امروز دوشنبه ۲۵ دی مصادف با سوم رجب و سالروز شهادت امام هادی (ع) است؛ امامی که زیارت جامعه کبیره یادگار آن حضرت برای شیعیان است. زیارتی که هم گویاترین سند در اظهار محبت شیعیان به ائمه هدایت است و هم صف دشمنان را از دوستان امامان جدا میکند.
امام هادی (ع) در سال ۲۲۰ هجری قمری در مدینه به امامت رسیدند. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری کردند و ضمن بهره رسانی معنوی و علمی به شیعیان، مشغول رسیدگی به امور آنان بودند تا این که متوکل عباسی (خلیفه وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار (ع) مشهور بود، به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند. زیرا احساس میکرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد.
پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود، اما متوکل منزل آن حضرت را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر میکرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل میشد.
متوکل جوّ بسیار خفقان آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال میکرد. همچنین علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی میداد تا در اشعار خود به ائمه (ع) بی احترامی کنند و اکثر سادات جلیل القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین (ع) بود.
حجت الاسلام مهدی پیشوایی در این زمینه گفت: طبق دستور متوکل روز ورود امام هادی (ع) به سامرّاء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آماده نیست، حضرت را در محل پستی که به خان الصعالیک (کاروانسرای گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد.
اوضاع معیشتی مردم به ویژه علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی (ع) بسیار دشوار بود. زیرا آنان بیت المال مسلمین را صرف خوشگذرانیهایی میکردند که به گواهی تاریخ، هزینههای این خوشگذرانیها بی سابقه بود.
آیت الله حسین مظاهری در کتاب زندگانی ۱۴ معصوم مینویسد: رسم متوکل این بود که هر وقت امام هادی (ع) وارد میشد، احترام میگذاشت و حتی دستور داده بود همه در مقابل او متواضع باشند. سعایتکنندگان و حسودان گفتند «تو به دست خودت، خلافت را از میان میبری» متوکل فرمان داد کسی به حضرت احترام نگذارد. حضرت وارد شد، همه احترام گذاشتند و استقبال کردند! وقتی حضرت رفت، همه از خود میپرسیدند «چه شد؟» و از یکدیگر میپرسیدند «چرا بلند شدی و چرا استقبال کردی؟!»
متوکل در مدت ۱۵ سال سلطنت خود، چهار مرتبه اقدام به تخریب قبر مطهر امام حسین (ع) کرد. ابوالفرج اصفهانی مینویسد: شبی متوکل عباسی، کنیزی درخواست کرد که او را شراب دهد و ساز نواز کند. از قضا صاحب کنیز، غائب بود و به زیارت نیمه شعبان به کربلا رفته بود. متوکّل پرسید آن روز که شما را خواستم کجا بودید؟ گفت با خانم خود به زیارت حج رفته بودیم. گفت حالا که ماه شعبان است، موسم حج نیست. گفت به زیارت قبر حسین (ع) رفته بودم.
متوکّل چنان آتش گرفت که رگهای گردنش نزدیک بود منفجر شود، فوری صاحب او را احضار کرد و تمامی اموالش را ضبط نمود و خودش را به زندان انداخت و دستور داد قبر امام حسین (ع) و تمامی خانههای موجود را خراب کنند و زمین آنها را زراعت نمایند.
ابوالفرج میافزاید این عمل غیرانسانی در سال ۲۳۳ هجری در ماه شعبان به وقوع پیوست و کسی از مسلمانها برای این کار متوکل اقدام نکرد که ناچار ابراهیم دیزج یهودی را مامور کرد. وی جمعی از یهودیان را برای اجرای این منظور به کربلا آورد و آنان مباشر این عمل گشتند و دیزج حسب دستور متوکّل به ویرانی قبر و خانهها کفایت نکرد، زمین آنها را زراعت نمود و پاسبانان دور تا دور نینوا برای منع زوار گماشت و هر که را میگرفتند یا میکشتند یا به زندان میفرستادند.
هرچند امام هادی (ع) به دست متوکل به شهادت نرسید، ولی جنایتهای این خلیفه عباسی در تاریخ ثبت است که چگونه امام دهم را در تنگنا قرار داد و آن حضرت را به سامرا تبعید کرد. بیشتر تاریخ نویسان معتقدند معتز عباسی که به المعتز بالله معروف بود و به عنوان سیزهمین خلیفه عباسی، بر تخت خلافت تکیه زد، قاتل امام هادی (ع) بوده است. معتز بعد از مستعین بالله و با حمایت ترکان در سال ۲۵۲ هجری قمری به خلافت رسید. بزرگترین جنایت او در زمان خلافت، به شهادت رساندن امام هادی (ع) بود. معتز که در مقابل قدرت امام عاجز شده بود و هیچ راهی برای مقابله با آن حضرت نداشت، در نهایت مانند خلفای دیگر نقشه قتل امام را کشید و در ماه رجب سال ۲۵۴ قمری امام دهم را مسموم کرد.
معتز که سعی میکرد اقتدار ترکان را کاهش دهد، مورد غضب آنها قرار گرفت و بعد از سه سال و هفت ماه خلافت در سن ۲۴ سالگی به دستور ترکان کشته و در سامرا مدفون شد. او اولین خلیفهای بود که با زیور طلا سوار بر اسب میشد. خلفای بنی عباس قبل از او و نیز گروهی از بنی امیه کمربند و غلاف شمشیر و زین و لگام اسبشان زیور سَبُک نقره داشت. وقتی معتز با زیور طلا سوار شد و مردم از رفتار او پیروی کردند.
پس از قتل متوکل، ترکان بر امور کشور مسلط شدند و به جای اینکه خلیفه فرمانده آنان باشد، خلیفه را به زیر فرمان خود در آوردند، به گونهای که اگر خلیفه به خواستههای آنان تن نمیداد، نقشه برکناری یا قتل او را میکشیدند. روزی معتز گروهی از هم فکران و محرمان اسرار خود را در مجلسی گرد آورد و سپس یک ستاره شناس را احضار کرد تا مدت خلافت وی را تعیین کند. در این موقع ظریفی که در مجلس بود، گفت «من بیش از ستاره شناس، از مدت خلافت و عمر او آگاهم.» آنگاه گفت «تا روزی که ترکان هوادار خلیفه هستند و دوام حکومت او را بخواهند، او بر مسند خلافت مستقر خواهد بود و روزی که مورد خشم آنان قرار گیرد و علاقه آنان از او قطع شود، آن روز پایان حکومت او خواهد بود!»
حجت الاسلام پیشوایی در کتاب سیره پیشوایان نوشت: امام هادی در مدت امامت خود با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از معتصم برادر مأمون (سالهای ۲۱۷ تا ۲۲۷)، واثق، پسر معتصم (سالهای ۲۲۷ تا ۲۳۲)، متوکل، برادر واثق (از ۲۳۲ تا ۲۴۸)، منتصر، پسر متوکل (طی ۶ ماه)، مستعین، پسر عموی منتصر (از ۲۴۸ تا ۲۵۲) و معتزّ، پسر دیگر متوکل (از ۲۵۲ تا ۲۵۵) که امام هادی (ع) در زمان خلیفه اخیر مسموم و به شهادت رسید و در خانه خود به خاک سپرده شد.
وی درباره سرانجام معتز نوشت: بر اثر نفوذ و تسلط ترکان در دربار خلافت، وضع به گونهای بود که خلیفه یک مقام تشریفاتی بیش نبود و کارهای حکومت عملاً در دست ترکان قرار داشت. روزی گروهی از ترکان وارد قصر معتز شدند و او را کشان کشان به اتاقی بردند. آن گاه او را با چوب و چماق کتک زده و پیراهنش را سوزاندند و او را در حیاط قصر زیر آفتاب نگه داشتند.
آفتاب آن روز به قدری گرم بود که زمین مانند تنور داغ بود و هیچ کس نمیتوانست دو پای خود را بر روی زمین بگذارد و ناچار بود به اصطلاح پا به پا شود. در این موقع بود که ترکان، معتز را از مقام خلافت خلع کردند و گروهی را بر این خلع گواه گرفتند. سپس به منظور قتل خلیفه معزول، تصمیم گرفتند او را به یک نفر بسپارند تا در اثر گرسنگی و تشنگی و شکنجههای فراوان به زندگی او خاتمه دهد. بدین گونه خلیفه را، در حالی که نیمه جانی در بدن داشت، در سردابی قرار دادند و در سرداب را با خشت و گچ مسدود کردند و معتز به همان حالت زنده به گور شد.
منبع: ایرنا