کتاب «بلندیهای بادگیر» داستانی به یاد ماندنی از عشق و انتقام است. این کتاب اولینبار در سال ۱۸۴۷ یعنی یکسال قبل از مرگ امیلی جین برونته منتشر شد. منتقدان واکنشهای مختلفی به کتاب داشتند.
گروهی تحت تاثیر زیبایی اثر و موضوع داستان قرار گرفتند و قصهپردازی ظریف و مرموز نویسنده را ستودند. اما بعضیها از موضوع داستان و شیوه روایت برونته خوششان نیامد و اینکه او درباره شخصیتهای داستان اظهارنظر نمیکرد، دلخور شدند.
با این حال، علت موفقیت «بلندیهای بادگیر» بعد از ۱۵۰ سال بخاطر پیچیدگی و روایتهای داستان است. برونته شخصیتهای داستان را نقد نمیکرد و قضاوت درباره خوبی و بدی آنها را به عهده خواننده میگذاشت.
در ابتدای کتاب آمده است: «تازه از دیدن صاحبخانهام برگشتم. همسایه گوشهگیری که برایم دردسرساز خواهد شد. اینجا واقعاً منطقه زیبایی است. باور نمیکردم در تمام انگلستان جایی را بیایم که کاملاً دور از هیاهو و جنب و جوش مردم باشد. اینجا بهشت بینظیری برای گوشهگیران است. من و آقای هیت کلیف به خوبی میتوانیم این تنهایی و انزوا را با هم شریک شویم. او همدم بیهمتایی است [...]».
امیلی جین برونته، رماننویس و شاعر بریتانیایی بود، که بیشتر بخاطر تنها رمانش یعنی «بلندیهای بادگیر» او را به یاد میآورند. این رمان اکنون یکی از آثار ادبیات کلاسیک انگلیسی است و به عنوان یکی از قلههای ادبیات انگلیسی شناخته میشود. برونته ساکت، خجالتی و گوشهگیر بود و تقریباً هیچ چیز از زندگی او مشخص نیست.
براساس سایت New World Encyclopedia، کتاب «بلندیهای بادگیر» نهتنها یکی از بزرگترین رمانهای رمانتیسیسم اروپایی است، بلکه بسیاری از پیچیدگیها و سبکهایی روایی را پیشبینی میکند. امیلی برونته با نگاه دقیق به روانشناسی و شخصیتپردازی نهتنها یک رماننویس بزرگ رمانتیک، بلکه یکی از بزرگترین رماننویسان قرن نوزدهم است.
با وجود اینکه این کتاب یکی از عاشقانهترین رمانهای جهان است، اما نویسنده آن هیج گاه عشق را تجربه نکرد. این کتاب نخستین بار با نام مستعار الیس بل منتشر شد و در آخر امیلی برونته در سال ۱۸۴۸ بر اثر بیماری سل درگذشت.