«بیبیسی» رسانه سلطنتی انگلیس طی چند روز گذشته فعالیت دستِکم شش خبرنگار خود را بهدلیل انتشار مطالبی در حمایت از فلسطین و در مخالفت با رژیم صهیونیستی در شبکههای اجتماعی از کار تعلیق کرد.
دفتر بیبیسی طی بیانیهای در این خصوص اعلام کرده؛ ما فورا تحقیقاتی را در این زمینه انجام میدهیم. ما اتهامات مربوط به نقض دستورالعملهای تحریریه را با جدیت دنبال میکنیم و اگر نقض و تخلفی صورت گرفته باشد اقدام خواهیم کرد.
این در حالی است که «فایننشال تایمز» در گزارشی اعلام کرده؛ همه پستهایی که این خبرنگاران منتشر کردهاند حذف شده است.
بررسی ساختار و سوابق بیبیسی به این بهانه، نکات قابل توجهی را بهدست میدهد:
نخست آنکه؛ بیبیسی رسانهی رسمی خاندان سلطنتی انگلیس و تحت مدیریت مستقیم آن است و نمود عینی آن در شیوه پوشش خبری مرگ ملکه انگلیس در شهریورماه سال گذشته و نیز فرآیند تاجگذاری «چارلز سوم» مشهود بود، چنانچه با وجود نارضایتی بیش از ۷۰ درصدی مردم از خاندان سلطنتی و رغبت آنها به جمهوریت، سعی در تطهیر پادشاهی داشت.
این شبکه، بهویژه پس از مرگ «الیزابت دوم»، علاوه بر تطهیر جنایات بشری باکینگهام طی دهههای گذشته در سراسر جهان، طی یک سال گذشته با زنجیرهای از گزارشها و داستانسراییها سعی کرده فساد محرز اخلاقی و مالی چارلز سوم و سالهای طولانی رابطه نامشروع او با زنی متاهل و دارای خانواده را که امروز به عنوان همسر او معرفی میشود، نمادی از عشق معرفی کند. بر این اساس قطعا چنین رسانهای نمیتواند مدعی بیطرفی و اخلاقمداری باشد.
دوم آنکه؛ بیبیسی در حالی مدعی آزادی بیان است و نظر مخالفین را نیز مد نظر دارد که نمونههای بیشماری از نقض این ادعا را میتوان برشمرد. به عنوان نمونه؛ در عرصه داخلی زمانی که «گری لینکر» مجری سرشناس بخش ورزشی بیبیسی در صفحه شخصی خود از طرح جدید دولت درباره پناهجویان که سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری نیز آن را غیرانسانی دانسته بودند، انتقاد کرد، به درخواست وزارت کشور و مقامات سیاسی از کار برکنار شد.
«رعنا رحیمپور» مجری بیبیسی فارسی نیز که در مکالمه صوتی با نزدیکان خویش هدف از جنبش ادعایی «زن زندگی آزادی» را نه کمک به مردم ایران که تجزیه و ویرانی آن عنوان کرده بود، مجبور به استعفا شد.
در عرصه بیرونی نیز بیبیسی، هم در قبال جنگ اوکراین رویکردی کاملا یکجانبه علیه روسیه داشته و هم در جریان اغتشاشات پاییز سال گذشتهی ایران عملا به یکی از ابزارهای شبانهروزی نظام سلطه در ناامنسازی ایران تبدیل شد، بهگونهای که تمام اصول و مرزهای حرفهای و رسانهای را کنار گذاشت و رسما به رسانهای تروریستی تبدیل شد.
سوم آنکه؛ بیبیسی در حالی خبرنگاران خود را به بهانه نقض بیطرفی در جنگ اخیر غزه تعلیق کرده است که گرچه مانند بسیاری دیگر از رسانههای غربی نتوانست گستردگی و غافلگیرکنندگی عملیات طوفان الاقصی را کتمان کند و ناگزیر به شکست اطلاعاتی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی اعتراف کرد، اما در پردازش رسانهای عملا به عنوان بازوی رسانهای این رژیم عمل کرده است.
پخش گزارشها و تصاویر با هدف مظلومنمایی صهیونیستها، نمایش چهرهای مقتدر از ارتش صهیونیستی برای عملیات زمینی، اهمیتزدایی از کشتار مردم غزه با واژگانی همچون عملیات دفاعی اسرائیل، بزرگنمایی و القاء حمایتهای جهانی از صهیونیستها بدون پوشش تظاهرات مردم جهان و مواضع سران بسیاری از کشورها در حمایت از فلسطین و... نمونههایی از این رفتار سوگیرانه است.
مهمتر اینکه ادعای بیطرفی بیبیسی را مخاطبانش هم قبول ندارند، چنانچه علیه همراهی آن با رژیم صهیونیستی و مشارکتی که در کشتار فلسطینیها انجام میدهد دست به اعتراض زده و ساعاتی قبل از راهپیمایی هزاران نفری در لندن در حمایت از فلسطین، روی دیوارها و ورودی اصلی ساختمان دفتر بیبیسی رنگ قرمز پاشیدند.
بههر شکل؛ برآوردها از عملکرد سالها فعالیت بیبیسی نشان میدهد که آزادی بیان، بیطرفی، جریان آزاد اطلاعات و... در قاموس صاحبان این رسانه، صرفا کلیدواژههایی روی کاغذ هستند و در عمل، شاید تنها مصداق آزادی در این رسانه، آزادی تجاوز مدیران و دستاندرکاران این شبکه به کارمندان و خبرنگاران زن است که دامنهاش حتی به برنامههای پخش زنده نیز رسیده است!
منبع: فارس