خرداد سال ۹۸ زن جوانی به نام سمیرا با مراجعه به پلیس عنوان کرد: بعد از جدایی از همسر سابقم او برای چهارمین بار با زنی ازدواج کرد و دختر ۹ ساله‌ام به نام مریم را هم با خودش برد. همسر سابقم چندماه قبل به من گفت اگر بچه را می‌خواهی ۱۰۰ میلیون تومان بده، اما چون چنین پولی نداشتم سکوت کردم، اما حالا فهمیدم دخترم سر به نیست شده است.

با این شکایت مرد ۴۴ ساله تحت بازجویی قرار گرفت و در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: همسر آخرم مخالف زندگی دخترم با ما بود و به من گفت مریم را به مادرش تحویل دهم، اما من قبول نکردم با این حال وقتی مرا تحت فشار گذاشت از خیابان ناصرخسرو قرصی خریدم و یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و باهم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر متوجه شدم او بیهوش شده است. به همین خاطر او را کنار جاده از موتور پیاده کردم و به خانه برگشتم و از آن به بعد هم دیگر خبری از او ندارم.

پس از این اظهارات مأموران به بررسی مناطقی پرداختند که وی مدعی بود پیکر نیمه‌جان دخترش را آنجا رها کرده، اما هیچ ردی از دختربچه به دست نیامد.

به این ترتیب برای مرد جوان به اتهام قتل و برای همسرش به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین جلسه دادگاه

در این جلسه پدربزرگ مریم و مادرش خواهان اشد مجازات برای پدر و نامادری او شدند.

پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من قصد کشتن دخترم را نداشتم. اگر فشار‌های همسرم نبود هیچ وقت چنین کاری انجام نمی‌دادم.

در ادامه زن جوان به جایگاه رفت و گفت: من از همسرم نخواستم بلایی سر دخترش بیاورد. فقط خواستم او را به مادرش تحویل دهد، چون خودم فرزندی دارم و نمی‌توانستم فرزند کسی را بزرگ کنم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و پدر مریم را به ۳ سال حبس و پرداخت دیه محکوم کردند، اما این حکم در دیوان عالی کشور شکسته شد تا شاید ردی از دختر کوچولو به دست بیاید.

دومین جلسه دادگاه

در این جلسه پدربزرگ مریم از پسرش اعلام گذشت کرد، اما مادر مریم گفت: در این سال‌ها هیچ ردی از دخترم به دست نیامد و من نمی‌دانم چه بلایی سر جسدش آمده است. من برای همسرسابقم درخواست اشد مجازات دارم.
اما قضات باردیگر مرد جوان را به ۳ سال حبس محکوم کردند، اما همسرش از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد.

پس از صدور رأی قضات دیوان عالی کشور این بار حکم تبرئه زن جوان را نقض کردند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند.

سومین جلسه دادگاه

در این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری برگزار شد پدر مریم در حالی که حرف‌های زنش را عامل تحریک او برای قتل دختر کوچولویش دانست، گفت: من ۳ سال مجازاتم را در زندان تحمل کرده‌ام و می‌خواهم زودتر آزاد شوم وگرنه خودم را در زندان می‌کشم.

سپس همسرش به جایگاه رفت و گفت: این مرد دروغ می‌گوید، چون من درخواست طلاق داده‌ام و باید مهریه‌ام را بپردازد چنین حرف‌هایی را مطرح می‌کند. من هرگز راضی به مرگ دخترش نبودم. من از سال ۹۳ که با این مرد ازدواج کردم یک روز خوش نداشتم. مادر مریم هم به بهانه اینکه پول ندارد وکیل بگیرد در فضای مجازی از مردم پول جمع می‌کند و می‌خواهد با کش‌دادن این پرونده به پول بیشتری برسد، اما پای من بی‌دلیل به این پرونده باز شده و بی‌گناه هستم.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.