ایرج مصداقی که نقش ویژه ای در پرونده سازی برای حمید نوری دارد، می‌گوید: کلاً انگیزه من از جوسازی‌ها در زندان ایران و این گونه اعمال مذبوحانه چه بوده است فقط و فقط به خاطر مطرح کردن خودم بوده است.

در پرونده حمید نوری شهروند بیگناه کشورمان که توسط سیستم قضائی پادشاهی سوئد با نقض فاحش حقوق بشر در حال رسیدگی می‌باشد، ایرج مصداقی عضو گروهک تروریستی منافقین یکی نقش‌های اصلی را ایفا می‌کند. با نگاهی به سوابق رفتاری می‌توان به بی اعتباری تمامی ادعای مطروحه از سوی وی در پرونده شهروند کشورمان رسید.

ایرج مصداقی فرزند رحمت الله در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. وی در رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ شرکت کرد به استناد مهر مندرج در کپی شناسنامه وی. مصداقی در سال ۵۹ دیپلمش را گرفت و پس از آن در درمانگاه قائم واقع در خیابان تهران نو به‌عنوان حسابدار مشغول به‌کار شد. چندان اهل مطالعه نبود و تنها گه گاهی کتب داستانی را مطالعه می‌کرد. تحصیلات وی تا زمان آزادی از زندان دیپلم بود. او در این بین از سال ۵۶ تا ۵۷ هم در آمریکا حضور داشت.

ایرج مصداقی هم در زمانی که در ایران زندان بود و هم زمانی که در سوئد با توطئه و تبانی تلاش کرد تا یک شهروند ایرانی را در دام بیندازد همواره دو ویژگی مهم شخصیتی خود را نشان می‌دهد: خود بزرگ بینی و دروغ گویی.

وی در اظهاراتش در ۱۳۶۲/۱۲/۰۹ چنین می‌نویسد:

«من خود شخصاً همیشه دچار خود بزرگ بینی بودم و سعی می‌کردم همیشه خودم را مطرح کنم و از آنچه که هستم خود را بیشتر جلوه دهم و از خودم در ذهن دیگران یک قهرمان بسازم و بیشتر مواقع به خبر‌هایی که اعتقاد نداشتم و عمل نمی‌کردم در حرف و شعار به زبان می‌راندم و در این رابطه حتی بوضوح دروغ نیز می‌گفتم تا شخصیت خود را حفظ کنم. در سالن ۱۹ من دچار همین مساله شدم البته علیرغم اینکه در بیرون بخاطر اینکه یک بار دستگیر شده بودم و دیگر از سازمان بریده بودم به خاطر ترس از جان و عافیت طلبی منفعل بودم، ولی دوباره در زندان خصلت‌های فوق به سراغم آمد و در همین رابطه در سالن ۱۹ نیز سعی کردم خود را بیش از آن چیزی که دارم نشان دهم و با بچه‌ها در موارد مختلف که حتی خودم در ضمیر خودم اعتقاد نداشتم صحبت کنم تا در ذهن آن‌ها جایی بگیرم و از من خوششان بیاید…. وقتی به عمومی مراجعت می‌کردم سعی می‌کردم از خودم قهرمان بسازم در صورتی که می‌دانستم نیستم و مرد عمل نیستم….»

حمید نوری، قربانی خواسته‌های مصداقی

حمید نوری

بدون تردید ایرج، حمید نوری را قربانی خواسته‌های خود کرده است. او حمید نوری را در دام انداخت تا از خود یک قهرمان بسازد و به این طریق به قول خودش «خودش را مطرح کند.»

مصداقی زمانی که در زندان ایران بود تلاش می‌کرد تا جوسازی انجام دهد. او در خصوص این جوسازی‌ها می‌گوید: «این که کلاً انگیزه من از این جوسازی‌ها و این گونه اعمال مذبوحانه چه بوده است فقط و فقط به خاطر مطرح کردن خودم بوده است…»؛ لذا در پرونده فعلی در سوئد هم جوسازی و شایعاتی را علیه جمهوری اسلامی ایران و شخص آقای نوری مطرح کرده است تا از خود یک سوپر قهرمان بسازد.

یکی از هم‌بندی‌های ایرج در مورخ ۱۳۶۲/۱۲/۰۱‬ در مورد وی می‌نویسد:

«در سالن جلوی بچه‌ها صحبت کرد و تنفر و انزجار خودش از سازمان منافقین را اعلام و توبه کرد. در داخل زندان جوسازی می‌کرد. ایرج در زندان می‌گفت سازمان منافقین گفته که روز‌های ایام هفته را روزه بگیرید بجز دوشنبه و پنج شنبه؛ و قرآن هم را هم زیاد بخوانید. خدا را گواه می‌گیرم که همه این حرف‌ها را خودش می‌زد و حتی قادر نبود یک آیه از قرآن را درست بخواند. اکثر حرف‌هایش به قول بچه‌ها خالی بندی بود. دروغ می‌گفت.»

افزون بر آن ایرج بسیار آدم مغرور و جوگیری بود. هر چند قلبی و عقلا برخی از چیز‌ها را قبول نداشت، اما به قول خودش غرورش اجازه نمی‌داد تا واقعیت‌ها را بپذیرد. برای نمونه وی در بخشی از اظهارات خود در مورد مصاحبه‌هایی که همبندی‌هایش انجام می‌دادند می‌گوید: «… این سری مصاحبه‌ها در بچه‌ها خیلی خیلی اثر کرده بود و از جمله خود من که آخر چطور شده که این‌ها این طور بازگشت کرده‌اند و بر علیه مواضع قبلی شأن موضع گرفته‌اند؟ اما من غرورم اجازه نمی‌داد که درست بیندیشیم علیرغم اینکه در وجود خودم با عملکرد‌های سازمان مخالف بودم و مبارزه‌ای بی هدف می‌داشتم و بی سرانجام، ولی از آنجایی که می‌خواستم همیشه از خودم یک شخصیت به اصطلاح انقلابی بسازم هر چند می‌دانستم که عرضه چنین کاری را ندارم و فقط مرد حرف هستم نه عمل، سعی می‌کردم از بچه‌ها نظرشان را راجع به مصاحبه‌ها بپرسم و در آخر بگویم که طرف بریده و یا اینکه نکشیده و از این قبیل تحلیل‌ها.»

آزادی ایرج مدیون آدم فروشی

دیگر ویژگی ایرج مصداقی که حتی آزادی امروزش را مدیون آن می‌باشد این است که اطلاعات مربوط به دوستان و همکاران و همبندی‌های خود را به راحتی در اختیار مقامات ذیربط قرار می‌داد. وی در بخشی از اظهارات خود چنین می‌گوید: «حال نیز در مورد تک تک افرادی که نام بردم می‌توانم اطلاعاتی اگر خواستید بنویسم و اینکه کلاً به چه صورت عمل می‌کردند و یا اشخاص دیگر… کلاً بعضی از بچه‌ها نظرشان این است که می‌بایستی در رابطه با مسائل کمی کوتاه آمد تا زیر فشار نرویم و بتوانیم خودمان را حفظ کنیم البته این را بچه‌های اتاق ۵ قزل‌حصار گفته بودند که اگر خواستید افرادش را هم تا جایی که به خاطر دارم می‌نویسم.»

شایعه پراکنی ویژگی بارز مصداقی

شایعه پراکنی یکی از ویژگی‌های دیگر در ایرج مصداقی بود. وی حتی در داخل زندان هم دوست داشت که شایعه درست کند تا به این ترتیب همیشه توجه دیگران را به خود جلب نماید. به گفته یکی از هم بندی‌های وی در مورخ  ۱۳۶۲/۱۲/۰۱ ایرج در زندان شایعه کرد که بچه‌های جدید که از بند‌های دیگر آمده‌اند گفته‌اند دایی جلال را گرفتند و از او مصاحبه برداشته‌اند و سپس او را اعدام کرده‌اند. همچنین به گفته وی، مادران وقتی که رفته‌اند جلوی زندان قزل حصار برای رسیدگی به وضع بچه‌هایشان تظاهرات صورت گرفته و دو نفر از مادر‌ها را در آنجا کشته‌اند.» این در حالی است که چنین مواردی هرگز اتفاق نیفتاد.

در مجموع شناخت ویژگی‌های شخصیتی ایرج مصداقی در زمانی در ایران و زندان بود به ما کمک می‌کند تا در مورد گفتار و رفتار وی در پرونده حاضر درک و شناخت دقیق‌تری داشته باشیم. وی در زندان ایران با دروغ‌های بسیار و رفتار مرموزانه تلاش می‌کرد تا خود را نجات دهد، در طرف دیگر امروز در نزد پلیس و دادگاه سوئد تمام تلاش خود را در دروغ گویی و شایعه سازی به‌کار می‌گیرد تا دیگری را در زندان نگهدارد.

بر همین اساس ضرورت دارد که دادگاه تجدیدنظر پرونده شخصیتی ایرج مصداقی را با دقت و به‌صورت کارشناسی مورد بررسی قرار دهد و به این ترتیب اجازه ندهد که یک فرد بیگناه قربانی دروغ‌ها و خواسته‌های نفسانی او شود. بی شک تیکه دادگاه بر اظهارات دروغ مصداقی، باعث می‌شود که اعتبار سیستم قضائی و پلیس سوئد زیر سوال برود.

منبع: مهر

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۷ ۱۶ آذر ۱۴۰۲
ایرج مصداقی هستی خالی بند/از برا ما دگر خای نبند ....از سر رویت بریزد خائنی/سازمانت معبد وتو کاهنی...هین نفاق از چهره ات پیدا بود/ مثل مریم چهره ات رسوا بود ...طینت ت دریوزگی باشد چو خوک/همچو مسعودت تو هستی کله پوک...مدتی در دامن صدام بود/سازمان بهر شما یک دام بود ...پند واندرزی نشد این کج روی/باز هم داری ره کج میروی...راهتان بر ناکجا آباد هست/حزب تان هن تابع هر باد هست....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۴۳ ۰۸ آذر ۱۴۰۲
چه آدم مزخرفی
خانمش چطور بهش اطمینان میکنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۳۴ ۰۸ آذر ۱۴۰۲
ایرج بمیری یک ملت از دستت خلاص شود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۳۲ ۰۸ آذر ۱۴۰۲
ایشالا هر چه زودتر تو این خود بزرگ شده ت خفه بشی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۲ ۰۸ آذر ۱۴۰۲
خدا لعنتشون کنه
خدا عاقبت خودشون رو در این دنیا به شکلی که ظلم می کنند به پایان برسونه