویزا چه دروغهایی را جار نزدند
آلداود اظهار میدارد: در بحث سلبریتیها و حتی برخی ورزشکاران نیز شاهد این رویکرد بودیم. به طور مثال «علی کریمی» در فضای مهسا امینی دنبال ویزا بود. بنابراین بهترین راه به نظر من بیاعتبارسازی و نمایش دروغهای این رسانهها به صورت واضح برای نسل جوان و نوجوان است. دومین نکته این است که به نوجوان و جوان آموزش دهیم چطور بتوانند اخبار جعلی را شناسایی کنند، یکی از اینها منبع خبر است. وقتی پیش نوجوان یک دروغ واضح این رسانهها را نشان دهیم، باعث میشود که در مسائل دیگر هم زیاد به این رسانه اعتماد نداشته باشد.
چند ثانیهای که حقیقت را آشکار میکند
*با تکیه بر مستندات با نوجوانتان صحبت کنید
او میافزاید:« پس هر چقدر ما شفاف تر این دروغ را به نوجوان یا جوان نشان دهیم، با توجه به اینکه در بحث مهسا امینی مستندات به صورت کامل موجود است، این فضا را نوجوان میتواند بیشتر تحلیل کند. سومین مورد در مواجهه با نوجوانی که دروغهای رسانه معارض را قبول کرده است، ارجاع دادن او به افراد یا شاهدانی است که هیچ وقت اسمی از آنها آورده نمیشود، یعنی چه؟ یعنی یکی از شاهدان ماجرا که نمیخواهد نامش فاش شود، میگوید اصلاً چیزی به عنوان حجاببان در آن زمان در مترو وجود نداشت! این در حالی است که مفهوم «حجاببان» در ساختارهای رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. مسأله بسیار مهم اینجا است، شما وقتی این را میگویید که حجاببانی وجود ندارد، پس کاملاً روایت دشمن را در اینجا نقض میکنید.»
این کارشناس رسانه تصریح میکند: «نکته چهارم واکنش اطرافیان آرمیتا در زمانی است که این دختر خانم دچار افت فشار میشود، مگر نمیگویند پدر و مادر آرمیتا تحت فشار بودهاند؟ خب! در اینجا یک سوال نقض را مطرح میکنیم، چطور دروغ پدر مهسا امینی را باور کردند، ولی راست بابا و مادر آرمیتا را باور نمیکنند؟! این دو مورد یک جنس است؛ یعنی یک دوگانهای را شما برای مخاطب باید ترسیم کنید که در بحث مهسا و آرمیتا که رسانههای معارض دارند شبیهسازی میکنند، آن هم به عنوان مهسای دوم!»
*دروغهایی که صدای شاهدان حادثه «آرمیتا» را در آورد
او با بیان اینکه انتشار زودهنگام و به هنگام فیلم مترو از سوی مسؤولان راه هرگونه گمانهزنیهای دیگر را گرفت، ادامه میدهد:« در همان فیلمی که منتشر شد، تعدادی از خانمها کشف حجاب کردند، طبیعتاً اگر کسی در رسانهای ادعا کند آن سه ثانیه داخل واگن کجاست،باید گفت اگر خانمی آرمیتا را هل داده بود، طبیعتاً باید ماجرا به پرخاش و درگیری کشیده میشد و این درگیری به بیرون واگن هم سرایت میکرد، اما هیچ واکنشی اینجا از طرف دوستان آرمیتا و بانوان دیگر در فیلم دیده نمیشود. بنابراین توجه به واکنش اطرافیان در این حادثه میتواند گره از مشکل باز کند یا استوری بانویی دیگر که اشاره دارد شخص مانتو سفید در فیلم منتشر شده است و هویتاش را آشکار میکند، باز هم بیانکننده اصل ماجرا است، با این مضمون: «من وجدانم اجازه نمیدهد دروغ بگویم و کسی آرمیتا را هل نداد».
*کار هوشمندانه نظام درباره حادثه «آرمیتا»
آلداود با اشاره به عصبانیت رسانههای معارض در واقعه آرمیتا گرواند بیان میکند:« در این حادثه توانستیم روایت اول را بسازیم و همین روایت، رسانههای ضد انقلاب را مستاصل کرد، چون اجازه ندادیم مثل مهسا امینی آنها موج سواری کنند و بعد فیلم منتشر شود. در واقع ما یک کار هوشمندانه از نظام در این ماجرا دیدیم. در اینجا توجه داشته باشیم که در ماجرای مهسا امینی ۳۸ هزار انواع و اقسام دروغ گفته شد و روایتسازی انجام گرفت، ما باید به صورت علنی، بین و بیان این موارد را به مخاطب بگوییم تا این روایتسازیهای ضدانقلاب و منافقین را بشکنیم.»
بعد از بررسی فنی حسابهای تأثیرگذار در هشتگ مهسا امینی، با برخی از کاربران معلومالحال مواجه شدیم که همواره حامی تحریم علیه مردم ایران بودند.
*رباتهایی که خود را انسان جا میزنند
او میگوید: « بیتفاوتی اکثر جامعه، حتی جوانها و نوجوانها به روایتسازی دشمن در حادثه آرمیتا گراوند مشهود است. در این اثنا بررسی ما در فضای مجازی نشان میدهد نباید فریب هشتگ رباتیک آرمیتا گراوند را بخوریم، همانطور که برای مهسا امینی هم ۷۰ درصد توئیتهایی که منتشر کردند از طریق رباتهایی بود که بعداً محدود شد. (اینجا) میزان لایکهای «علی کریمی»، «مسیح علینژاد» و «سیما ثابت» در مقایسه با آرمیتا گراوند نشان میدهد که فضا، کاملاً فضای رباتیک است؛ یعنی فضای انسانی نیست.»
منبع: فارس