سینما به عنوان معجزۀ هزاره سوم، جایگاه ویژه‌ای در جهان امروز دارد و توانسته مرز‌های صنعت، اقتصاد، هنر و فرهنگ را در هم ادغام کند.

سینما به عنوان معجزۀ هزاره سوم، جایگاه ویژه‌ای در جهان امروز دارد و توانسته مرز‌های صنعت، اقتصاد، هنر و فرهنگ را در هم ادغام کند و به عنوان یک شتاب‌دهنده و یک پیشران، جامعه را به سمت تحقق اهداف تعیین‌شده در اسناد بالادستی حکومت‌ها سوق دهد.

چنین قابلیت منحصربه‌فردی، سرمایه‌گذاری روی سینمای کودک را به یکی از مهمترین استراتژی‌های حاکمیت‌ها در سراسر جهان تبدیل کرده است چراکه این رویکرد هم از جنبۀ اقتصادی و هم به طریق اولی از نظر تربیتی می‌تواند بهترین راه برای رسیدن به مطلوب باشد. فراموش نکنیم که نقش سینما در توسعۀ خلاقیت، تفکر انتقادی، هویت فرهنگی و ارزش‌های اخلاقی و حتی سطح سواد عمومی و اجتماعی کودکان انکارناپذیر است. علاوه بر آن، این سینما اثر بسزایی در پرورش و تربیت ذائقۀ بصری و موسیقیایی مخاطبان خود دارد و می‌تواند از همان ابتدا سبک زندگی آنان را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ گرچه از نظر اقتصادی نیز فیلم کودک در همۀ انواع و گونه‌های آن، یک صنعت بزرگ و درآمدزاست و از این نظر جذابیت بالایی برای کمپانی‌های فیلمسازی و تهیه‌کنندگان دارد.

تعمیق فعالیت در سینمای کودک، اما به مسائلی فراتر از سرمایه‌گذاری و حمایت مالی نیاز دارد؛ البته برای رونق این گونه از سینما نیز باید حمایت‌های جدی از تهیه‌کنندگان و فیلمسازان در همۀ مراحل از نگارش فیلمنامه‌نامه تا پیش‌تولید و در نهایت اکران و اکران آنلاین صورت بگیرد به خصوص این‌که سینمای کودک با توجه به حساسیت مخاطب، به پشتوانۀ علمی و تحقیقاتی محکمی نیاز دارد و نه می‌توان و نه باید بی‌محابا و بدون بهره‌مندی از دانش و پشتوانۀ پژوهشی و تحقیقاتی، وارد این عرصه شد به ویژه این‌که مخاطب این سینما نسلی است که نسبت به نسل‌هاسی قبل از سواد رسانه‌ای و درک بصری متفاوت‌تری برخوردار است. در واقع، کودک امروز درک گسترده‌تری نسبت به فضای رسانه دارد در استفاده از فناوری و احساس نیاز به آن، جلوتر از نسل‌های قبلی است.

از طرف دیگر، این نسل دسترسی آسان‌تری به محصولات و تولیدات فرهنگی غیر دارد و سبد متنوع‌تری را پیش خود می‌بیند که می‌بیند و همین کار را برای سیاست‌گذاران و تولیدکنندگان سخت‌تر و تخصصی‌تر می‌کند. این یعنی، فیلمساز امروز باید در کنار بهره‌مندی از قوای علمی و پژوهشی در تیم خود، درک درستی از ذائقه مخاطب داشته باشد و اصطلاحاً در مخاطب‌سنجی نیز موفق عمل کند. این تأکید به معنای توجه به اقتضائات کودک امروز به ویژه در فرم است؛ البته این تأکید به معنای ساختن آثار سخیف با کیفیت نازل نیست بلکه به معنای احترام به سلیقۀ مخاطب است. پس فیلمساز کودک باید هوش تجاری بالایی هم داشته باشد چراکه امروزه کودک نه‌تن‌ها در انتخاب سینما، دسترسی لازم را دارد بلکه می‌تواند به راحتی به بازار‌های موازی مانند گیم رجوع کند.

نکتۀ جالب اینکه درآمد کل سینمای ایران (اعم از سینمای کودک و سینمای غیرکودک) تقریباً با درآمد بازی‌های رایانه‌ای برابری می‌کند. ترجمۀ این برابری یعنی یکی از ضرورت‌های سینمای امروز، استفاده از ایده‌های خلاقانه و نوآورانه در صنایع موازی مانند گیم است.

با توجه به این مسئله می‌توان موفقیت سینمای کودک در دهه ۶۰ و اویل دهه ۷۰ را توجیه کرد. هنگامی که از طرفی کودک در مقابل خود بازار‌های موازی و چندگانه نمی‌دید و فضای اینترنت و مجازی اساساً یا وجود نداشت و یا فراگیر نبود و از سوی دیگر کودک با نسل گذشتۀ خود تفاوت دیدگاه و فرهنگی فاحشی نداشت. علاوه بر همۀ این مواد، سینماگران نیز از خلاقیت و نوآوری بسیار بالایی برخوردار بودند و به خوبی می‌توانستند فضای مطلوب با جامعۀ مخاطب خود را ایجاد کنند.

جالب اینکه این تطابق به حدی بالا بود که همچنان نیز کودکان آن دوره با سینمای کودک آن زمان ارتباط نزدیک دارند. این ارتباط به دلیل رعایت هر دو مؤلفۀ فرهنگی و تجاری بود در نتیجه هم ارتباط عمیق بین سینما و مخاطب ایجاد می‌شد و هم در فروش، فیلم به موفقیت بالایی می‌رسید.

نکتۀ مهم، اما دربارۀ سینمای کودک اینست که در این گونه، تنها نباید روی گیشه متمرکز شد، چون این رویکرد محتوا را فدای درآمدزایی می‌کند و در نتیجه فیلم از محتوا تهی خواهد شد. با این همه اگر محتوا غنی و ترجمۀ کودک امروز باشد، ی‌توان با کمک فناوری‌های نوین هم در فضاسازی و هم در خیال‌پردازی، ذهن کودک را توسعه داد و ذائقه او را تأمین کرد.

از طرف دیگر، فقدان نگاه اقتصادی به سینمای کودک نیز یک آفت بزرگ و یک استراتژی غلط است که می‌تواند تمام راهبرد‌ها را در کوتاه‌مدت ناکارآمد کند و رونق سینما را به کلی از بین ببرد. مسئله‌ای که تقریباً بیش از یک دهه سینمای کودک ایران را فراگرفته بود تا جایی‌که این گونه از سینما در آستانۀ ورشکستگی قرار گرفت.

کلام آخر این‌که سینمای کودک به عنوان بنیادین‌‎ترین نوع سینمای استراتژیک نیاز به یک نگاه جامع فرهنگی و اقتصادی دارد و ساخت هر گونه از اثر در این سینما باید پشتوانۀ دانشی، تحقیقاتی و پژوهشی داشته باشد تا در نهایت مطلوب حاصل شود.

خبرنگار سعید یقینی

 

برچسب ها: هوای پاک ، کیفیت هوا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار