متأسفانه رخنه تجمل در ازدواج، این نیاز طبیعی و ساده را به یک مشکل بزرگ تبدیل کرده است.

 یکی از شب‌های خاطره‌ساز برای هر پسر و دختری، مراسم جشن ازدواجشان است؛ جشنی که در زمان‌های قدیم تنها قسمت سخت آن بله گرفتن از پدر عروس بود، سپس با کمک فامیل و دوستان در همان فضای خانه یکی از اقوام مراسم جشنی برگزار می‌شد تا زوج جوان با آرامش و به دور از هرگونه استرس راهی خانه بخت شوند. 

به مرور زمان این مراسمات متفاوت شد و بوی سادگی خود را از دست داد. این روز‌ها خانواده‌ها و جوانان برای برگزاری مراسمات لوکس و پرزرق‌وبرق‌شان در تالار‌های عروسی که حالا به باغ‌تالار‌های مجلل هم تبدیل شده است، همراه با کلی بریز و بپاش و منو‌های گوناگونی از نوشیدنی‌ها، انواع غذاها، دسر‌ها و میوه‌ها بر این باورند که خاطره‌ای خوش در یاد خودشان و میهمانان‌شان باقی بماند، حال به چه قیمت، خدا می‌داند! آن سنت‌های قدیمی که تنها پاکی و پیشینه خوب از طرفین ملاک ازدواج بود، کمرنگ شده است و در ازدواج‌ها پایبندی به آداب و رسوم و اصول اخلاقی کم دیده می‌شود. نبود ایمان و عشق در زندگی برای تعهد و وفاداری، همه و همه مانند بمبی ویرانگر بر پیکره ازدواج فرو ریخته است؛ تصمیمات اشتباهی که به خاطر چشم و هم‌چشمی- یا اینکه مقابل دوست و فامیل کم نیاورند- می‌گیرند، غافل از اینکه با این کارشان فقط موتور صنعت مد و تشریفات را جلو می‌برند و جیب سودجویان را پر می‌کنند و در نهایت سد راه ازدواج جوان‌های کم‌درآمد می‌شوند.

آن‌ها زیر چتر آبروداری از همان ورود آقا داماد به خانه عروس به نام خواستگاری، پایه تشریفات و تجمل‌گرایی را بنا می‌گذارند و حتی بعضی از خانواده‌ها با رفتن به زیر بار قرض و بدهکاری، دو جوان را با کلی اضطراب و استرس راهی خانه بخت می‌کنند. خرید حلقه و اجاره تالار برای جشن نامزدی که هزینه‌ای مشابه یک جشن عروسی دارد، سفارش ماشین‌های لوکس، اجاره هتل که هر چه معروف‌تر بهتر، خرید جواهرات که حتی شمارش تعداد نگین‌های آن اهمیت دارد، خرید لباس‌های گران‌قیمت، نوع آرایش و لباس عروس که خود پکیجی هزینه‌بر است، ست کردن آرایش عروس با روبان‌های میز و صندلی تالار، عقد آریایی (؟!) که آن هم در هیچ کاغذ و ورقی ثبت نمی‌شود-، ولی به عنوان عقد ایران باستان معروف شده، اما با عقد ایران باستان هم تفاوت دارد- از جمله مواردی است که به هر زحمتی فراهم می‌شود تا مبادا کسی حرفی بزند و دختر یا پسری کوچک شوند!

گویا این پایان راه نیست. دوستی می‌گفت برای جشن سالگرد ازدواج پسرش، به سفارش عروس خانم، همراه با مادر عروس به آرایشگاه رفتند تا با همان آرایش و لباس‌های شب عروسی با ریخت و پاشی دیگر تجلی خاطره کنند!


بیشتر بخوانید

 


رخنه تجمل به ازدواج و سرخوردگی جوانان
یکی از مصادیق اسراف که اسلام نیز آن را ملامت کرده «تجمل‌گرایی» است. تجمل‌گرایی همانند موریانه‌ای است که پایه‌های ایمان و زندگی را می‌خورد. متأسفانه رخنه تجمل در ازدواج، این نیاز طبیعی و ساده را به یک مشکل بزرگ تبدیل کرده و عاملی برای تأخیر در ازدواج و افزایش میزان تجردگرایی در کشور شده است. 
خرید جهیزیه آنچنانی و برگزاری مراسم ازدواج همراه با تجملات، راهی غیرعقلانی و غیرضروری است که طبقه نوکیسه و ثروتمند بدون ملاحظه سایر طبقات جامعه آن را در پیش می‌گیرند. طبقه متوسط و حتی کم‌درآمد نیز بنا به چشم و هم‌چشمی، تلاش می‌کنند با مشکلات زیاد و دردسر‌های بسیار خود را شبیه آنان کنند و در آخر هم اگر از عهده‌شان خارج بود، احساس سرخوردگی خواهند کرد. 
 
ازدواج با تصمیمی عاقلانه
مهناز و ابراهیم زوجی هستند که بدون برگزاری جشن عروسی به خانه بخت رفته بودند. مهناز می‌گفت: «۲۱ ساله بودم که در دانشگاه با ابراهیم آشنا شدم. او ۲۴ ساله بود که به خواستگاری‌ام آمد. با موافقت خانواده‌ها عقد کردیم و در تدارک مراسم عروسی بودیم که روزی ابراهیم گفت همه پس‌اندازهایش را با گرفتن چند وام بانکی خرج خرید یک آپارتمان کرده است. پدر شوهرم فوت کرده بود، به همین خاطر کسی نبود که ابراهیم را برای مخارج جشن عروسی کمک کند. از تصمیم او راضی بودم، به همین خاطر خانواده‌ام به خصوص مادرم را که مخالف بود، راضی کردم تا با یک میهمانی ساده به خانه بخت برویم.» او در ادامه گفت: «حوالی سالگرد ازدواج‌مان متوجه شدم شوهرم تصمیم دارد برایم جشن عروسی بگیرد و بزرگ‌تر‌های فامیل خودش و مرا دعوت کند. خب من هم بدم نمی‌آمد لباس عروس بپوشم و چند عکس یادگاری داشته باشم. با پیشنهاد ابراهیم جشن با حضور بزرگ‌تر‌ها در تالاری که با قیمت مناسب اجاره کرده بودیم، برگزار شد. حالا خیلی با شوهرم خوشبخت هستم، چون علاقه و خواسته‌های‌مان دنیایی و رؤیایی نبود و عاقلانه بود.»
 
ازدواج بر پایه فخرفروشی
سارا دانشجوی کارشناسی در رشته حسابداری است. او سال گذشته با یکی از دوستان برادرش آشنا شد و بعد از مراسم خواستگاری جشن نامزدی‌شان که به گفته میهمانان کمتر از یک مراسم عروسی نبود، در تالاری مجلل گرفته شد. یک سال بعد آن‌ها جشن عروسی‌شان را در باغ‌تالاری در غرب تهران با کلی بریز و بپاش گرفتند؛ جشنی مفصل و به قول خودشان لاکچری. به گفته یکی از میهمان‌ها فقط بخشی از هدیه‌های عروس و داماد کلی سکه در یک جعبه ۳۰ در ۲۰ سانتیمتر بود و شام ۴۰ مدل غذا! نمی‌دانستم این مخارج را که حدود یک‌میلیارد می‌شد، چطور حساب کنم تا بدانم چند گره از کار چند جوان باز می‌کند! اما قسمت تلخ ماجرا اینجا بود که بعد از مدتی شنیدم آن‌ها تنها شش ماه باهم زندگی مشترک داشته و از هم جدا شده‌اند. خیلی سعی کردم سارا را ببینم، اما مادرش گفت او افسردگی شدید گرفته و با کسی صحبت نمی‌کند. انگار علت طلاق‌شان ادامه فخرفروشی‌های دختر و پسر بود که کار را به اینجا رسانده بود. 
 
تجملات ضامن زندگی پایدار نیست
دکتر طاهره همیز، استاد دانشگاه و مشاور امور تربیتی و خانواده درباره افرادی که تن به ازدواج‌های تجملاتی می‌دهند، می‌گوید: «برگزاری ازدواج‌های تشریفاتی، معمولاً در حاشیه فرهنگ‌ها بوده و در افرادی که وضع مالی خوبی دارند، وجود دارد. بیشتر آن‌ها اهل تفاخرند و می‌خواهند اینچنین خودشان را مطرح کنند، اما این نگاه فراگیر نیست و الزاماً همه آن را نمی‌پسندند، هر چند ممکن است موجب ترویج و تقلید شود که آسیب‌زاست.» 
دکتر همیز به تالاری در شمال تهران اشاره می‌کند و اظهار می‌دارد: «این تالار که برگزارکننده جشن‌های لاکچری برای عروس و داماد است، در سالگرد تأسیسش تصمیم می‌گیرد از زوج‌هایی که در یک سال گذشته جشن عروسی‌شان را در آن تالار گرفته بودند، دعوت کند. در تماس با تعدادی از این زوج‌ها مشخص شد ۷۰ درصد آن‌ها طلاق گرفته‌اند. این نشان می‌دهد سرانجام چنین ازدواج‌هایی که طبق آمال و رؤیا‌ها رقم می‌خورد، چیزی جز دلزدگی و در آخر جدایی به دنبال نخواهد داشت، بنابراین تجملات زندگی پایدار را تضمین نمی‌کند و ازدواج‌های ساده، سنتی و منطقی، پایدارتر است.»
 
جوانان پرورش‌یافته زیر بار هر ازدواجی نمی‌روند
از حضرت محمد (ص) روایت است حتماً ولیمه عروسی را داشته باشید چراکه از سفارشات اکید اسلام است. این نوع ولیمه، مستحب مؤکد است و باید در حد توان آن را اجرا کرد تا جوان‌ها از ارتباطات حرام دور بمانند و با جشن عروسی و پذیرش مسئولیت برای همه الگو شوند. 
مشاوره خانواده و جوانان در ادامه با اشاره به آیه ۳۲ سوره نور می‌گوید: «در این آیه خداوند سفارش کرده است آن‌هایی را که آمادگی ازدواج دارند، وارد زندگی کنید. طبق این آیه چنین زوجینی تجملات را نمی‌پذیرند، هر چند در حد توان‌شان باشد و اگر از حاشیه‌ها حتی از پدر و مادر هم توصیه و تحمیل شود، به آن‌ها سرایت نمی‌کند. در غیر این صورت این مدل ازدواج فراوانی پیدا کرده و به زندگی موفق ختم نمی‌شود.»
 
نگاهی به معیار‌های ازدواج موفق 
این مشاور خانواده در پاسخ به سؤال «جوان» درباره اولویت‌های اساسی ازدواج بیان می‌کند: «ازدواج پایدار مؤلفه‌های متعددی دارد که باید قبل از ورود به زندگی مشترک هم به جهت تفاهم و هم حل بحران‌ها، به دختر و پسر آموخت. من به چند مورد اشاره می‌کنم. یکی از این نکات آن است که دختران باید بدانند خصوصیات زن و مرد باهم فرق می‌کند. ما کلمه ام‌ابی‌ها را درباره حضرت زهرا (س) شنیده‌ایم که مهارت این بانوی گرانقدر را قبل از ازدواج نشان می‌دهد. پدر عالی‌ترین مرجع رشد دختر است و این رابطه باید عالی برقرار شود و دختر خود را خادم پدر بداند، اما الان به بهانه اینکه او باید از محبت والدین سیراب شود تا به دیگران پناهنده نشود، برعکس شده و پدر خادم دختر شده است، البته تا حدی مفید است، اما باید تعادل را برقرار کنیم. همچنین دختران چه شاغل و چه دانشجو باید مهارت خانه‌داری را یاد بگیرند.»

وی می‌افزاید: «پسران هم موظفند مهارت‌هایی را برای زندگی آینده به دست آورند. پسری که در قبال مادر و خواهر احساس مسئولیت می‌کند، در فراهم آوردن رفاه برای همسر و فرزندانش موفق خواهد بود و این ایجاد آرامش سوغات خانه مادری است. نکته بعدی مبانی اقتصادی است که باید پسر‌ها بدانند. وقتی پسری در خانه پدر پرداخت بموقع خمس و زکات را یاد گرفته باشد، درآمدهایش حلال می‌شود و در جامعه و زندگی مشترک دچار تخلفات اقتصادی نمی‌شود. نکته مهم دیگر اینکه پسران باید تعاملات و ارتباطات مجردی و متأهلی را یاد بگیرند و بدانند تفریح و سفر دیگر مختص مجردی نیست و حالا او یک مرد متأهل است. از دیگر مهارت‌های مهم که هم برای دختر و هم برای پسر حائز اهمیت است، حل بحران بین فامیل است. کسی که خانواده گسترده را مدیریت کند، آن وقت در مدیریت خانواده هسته‌ای نیز موفق خواهد بود.»
 
سخنی با والدین و فرزندان دم بخت
همه این‌ها را گفتیم، اما نمی‌شود فقط حرف زد و عمل نکرد. روی صحبت با والدینی است که می‌خواهند در شب عروسی فرزندشان یک سر و گردن بالاتر از همه قرار بگیرند که اگر مرفه باشند هیچ، در غیر این صورت می‌خواهند با قرض و وام بالاخره آنچه نیستند را در یک عروسی لاکچری به نمایش بگذارند. از این والدین سؤال می‌شود در شب عروسی فرزندتان چه چیزی مایه آرامش‌تان است؟ آیا دختر یا پسرتان را با خیالی راحت راهی خانه بخت می‌کنید؟ آیا وظیفه‌تان در همین حد (گرفتن یک عروسی تمام و کمال) بوده است؟ چقدر از این دغدغه‌ها را برای تربیت دینی و اخلاقی فرزندتان داشته‌اید؟ چقدر از وقت و جیب‌تان خرج کردید تا دخترتان هم زن نمونه و هم مادر نمونه باشد و پسرتان هم شوهر نمونه و هم پدری نمونه باشد؟ 

روی دیگر صحبت با دختران و پسران است. شما چه کرده و چه می‌خواهید؟ سطح انتظارتان از والدینی که خودشان با مهریه و جهیزیه‌ای ساده، زندگی‌شان را با یک مراسم جمع و جور و با عشق و ایمان شروع کرده‌اند، چیست؟ اصلاً معیار‌های ازدواج را می‌دانید یا فقط جست‌وجوی‌تان در فضای مجازی قیاس‌کردن ازدواج‌های لاکچری بوده است؟ آیا پایان این ازدواج‌ها را هم دنبال می‌کنید تا از آن‌ها درس بگیرید؟ راستی حواس‌تان به نگاه حسرت آمیز هم‌سن‌وسالان‌تان در شب عروسی لاکچری شما هست که توان مالی‌شان آنقدر نیست که حتی قدم جلو بگذارند؟

البته کلاً هم نباید شانه خالی کرد. چه دختر و چه پسر آنقدر نباید ساده بگیرند که سلب مسئولیت شود. باید در حد توان زوج جوان را با تکریم و شادی راهی خانه بخت کرد، طوری که آرامش نقطه آغاز و سربلندی و سعادت نقطه بعدی زندگی‌شان شود.

منبع: روزنامه جوان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.