به انگیزه فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی و سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن، مرتضی نجفی قدسی،فعال رسانه در یادداشتی چنین آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحْمْدُ لِلّهِ الِّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لْوْ لا أَنْ هَدانا اللهُ (اعراف، ۴۳).
ستایش خدایی را که ما را به این راه هدایت فرمود و اگر هدایت او نبود ما هرگز توفیق این را نداشتیم که به آن راه یابیم.
سالروز ورود امام خمینی به میهن پس از ۱۵ سال تبعید و دوری از وطن برای ملت بزرگ ایران روزی بیاد ماندنی است.
با اوجگیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شمسی، رهبر در تبعید، دلش برای مردم انقلابی و پرشور که در کف خیابانها جانبازی میکردند، میتپید و در اعلامیه هایش میگفت کهای کاش خمینی در کنار شما بود و ملت هم آرزوی دیدار رهبرشان را داشتند و در این راه سر از پا نمیشناختند و استقبالهای میلیونی و شادی زاید الوصف آنان از حضور امام خمینی در ایران، آنچنان دل ملت ایران را قوی کرد که از روز ورود آیت الله خمینی(ره) به ایران تا سقوط رژیم شاهنشاهی بیش از ده روز نشد چرا که قاطبه ملت، شب و روز در صحنه و در کف خیابان بودند و حکومت نظامی را بی اثر کردند و با ادای احترام صدها افسر نیروی هوایی با لباس رسمی نظامی به امام خمینی(ره) در روز هجدهم بهمن ماه جرقه و نوید پیروزی پدیدار شد و با حمله گارد جاویدان شاهنشاهی به افسران دلاور نیرو هوایی، مردم خیابان پیروزی تهران با شنیدن صدای تیراندازی در پادگان نیروی هوایی با دست خالی به یاری دلاور مردان نیروی هوایی شتافتند و با کمک آنها درب اسلحه خانههای پادگان را گشودند و سرکوب گارد شاهنشاهی را خنثی کردند و این جرقه به سطح تهران سرایت کرد و دو روزه رژیم پوشالی شاهنشاهی از هم متلاشی شد، البته آنها نقشههای خطرناکی برای کشتار وسیع داشتند به عنوان مثال فرماندهی ارتش دستور داد لشگر قزوین برای سرکوب مردم تهران حرکت کند که هزاران نفر از مردم شال قزوین و بویین زهرا به فرمان آیت الله موسوی شالی راه را بر حرکت قوای نظامی ارتش بستند و آیت الله موسوی شالی برای سربازان و افسران ارتش در بیابانهای قزوین سخنرانی کرد و گفت کجا میخواهید بروید؟! شما فرزندان ما هستید و نباید در ریختن خون هموطنانتان شریک شوید، همینجا بمانید، ما از شما پذیرایی میکنیم و به مردم دستور داد از قوای لشگر قزوین به نحو احسن پذیرایی کنند و الا اگر این لشگر و یا دیگر قوا از جاهای دیگر به تهران میرسید معلوم نبود کار به این سرعت و به این راحتی تمام شود.
واقعا تفضلات الهی در پیروزی سریع السیر انقلاب اسلامی پدیدار بود و انسان عنایات الهی را به عینه میدید.
در ماجرای ورود امام خمینی(ره) به ایران، مرحوم آیت الله سید عبدالحسین طیب از علمای بزرگ اصفهان و صاحب تفسیر گرانقدر «اطیب البیان» خاطرهای را برایم نقل کردند که به لحاظ اهمیت و ضبط و ثبت این خاطره در سفری مجدد به اصفهان محضر این عالم بزرگوار مشرف شدم و بیان خاطره را با صدای ایشان ضبط کردم.
همگان میدانید که دولت بختیار با ورود امام خمینی(ره) به ایران ممانعت میکرد تا بالاخره در اثر فشار افکار عمومی و تظاهراتهای میلیونی هر روزه مردم در سراسر کشور که خواهان بازگشت امام به وطن بودند و بسیاری از علما و استادان دانشگاها در اعتصاب و تحصن برای ورود امام به کشور بسر میبردند، بالاخره با آمدن امام به کشور موافقت کرد و البته خط و نشان هم کشید که اگر ایشان آمدند حق دخالت در حکومت ندارند و باید بروند به قم و کاری به دولت نداشته باشند! و البته حضرت امام هم بلافاصله پس از ورود به ایران در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی ایراد کردند و آن جمله معروف را فرمودند که «من توی دهن این دولت میزنم! و من به پشتوانه این ملت، دولت تعیین میکنم!» که با فریادهای شادی آفرین مردم روبرو شد.
مرحوم آیت الله طیب نقل کردند در همان روزهایی که علما و اساتید تحصن داشتند و بالاخره قرار شد که آیت الله خمینی به ایران بیایند من خیلی نگران بودم که نکند این طیاره را در هوا بزنند و یا به محض ورودشان به تهران، ایشان را دستگیر کنند و با همین افکار، سخت در فکر فرو رفته بودم که ناگهان دیدم صدایی در آسمان طنین انداز شد و گفت: «خمینی بت شکن آمده اندر وطن- آتش نمرودیان بمقدمش گلستان!» خیلی تعجب کردم کسی در منزل نبود واین صدا از کجا آمد؟! به حیاط منزل رفتم و دیدم کسی نیست، به درگاه الهی عرض کردم خدایا اگر این ندایی که من شنیدم یک سروش غیبی بود یک بار دیگر هم بشنوم! که بلافاصله دیدم این صدا در آسمان طنین انداز شد و گفت: «خمینی بت شکن آمده اندر وطن- آتش نمرودیان به مقدمش گلستان!».
آیت الله طیب گفتند با شنیدن مجدد این ندای آسمانی، نگرانیم برطرف شد و بلافاصله لباسهایم را پوشیدم و خودم را به مسجد سید اصفهان که آیت الله خادمی و علمای اصفهان در آنجا متحصن بودند، رساندم و به آیت الله حاج آقا حسین خادمی عرض کردم نگران نباشید، آقای خمینی به سلامتی تشریف میآورند و شرح شنیدن این ندای آسمانی را به ایشان هم گفتم.
البته مرحوم آیت الله طیب این خاطره را تنها برای من نقل نکرده و برای بسیاری از علما و افرادی که با ایشان حشر و نشر داشته اند، بازگویی داشته اند.
این داستان، نمونهای از تاییدات الهی را از نهضت امام خمینی (رض) به اثبات میرساند و اینکه در اصل و حقیقت انقلاب و رهبری آن نباید شک و تردیدی کرد کما اینکه دشمنان همیشه در صدد هستند تا تعریف وارونهای از انقلاب و رهبری آن برای نسل جدید ارائه دهند و متاسفانه ماها هم کم کار هستیم و حقایق اصیل انقلاب را کمتر بیان میکنیم وفرزندانمان و جوانان بسیاری این قضایا را نمیدانند، تبیین چهره واقعی و عظمت امام خمینی باید همیشه وِرد زبان ما باشد تا دشمن جرأت نکند چهره درخشان و نورانی ایشان را مشوه و مکدر جلوه دهد.
ما همانطور که رهبری معظم اشاره فرمودند منکر وجود ظلم وفساد در جمهوری اسلامی نیستیم، ولی این را میدانیم که اگر ظلم و فسادی در جایی کشف شود قطعا برخورد لازم صورت میگیرد و نباید دلسرد شویم، در طول این ۴۵ سال در این کشور پهناور، قطعا خطاها، سوء استفادهها و حق و ناحقهایی بوده است ولیکن این خطاها را افرادی خائن و فاسد انجام داده اند و گناهش هم بر گردن آنان است و اصل نظام جمهوری اسلامی که میراث خون شهدا و زحمات ملت ایران و امام خمینی است بر پایه حق و عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و تبعیض است و تمام عیار استکبار جهانی با این نظام هم این امر را ثابت میکند چرا که به دفاع از مظلومانی مانند فلسطین و غزه پرداخته و با ظالمان سر سازگاری ندارد.
امروزه مخدوش کردن حرکت الهی و نورانی امام خمینی در نجات مستضعفین، مورد هجمه دشمنان اسلام قرار گرفته است و ما نباید در مقابل این هجوم تبلیغاتی و رسانهای سکوت کنیم و نگذاریم جای حق و باطل عوض شود، از فرصت دهه فجر برای تبیین حقایق انقلاب بهره ببریم و به سوالات ذهنی نوجوانان و جوانان بندیشیم و پاسخی منطقی و مستدل داشته باشیم و به معنای واقعی جهاد تبیین را عملیاتی کنیم.
در کلام آخر، سخنی امیدبخش از حضرت آیت الله جوادی آملی عرض کنم که روزی در محضرشان حرف از مفاسد کلان اقتصادی به میان آمد که ایشان فرمودند: «بنده معتقدم که خدا، خدای شهیدان است و خدای مفسدان و اختلاس گران نیست!».
امیدواریم مسئولان مربوطه در مبارزه با فساد اقتصادی جدیتر عمل کرده و مردم هم نتیجه کار آنان را ببینند و انشاالله اعتمادهای از دست رفته هم برگردد و قدردان نعمت الهی باشیم و وحدت و حمیت ملت همیشه برقرار و کید دشمنان نقش بر آب گردد.
«وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً» و خداوند همواره به آنچه انجام میدهید بصیرو بیناست.
مرتضی نجفی قدسی