تنش‌هایی که همواره غرب‌آسیا را در بر گرفته را می‌توان از ۲ جنبه مورد بررسی قرار داد که در مطلب زیر به آن پرداخته‌ایم.

غرب‌آسیا از نخستین خاستگاه‌های تمدنی جهان محسوب می‌شود که بسیاری از باورها و آیین‌ها در آن شکل گرفته است. این منطقه جغرافیایی در غرب آسیا واقع شده که از تنگه باب‌المندب در جنوب ‌غربی تا تنگه داردانل در شمال‌ غربی، امتداد باختری دارد و از شرق تا رشته کوه‌های هیمالیا و بندر کراچی گسترش می‌یابد. اصطلاح خاورمیانه را برای نخستین بار در ادبیات دیپلماتیک جهان «آلفرد ماهان» استراتژیست دریایی آمریکایی، اوایل سده بیستم در مقاله‌ای با عنوان «خلیج فارس و روابط بین‌الملل» به کار برد.

با آغاز افول امپراتوری عثمانی و شروع جنگ اول جهانی، به مرور غرب‌آسیا معاصر از بقایای قراردادها و معاهداتی که بعد از جنگ جهانی شکل گفته بود، سر برآورد و به عنوان یکی از مناطق کانونی تحولات ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر جهان (جغرافیای راهبردی، اقتصادی و فرهنگی) دارای اهمیت و برجستگی خاصی است.

مختصات جغرافیایی، انسانی و مذهبی

جمعیت غرب‌آسیا بیش از ۴۶۰ میلیون نفر است. بنا به گزارش نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد، غرب‌آسیا از سال ۲۰۱۵ روند کاهش جمعیت را آغاز کرده و بنا به پیش‌بینی‌ها تا سال ۲۰۵۰ کاهش جمعیت غرب‌آسیا به طور قابل توجهی ادامه خواهد یافت. این گزارش‌ها مدعی است در برخی کشورها نظیر لبنان و ایران رشد منفی جمعیت جوان نیز مورد انتظار است.

این منطقه متشکل از کشورهای مصر، ایران، ترکیه، عراق، عربستان سعودی که کشورهای پرجمعیت منطقه را تشکیل می‌دهند و یمن، سوریه، اردن، امارات متحده عربی،فلسطین، لبنان، عمان، کویت، قطر، بحرین و قبرس است که صهیونیست‌ها نیز در آن مدعی تشکیل دولت و حاکمیتند. مردم در این کشورها به زبان‌های مختلفی از جمله فارسی، عربی، ترکی، کُردی، انگلیسی و ... صحبت می‌کنند. اقوام مختلفی همچون ایرانی، عرب، یهودی، یونانی، هندو، بنگالی، مصری و... در غرب‌آسیا ساکنند و اگرچه اسلام مذهب غالب محسوب می‌شود اما تنوع مذاهب و انشعاب‌های گسترده اسلام، یهودیت، مسیحیت و... دلیل برخی تنش‌های درون منطقه‌ای است.

بوزان و ویور نویسندگان کتاب «مناطق و قدرت‌ها: ساختار امنیت بین‌الملل»، غرب‌آسیا را دارای سه زیرمجموعه اصلی می‌دانند؛

۱-زیرمجموعه شامات که مهم‌ترین بازیگران آن رژیم صهیونیستی، سوریه و مصر هستند.

۲-زیرمجموعه مغرب شامل کشورهای شمال آفریقا (لیبی، تونس و الجزایر).

۳-زیرمجموعه خلیج فارس شامل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه ایران و عراق

رویش ریشه‌های بحران بر ویرانه یک امپراتوری

با پیروزی متفقین در جنگ جهانی اول، تصمیم فاتحان بر آن شد تا نقشه غرب‌آسیا را از نو ترسیم کنند. عثمانی که به حمایت از امپراتوری آلمان و امپراتوری اتریش-مجارستان وارد جنگ شده بود، می‌بایست تجزیه شود. براساس پیمان «سایس پیکو» متفقین قلمروهای عربی امپراتوری عثمانی مثل سوریه، لبنان، عراق، فلسطین، مصر و حجاز را تقسیم کردند و قیمومیت آنها به فرانسه و انگلیس رسید. بدین ترتیب فرانسه بر مغرب متشکل از تونس، الجزایر و مراکش و همچنین سوریه و لبنان مسلط شد و عراق، اردن، فلسطین و مصر تحت نفوذ بریتانیا درآمد. همچنین در ۲ نوامبر ۱۹۱۷ میلادی، «آرتور جیمز بالفور» وزیر امور خارجه ‌انگلستان به فدراسیون صهیونیستی بریتانیا وعده داد کشوری برای قوم یهود در سرزمین فلسطین تاسیس می‌شود تا اینکه در ۱۹۴۸ میلادی این اتفاق عملی و باعث شد برخی کشورهای عربی برای از میان بردن رژیم نو هم‌داستان شوند.

البته ناگفته نماند که کشورهای امپریالیستی، اعراب ساکن در امپراتوری عثمانی را با این وعده فریفته بودند که اگر موجب سرنگونی عثمانی شوند، به رسمیت شناخته خواهند شد اما بعد از رسیدن به هدف خود به قول و قرارهایشان پایبند نماندند. البته طی سال‌های بعد دولت‌های عربی تشکیل و به رسمیت شناخته شدند اما از آنجایی که نظر اصلی کشورهای امپریالیستی تشکیل یک موزاییک سیاسی و بافتی از کشورهای کوچک و رقیب و جلوگیری از یک بلوک بزرگ اسلامی بود که هیچ‌گاه قادر به اتحاد و انسجام نباشند، غرب‌آسیا همچنان درگیر و پرتنش ماند.

به این شکل، تشکیل رژیم صهیونیستی به اضافه مناقشات حل‌نشده و باقی‌مانده از جنگ جهانی اول با اثرات فاجعه‌بار جنگ جهانی دوم در اروپا، جنگ سرد و رقابت بر سر منابع خلیج فارس، بحران‌های منطقه غرب‌آسیا را روز به روز بیشتر کرد. نقشه‌هایی که بازیگران امپریالیسم در غرب‌آسیا کشیدند میراث شومی برجای گذاشت که این منطقه را همچنان گرفتار خود کرده و همه این ویژگی‌ها باعث شکل‌گیری اتحادها و ائتلاف‌هایی در غرب‌آسیا شده است.


بیشتربخوانید


اتحادها و ائتلاف‌ها در غرب‌آسیا

در جهان کنونی دولت‌ها برای دستیابی بهتر به اهداف خود ناگزیر به اتحاد و ائتلاف با یکدیگرند، به ویژه دولت‌هایی که دغدغه‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی مشترکی با یکدیگر داشته باشند. غرب‌آسیا با توجه به شرایطی که دارد دولت‌ها را ناچار به اتحاد یا ائتلاف‌های درونی یا بیرونی کرده است.

مهمترین اتحادها و ائتلاف‌ها در غرب‌آسیا را می‌توان اتحاد میان اعراب شورای همکاری خلیج فارس، همسویی اعراب با آمریکا، اتصال رژیم صهیونیستی و آمریکا، ایجاد محور اخوانی میان ترکیه و قطر، پیوند میان جمهوری اسلامی ایران با سوریه و نیز گروه‌های مقاومت دانست. بررسی اشتراکات یا افتراقات هویتی میان طرفین این اتحادها، نشان می‌دهد که ماهیت اتحادها و ائتلاف‌ها در غرب‌آسیا برعکس منطقه‌ای چون اتحادیه اروپا، قدرت‌محور بوده و ریشه در شرایط مادی و مصلحت دولت‌های این منطقه در واکنش به تهدیدات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دارد و مبتنی بر ایجاد بازدارندگی است.

غرب‌آسیا درگیر امنیت است

تنش‌هایی که همواره غرب‌آسیا را در بر گرفته می‌توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد؛ یکی مربوط به شرایط داخلی و بحث هویتی است و دیگری شرایط بین‌المللی و دخالت قدرت‌های خارجی در این منطقه؛

- عدم شکل‌گیری هویت دسته‌جمعی: به لحاظ شرایط داخلی بسیاری از تحلیلگران روابط بین‌الملل بر این اعتقادند که در غرب‌آسیا، هنوز هویت دسته‌جمعی معنایی نداشته و شکل نگرفته است زیرا هویت‌های چندگانه مذهبی، ملی و قومی در این منطقه بسیار قوی هستند و باعث به وجود آمدن منازعات بینادولتی و مهمترین مانع شکل‌گیری همگرایی عمیق در میان کشورهای این منطقه می‌شوند.

همچنین کشورهای این منطقه، به جای تعریف سرنوشت مشترک و درک متقابل از یکدیگر، اعتماد و اعتمادسازی که از عوامل مهم شکل‌گیری جامعه امن و هویت دسته‌جمعی محسوب می‌شود، به رقابت و دگرسازی از یکدیگر مشغول بوده‌اند. لذا این غرب‌آسیا آنقدر درگیر امنیت شده که وجود یک هویت منطقه‌ای و مشترک را سخت کرده یا اگر هم ایجاد شده بسیار شکننده است.

-دخالت قدرت‌های خارجی: شرایط بین‌المللی و دخالت قدرت‌هایی همچون انگلستان، فرانسه و آمریکا در غرب‌آسیا بعد از جنگ جهانی اول تا به امروز عامل مهم تنش و جنگ‌های خانمان‌سوز در این منطقه شده است که نمونه‌های این دخالت‌ها بعد از جنگ اول جهانی توضیح داده شد.

در نتیجه همین دخالت‌ها، برخی در غرب‌آسیا اتحادهایی با قدرت‌های برون منطقه‌ای از جمله آمریکا برقرار کرده‌اند اما بنابه دلایلی منفعت‌گرایانه و مادی‌گرایانه است. این اتحادها به لحاظ هویتی واگرایانه و فاقد هر گونه مؤلفه هویتی است. بنابراین هر دو از منظر سودمندی و فایده‌انگاری به این اتحادها نگاه می‌کنند که در نتیجه زمینه‌های دخالت آمریکا منطقه را فراهم کرده است. اتحاد آمریکا و رژیم صهیونیستی کاملا ناشی از ملاحظات استراتژیک بوده که نفع‌جو و فارغ از هرگونه مولفه‌های هویتی است.

منبع: ایرنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.