تردیدی نیست که به دلیل وسعت جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین، پس از پایان جنگ جاری شاهد تقویت و توسعه گروه‌های مقاومت فلسطینی خواهیم بود.

بیش از یک ماه از عملیات «طوفان‌الاقصی» و وارد آمدن ضربات کاری بر پیکره رژیم صهیونیستی و متعاقبا آغاز کارزار نظامی صهیونیست‌ها علیه نوار غزه می‌گذرد. با این حال، این رویداد و تحولات، همچنان تیتر یکِ پوشش و فعالیت‌های جریان‌های رسانه‌ای منطقه‌ای و بین‌المللی را به خود اختصاص می‌دهد.

در این راستا، تا امروز بر اساس آمار‌های رسمی، چیزی در حدود ۱۱ هزار نفر از شهروندان غیرنظامی نوار غزه که قریب به ۷ هزار نفر از آن‌ها را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند، توسط ارتش رژیم اشغالگر قدس و به دلیل حملات هوایی و توپخانه‌ای آن به نوار غزه، به شهادت رسیده‌اند. موضوعی که عملا نوعی نسل‌کشی را علیه مردم فلسطین در دوران کنونی جهان تداعی می‌کند. در این چهارچوب، مقام‌های ارشد سیاسی و نظامی رژیم اشغالگر قدس، قویا بر ادامه حملات نظامی خود به نوار غزه و آنچه ضرورت نابودی حماس و آزادسازی اسرای اسرائیلی که توسط حماس در جریان عملیات طوفان‌الاقصی به اسارت گرفته شده‌اند، اصرار دارند. این در حالی است که واقعیت‌های میدانی حاکی از این هستند که چه در تئوری و چه عمل، رژیم صهیونیستی با موانع عدیده و قابل توجهی جهت عملیاتی کردن دستورکار‌های ادعایی خود رو به رو است.

در گفتگو با «نسیم احمد» روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه، به واکاوی جدیدترین تحولات مرتبط با جنگ غزه و به طور خاص بررسی این ایده پرداختیم که تا چه اندازه این گزاره ادعایی از سوی صهیونیست‌ها مبنی بر اینکه می‌خواهند حماس را نابود کنند، از قابلیت عملیاتی برخوردار است؟

«نسیم احمد» روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه،

مشروح گفتگو با نسیم احمد را در ادامه می‌خوانید.

مقام‌های ارشد سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی تاکنون بار‌ها و بار‌ها در موضع گیری‌های خود تاکید کرده‌اند که نابودی حماس یکی از اصلی‌ترین اهداف این رژیم در حمله به نوار غزه است. به نظر شما تا چه حد این هدف برای صهیونیست‌ها قابل دست یافتن است؟

اگر به تحولات چند روز اخیر و به طور خاص از زمان آغاز شدن حمله نظامی ارتش اسرائیل به نوار غزه بنگریم، یک نکته بیش از همه آشکار می‌شود و آن این است که اسرائیلی‌ها هنوز وارد جنگ شهری نشده‌اند. در این راستا، جنگنده‌ها و پهپاد‌ها و توپخانه ارتش اسرائیل، آتش سنگینی را به سمت مناطق مختلف نوار غزه روانه کرده‌اند، اما ارتش اسرائیل هراس جدی از وارد شدن به جنگ شهری دارد.

در واقع اینطور به نظر می‌رسد که ارتش اسرائیل ترجیح می‌دهد ابتدا مناطق مختلف در نوار غزه را با خاک یکسان کند و سپس نیروی زمینی این ارتش به آن‌ها پای نهد. در این راستا شاهد بودیم که بر اساس جدیدترین گزارشی که نشریه نیویورک تایمز منتشر کرده، ارتش اسرائیل چیزی در حدود یک سوم از ساختمان‌های نوار غزه را منهدم و نابود کرده است. موضوعی که به خوبی، درستیِ گزاره‌ای که پیشتر به آن اشاره کردم را نشان می‌دهد.

از این رو، اسرائیلی‌ها تجربیات جنگ‌های سابق خود علیه ملت فلسطین و به ویژه تجربه جنگ‌های گذشته خود در دهه ۱۹۸۰ میلادی در لبنان را مد نظر قرار داده‌اند و به خوبی می‌دانند که آغاز جنگ شهری در مقیاس گسترده برای آنها، حامل تلفات جدی است. حتی همین حالا که جنگ شهری و تن به تن آغاز نشده، شاهدیم که بیش از ۱۰۰ تانک و خودروی زرهی ارتش اسرائیل نابود شده و البته که بر اساس آنچه منابع رسمی اسرائیلی عنوان کرده‌اند، بیش از ۳۰ نظامی اسرائیلی نیز کشته شده‌اند. در این رابطه باید توجه داشته باشیم که عمده آمار‌هایی که اسرائیلی‌ها در مورد تلفات خود اعلام می‌کنند، لزوما قابل اتکا و اعتماد نیستند. حال در این شرایط، طرح این ایده که اسرائیل بتواند حماس را نابود کند چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. در این زمینه توجه به دو نکته ضروری است:

اولا، نابودی حماس یعنی اینکه ارتش اسرائیل خانه به خانه در نوار غزه بجنگد و به ویژه بتواند شبکه پیچیده تونل‌های زیرزمینی حماس و جهاد اسلامی را نابود سازد. تحقق این دستورکار، اگر سختی‌های مرتبط با آن را کنار بگذاریم، سال‌ها برای اسرائیلی‌ها زمان می‌برد. این در حالی است که اکنون زمان کاملا به ضرر ارتش و سیاستمداران ارشد اسرائیلی است.

دوم اینکه توجه داشته باشیم که حماس یک گفتمان و ایدئولوژی است که به دلیل ماهیت ضداشغالگرانه خود از اقبال قابل ملاحظه‌ای در میان جامعه فلسطین برخوردار است. حال در این فضا، اساسا رژیم صهیونیستی در موقعیت و جایگاهی نیست که بتواند یک ایدئولوژی را مثلا با بمباران کردن نابود سازد.

تردیدی نیست که به دلیل وسعت جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم فلسطین، پس از پایان یافتن جنگ جاری، شاهد تقویت و توسعه گروه‌های مقاومت فلسطینی خواهیم بود. مسائلی که همه در کنار یکدیگر یک پیام را دارند: ایده ارائه شده از سوی اسرائیلی‌ها مبنی بر نابودی حماس، صرفا کاربرد تبلیغاتی دارد و بعید است در عرصه میدانی محقق شود.


بیشتربخوانید


به نظر شما دلیل مانور مقام‌های ارشد اسرائیلی روی ایده نابودسازی حماس چیست؟

دلیل این مساله این است که به طور خاص نخست وزیر کنونی رژیم اسرائیل یعنی بنیامین نتانیاهو، عملا تداوم جنگ غزه را تنها گزینه برای ادامه دادن به حیات سیاسی خود ارزیابی می‌کند. تردیدی نیست اگر برای وی راهی وجود می‌داشت که با تمسک به آن مثلا جنگ غزه را خیلی وقت قبل‌تر متوقف کند (و حیات سیاسی خود را هم تضمین کند)، او حتما آن گزینه را فعال می‌ساخت. با این حال، مشکل اصلی این است که نتانیاهو یکچینین گزینه‌ای ندارد و اگر جنگ خاتمه یابد، او خیلی زود با پرونده‌های قطور قضایی و حتی تشدید فشار‌ها بر خود جهت خروج از قدرت و استعفا رو به رو خواهد شد.

اخیرا در اراضی اشغالی در قالب نتایج چند نظرسنجی به این نکته اشاره شده که حدودا ۷۰ درصد از شهروندان اسرائیلی بر این باورند که نتانیاهو باید خیلی زود از قدرت استعفا دهد. جالب است که اغلب سیاستمداران و رهبران دنیا در بحبوحه جنگ‌ها، تبدیل به قهرمانان ملی می‌شوند، اما این معادله در مورد نتانیاهو کاملا برعکس بوده و فشار‌ها علیه وی و دولتش جهت خروج از قدرت بسیار جدی‌تر از قبل شده است.

اکنون عمده افکار عمومی در اسرائیل، نتانیاهو را عامل ناکامی‌ها و وضعیت نامساعد کنونی خود می‌دانند. این موضوعی چیزی نیست که نتانیاهو بتواند به راحتی آن را مدیریت و حل کند. از این رو، وی صرفا در حال فرسایشی‌کردن جنگ غزه است تا شاید از این رهگذر بتواند برای خود دستاوردسازی‌هایی را داشته باشد و بلکه بتواند باز هم در قدرت بماند. توجه داشته باشیم که چند روز قبل نتانیاهو در یک توئیت جنجالی، به این نکته اشاره کرد که نه وی و نه کابینه او، از تهدید احتمالی حماس علیه منافع اسرائیل اطلاع نداشته‌اند و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی و همچنین وزیر جنگ اسرائیل، کاملا از باثبات بون وضعیت به نفع اسرائیل سخن می‌گفتند.

در واقع وی با این موضع گیری خود سعی داشته تا انتقادات از خود را کاهش و آن‌ها را معطوف به دیگر مقامات اسرائیلی کند. تشدید فشار‌ها به نتانیاهو پس از این توئیت به قدری زیاد بود که او مجبور شد فردای توئیت زنی خود، آن را حذف کند. موضوعی که نشان می‌دهد تا چه اندازه وضعیت حیات سیاسی نتانیاهو با مشکل و چالش رو به رو است.

اخیرا وزیر میراث رژیم صهیونیستی در موضع گیری از ایده بمباران اتمی نوار غزه سخن گفته است. تحلیل شما از این موضوع چیست؟

موضع گیری‌هایی از این قبیل از سوی مقام‌های اسرائیلی علیه مردم فلسطین و حتی دیگر ملت‌های منطقه، به هیچ عنوان عجیب نیست. فقط اکنون وضعیت بحرانی و حاد اسرائیل کار را به جایی رسانده که آن‌ها صحبت‌هایی را که در پشت پرده مطرح می‌کنند، این بار به صورت عیان و آشکار مطرح می‌سازند.

توجه داشته باشیم که شدت بحران‌ها برای رژیم اسرائیل به قدری افزایش یافته که اسرائیل به عنوان بازیگری که همواره هرگونه دسترسی خود به سلاح‌های اتمی را انکار می‌کرد، اکنون یک مقامِ آن به صراحت از حمله اتمی این رژیم علیه نوار غزه سخن می‌گوید. با این همه، از چشم‌انداز کلی، طرح موضع گیری‌هایی از این دست، آن هم از سوی تندروترین و افرطی‌ترین کابینه تاریخ رژیم اسرائیل، هیچ عجیب نیست و ماهیت متجاوز و فاشیستی این رژیم را بیش از هر زمان دیگری در عرصه بین المللی و برای افکار عمومی افشا و آشکار می‌کند.

به نظر شما آیا جنگ غزه در نهایت می‌تواند موجب ایجاد تغییرات معنادار ژئوپلیتیک در سطح منطقه غرب آسیا و کلیت خاورمیانه شود؟

توجه داشته باشیم که محرک ابتدایی وقوع تغییرات ژئوپلیتیک، فراهم شدن زمینه‌های ذهنی است. به نظر من پس از عملیات هفتم اکتبر (طوفان‌الاقصی)، زمینه‌های ذهنی فراوانی جهت ایجاد تغییرات ژئوپلیتیک در سطح منطقه ایجاد شده است.

اینکه افسانه شکست ناپذیری اسرائیل در هم شکسته شده و چشم انداز‌های مرتبط با تحمیل شکست و نابودی به آن نیز تقویت گشته و در عین حال، کنش‌های خاص دیگر اعضای محور مقاومت در منطقه در حمایت از مقاومت و ملت فلسطین در نوار غزه، در کنار حمایت‌های گسترده بین المللی از ملت فلسطین، همه و همه دامنه محذورات و چالش‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی رژیم اسرائیل را افزایش داده و در نقطه مقابل، دست دیگر بازیگران منطقه‌ای و به طور خاص جریان مقاومت در منطقه را تقویت کرده است.

رژیم اسرائیل زمانی سودای تصرف نیل تا فرات را داشت، اما اکنون بر سرِ موجودیت خود می‌جنگد. این یک نکته معنادار است که نباید از آن غافل شویم و البته که پالس‌های معناداری را نیز به آینده تحولات ژئوپلیتیکی در سطح منطقه ارسال می‌کند.

منبع: ایلنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.