وحید افراخته یکی از ردهبالاهای سازمان مجاهدین خلق بود، که بهدلیل سوابق مبارزاتی مسلحانهاش علیه رژیم شاهنشاهی به دست ماموران ساواک افتاد و با نوشتن اعترافات ۱۰۰۰ صفحهای باعث لو رفتن هویت بسیاری از مبارزان و دستگیری هم ردههای خود شد.
محمد رحمانی، نویسنده کتاب «من اعتراف میکنم: زندگی و زمانه وحید افراخته» و برنده جایزه ۴۰۰ میلیون جلال آل احمد درباره این کتاب و وحید افراخته گفت: این کتاب در ۱۰۰۰ صفحه به زندگی وحید افراخته، عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق میپردازد. او در سال ۱۳۵۴ اعدام شد. افراخته فراز و فرودهای بسیاری در زندگیاش داشته و ما فقط زندگی یک چریک را بررسی نمیکنیم، بلکه زندگی یک عاشق، زندگی کسی که از دین دست میشوید و دوباره به آن باز میگردد بررسی میکنیم.
رحمانی ادامه داد: او روزگاری به شدت مذهبی، روزگاری مارکسیست و ضد دین و دورانی طرفدار شاه بود. افراخته دستش روی سلاح بوده و دوست و برادر خودش را بخاطر اندیشههایی که فکر میکرده درست است میکُشد و این فراز و فرودها موضوع این کتاب است.
نویسنده کتاب «من اعتراف میکنم: زندگی و زمانه وحید افراخته» درباره تفاوت جلال آل احمد با وحید افراخته از بُعد ایدئولوژیکی و تفکرات مارکسیستی گفت: در اینکه جلال جزو حزب توده بوده شکی نیست. او مسلمانی بوده، که تودهای میشود و خانوادهاش هم مذهبی بوده است. ایدئولوژی جلال همیشه در حوزه اندیشه بوده، ولی وحید افراخته عملگرا بود. اگر قرار باشد عملگرایی عقلانیت را توجیه کند، بعضی مواقع هیولای عجیب و غریب از آدم میسازد و از مرزهای اخلاق میگذرد.
به گفته وی، کتاب «من اعتراف میکنم: زندگی و زمانه وحید افراخته» یکسال گذشته از نشر ایران چاپ شد و تمام نسخههای کتاب که حاوی اسناد و مدارک تاریخی است، افراد خریداری کردند. من عاشق تاریخم. چه جایزه بهم میدادند و چه نمیدادند، کتابم را مینوشتم. من از نگارش در حوزههای تاریخی لذت میبرم.
رحمانی درباره کتاب جدیدش که در انتظار صدور مجوز است، گفت: یک کتاب درباره چرایی ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز مسلحانه دارم، که مربوط به بعد از انقلاب است. به موضوع حساس و داغی اشاره میکند. مدتها نگارش آن تمام شده و امیدواریم به زودی مجوز کتاب صادر و کتاب چاپ شود. اگر کتاب «من اعتراف میکنم: زندگی و زمانه وحید افراخته» شایسته جایزه بود، من کتاب جدیدم را شاهکار میدانم.
در کتاب های دینی می خوانیم هر معلولی علت دارد،
از من بشنوید: هر علت هم معلول دارد،
یعنی خدا برنامه دارد و هیچ کاری را بی هدف انجام نمی دهد.