مهم‌تر از ضربه‌ای که اسرائیل در عرصه نظامی خورد، ضربه‌ای بود که به وجهه آن در جهان وارد شد.

عباس قائمی، پژوهشگر هسته افکار عمومی و تغییرات فرهنگی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع): وقتی صحبت از پیوست رسانه‌ای جنگ و جنگ افکار عمومی به میان می‌آید، جنگ خلیج‌فارس یکی از آن نمونه‌هایی است که نه‌تن‌ها در متون دانشگاهی بسیار مورد بررسی قرار گرفته، بلکه الهام‌بخش نظریاتی همچون نظریه «فرا‌واقعیت» (Hyperreality) شده است. بلایی که رسانه‌های آمریکایی بر سر افکار عمومی خود آورد تا بتواند حضور نظامی خود را در منطقه توجیه کند، یکی از موفق‌ترین نمونه‌های مدیریت افکار عمومی قلمداد می‌شد. به نظر می‌رسد باید تاریخ ارتباطات جنگ و جنگ رسانه‌ای را به قبل و بعد از طوفان الاقصی تقسیم کرد؛ چرا‌که این واقعه دریچه‌های جدید و کاملا متفاوتی با دانش مرسوم به روی جهانیان و به طور خاص برای دانشگاهیان باز کرد. در این یادداشت تلاش شده گوشه‌های کوچکی از درس‌هایی که این واقعه برای سیاست‌گذاران و مدیران رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای داشته است را با هم مرور کنیم.

۱-جنگ در عرصه افکار عمومی اگر مهم‌تر از جنگ نظامی نباشد، کم‌اهمیت‌تر نیست

مهم‌تر از ضربه‌ای که اسرائیل در عرصه نظامی خورد، ضربه‌ای بود که به وجهه آن در جهان وارد شد. تلاش‌های سالیان طولانی و هزینه‌های سرسام آور رسانه‌ای که برای قربانی‌سازی از یهودیان و مشروعیت‌سازی کشوری به نام اسرائیل انجام شده بود، تماما در طول تنها چند روز فرو پاشید و به هدر رفت و جهانیان با چهره واقعی و بی‌آرایش این رژیم غاصب و جنایتکار آشنا شد. فشار افکارعمومی جهانی، اگر بیشتر از مقاومت نظامی نیرو‌های مبارز فلسطینی در عقب راندن دشمن صهیونیست اثرگذار نبوده باشد، حتما به همان اندازه در رقم خوردن پیروزی برای آرمان فلسطین نقش دارد.

۲-واقعیت هنوز اصالت دارد

برخی با تکیه بر اینکه افکارعمومی مهم‌تر از جنگ در میدان است، نتیجه می‌گیرند از آنجا که اذهان مردم توسط رسانه‌ها ساخته می‌شود، پس آنچه رسانه‌ها تصویر می‌کنند، از واقعیت هم مهم‌تر است. این نتیجه‌گیری چندان هم اشتباه نیست، اما درسی که طوفان الاقصی برای ما داشته این است که رسانه‌ها به تنهایی نمی‌توانند حقیقت را تغییر دهند و قدرت حقیقت بیش از آن چیزی است که فکر می‌کردیم. جنگ افکار عمومی مهم‌تر از میدان است، اما برای پیروزی در آن نه نیاز به امکانات و سازمان‌های رسانه‌ای حجیم و گران‌قیمت است و نه دروغگویی و تغییر واقعیت و استفاده از تکنیک‌های اقناعی مرسوم در عملیات روانی از طریق سوء‌استفاده از ناآگاهی مخاطبان و دستکاری چهارچوب فکری آنان.

غزه همانند میدان نظامی در کارزار افکار عمومی جهانی نیز پیروز شد، اما نه با روش‌های مرسومی که در دانشگاه‌های آمریکا تدریس و در موسسات روابط عمومی و پروپاگاندای آن اجرا می‌شود. برای هیچ کارگردان و تهیه‌کننده‌ای، توان ترسیم صحنه‌هایی که در روز‌های اخیر شاهد آن بودیم وجود ندارد. هیچ تصویر ساخته و پرداخته‌شده رسانه‌ای یارای مقابله و رقابت با مشاهده رشادت‌های مبارزان فلسطینی، جنایت‌های بی‌حد و حصر رژیم‌صهیونیستی، و رفتار انسان‌دوستانه حماس با اسرای خود که گوشه‌ای از آن در همین پرده اخیر داستان جنگ غزه، یعنی زمان تبادل اسرا دیده شد، ندارد.

تذکر به این نکته برای برخی فعالان رسانه‌ای و افکارعمومی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیز لازم است؛ چرا‌که بعضی از رفتار‌ها در مواجهه و مقابله با مخالفان یا منتقدان، متاسفانه همچنان بوی اخلاق و منش آمریکایی برای در دست گرفتن کنترل افکارعمومی را می‌دهد.

۳-فطرت پاک انسان‌ها را دست‌کم نگیریم

یکی از مهم‌ترین رویکرد‌ها در نظریات رشته روانشناسی اجتماعی که بسیار در تبلیغات بازرگانی کاربرد دارد این است که برای تاثیرگذاری بیشتر روی مخاطب باید از ناخودآگاه و از فرآیند‌های ضمنی ذهن انسان استفاده کرد؛ چرا‌که هرچه انسان بیشتر به یک موضوع فکر کند، ممکن است دلایل مخالفت بیشتری برای آن موضوع بیابد؛ به خاطر همین است که بیشتر تبلیغات تجاری به جای استدلال‌های منطقی و تاکید روی معایب و مزایای محصول خود، بیشتر تلاش می‌کنند تا مخاطب حس مثبتی نسبت به محصول آن‌ها داشته باشد تا در هنگام خرید که فرصت تصمیم‌گیری منطقی وجود ندارد مشتری این برند را به دیگر نشان‌های تجاری ترجیح دهد.

طوفان الاقصی نشان داد که روشنگری و عرضه بی‌آلایش حقیقت هنوز کارگر است؛ چرا‌که مخاطب ما صاحب فکر است و علی‌رغم تلاش‌ها و پیام‌های مسموم از سوی دستگاه تبلیغاتی استکبار جهانی، ظالم را از مظلوم تشخیص می‌دهد. تکنیک‌های تبلیغاتی و روابط عمومی مدرن عاجز از جلوگیری از این موج بیداری انسانی در شرق و غرب عالم بود؛ جریانی که تحت‌تاثیر مقاومت عجیب و غیر‌قابل‌وصف فلسطینیان، موجی از انگیزه برای آشنایی با اسلام و حتی گرویدن به آن را در میان جوانان دنیا ایجاد کرد.

۴-ایمان و اراده مهم‌تر از ابزار و امکانات است

هنگامی که موضوع جنگ رسانه‌ای به ذهن خطور می‌کند حتی تصور مقابله با کمپانی‌های چند صد میلیارد دلاری جهانی که سال‌ها تجربه نفوذ، کودتا، عملیات روانی و دستکاری در افکارعمومی کشور‌های مختلف را در کارنامه خود ثبت کرده‌اند، توسط مستضعفان و محرومانی که نه ابزار و نه امکاناتی خاص و نه زیرساخت رسانه‌ای قابل ذکری دارند به نظر خنده‌دار می‌رسد. اما همان‌طور که در عرصه نظامی مجاهدان حماس توانستند نه با تکیه بر ابزار و تجهیزات خود، بلکه با اراده، تفکر و توکل خود، دشمن اسرائیلی غاصب را به عقب برانند و باعث شوند جز یک رسوایی جهانی، این جنگ هیچ دستاورد دیگری برای آن‌ها نداشته باشد، دشمن را در عرصه افکار عمومی جهان نیز مغلوب سازند.

ما که همچنان حسرت امکانات و تکنیک‌های رسانه‌ای پیچیده آمریکایی‌ها در دستکاری افکار عمومی را می‌خوریم، هنوز به قدرت ایمان و اراده باور نداریم. آنچه در طول این چهل و اندی روز از صحنه نبرد به افکار عمومی جهانیان مخابره شد را می‌توان نمونه کاملی از جهاد در راه خدا دانست که خداوند نیز با امداد خود قلوب جهانیان را با آرمان فلسطین همراه ساخت و مثالی شد بر سنت «ان تنصر الله ینصرکم».

چه کسی فکر می‌کرد که دستگاه تبلیغاتی ابرکمپانی‌های عظیم رسانه‌ای آمریکایی و صهیونیست در سراسر جهان در مقابل تصاویر ضبط‌شده با دوربین‌های کوچک و دست‌های لرزان مبارزان فلسطینی در صحنه نبرد و تصاویر ضبط‌شده از گوشی‌های تلفن همراه شهروندان غزه که نه کارگردانی داشته نه اصلاح رنگ و نور خورده و نه موسیقی آنچنانی بر آن افزوده شده زانو بزند؟

صرف‌نظر از عملیات نظامی طوفان الاقصی، عملیات رسانه‌ای آن باید سرمشق فعالیت‌های رسانه‌ای نیرو‌های جبهه فرهنگی و رسانه‌ای انقلاب اسلامی باشد. طوفان الاقصی همچون کلاس درسی است که حتما درس‌های فراوانی برای ما دارد و خواهد داشت.

منبع: فرهیختگان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.