سهراب دلانگیزان کارشناس حوزه مالیات وعضو هیات علمی دانشگاه در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: نظام مالیاتی باید به سمت شفافیت مالیاتی هدایت شده و تمام مولفههای عدالت محوری در مالیات را پوشش دهد؛ بنابراین حجم فرار مالیاتی در این نظام به شیوههای پنهان و آشکار بسیار زیاد است و از طرفی خود نظام مالیاتی نیز قدرت انعطاف یا تحکم یا قدرت سیاستگذاری در همه حوزهها را ندارد چراکه پوشش دهی کاملی ندارد و تمام افراد جامعه را تحت پوشش خود قرار نمیدهد.
او گفت: بنابراین نظام مالیاتی کنونی براساس چارچوبهای رسمی و اصول علمی مالیات دچار اختلالهای جدی است که حتما باید اصلاح شود.
دل انگیزان درباره پیشنهادی که اخیرا تحت عنوان مالیات بر مجموع درآمد، در لایحه اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم مطرح شده گفت: مالیات بر مجموع درآمد چند نکته اساسی دارد و میتواند گزینه مناسبی باشد، اما به شرطی که دقیق و درست و کامل اجرا شود. به طور کلی ویژگیهای این سیستم این گونه است که اولا پوشش کامل دارد و همه افراد را دربرمیگیرد، دوما فرار مالیاتی در آن انتظار میرود که به پایینترین حد خودش برسد و سوما قدرت اعمال تمام سیاستهای حوزه مالی امکان پذیر میشود.
وی با بیان اینکه مالیات بر مجموع درآمد به این معنا نیست که از همه درآمدهای فرد مالیات گرفته میشود، تصریح کرد: در واقع مالیات بر مجمع درآمد به این معناست که تمام مالیات فرد تجمیع میشود، سپس تمام هزینههای زندگی او از مجموع درآمدش کسر میشود و مازاد آن _اگر چیزی باقی ماند_ مشمول مالیات میشود. در این صورت مالیات ستانی بسیار عادلانهتر خواهد بود.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: بنابراین این سیستم جدید حکم میکند که هر فرد دارای حساب مالیاتی، شیت مالیاتی یا ترازنامه مالیاتی باشد که در آن به طور دقیق درآمدها و هزینههای زندگی و مازاد آن نیز مشخص است و طبق چارچوبها میتواند مشمل نوعی از مالیات یا تخفیف یا معافیت مالیاتی باشد.
دل انگیزان در پاسخ به اینکه آیا میشود از نظام مالیاتی فعلی به مالیات بر فقر تعبیر کرد، گفت: مفهومی که تحت عنوان مالیات بر فقر مطرح میشود به این معناست که دهکهای پایینتر که امکان فرار مالیاتی ندارند و به حسابرسها و استفاده از چند حساب و... دسترسی ندارند، جلوی چشم قانون هستند و لذا آسانترین قشری هستند که در اختیار دولتاند و فعالیتهایشان رصد میشود و اتفاقا بیشترین مالیات را هم میدهند. سازوکار نظام مالیاتی فعلی دقیقا به همین شیوه است.
وی ادامه داد: طبق گزارش جدید سازمان امور مالیاتی، کارمندان دولت در سال نزدیک به ۲۰ میلیون تومان مالیات دادهاند، درحالی که اقشار و اصنافی مثل طلا فروشها چیزی حدود ۱۵ میلیون تومان یا بنگاههای معاملات املاک حدود ۱۰ میلیون تومان و سوپرمارکتها و خواروبار فروشها و... به مراتب کمتر. در صورتی که درآمد کارمندان دولت خیلی کمتر از چنین شغلهایی است.
او افزود: این شغل ها، چون در بخش توزیع هستند هر چند درصد که تورم بالا برود سود این افراد نیز بالا میرود؛ بنابراین نظام مالیاتی فعلی، دقیقا مالیات بر فقر است. اما اگر این سیستم را به سمتی ببریم که مالیات را از مجموع درآمد افراد بگیریم دیگر مالیات بر فقر که نیست هیچ، بلکه نظام مالیات ستانی عادلانه هم میشود. چرا که تمام کسانی که درآمدهایشان با مخارج آنها برابر است مشمول مالیات نخواهند شد و حتی کسانی که مخارجشان از درآمدهایشان بالاتر است مشمول گرفتن یارانه میشوند.
دل انگیزان در توضیح چگونگی کاهش فرار مالیاتی در نظام مالیات بر مجموع درآمد گفت: اگر اجرای نظام مالیات بر مجموع درآمد برمبنای اصول علمی و براساس گزارشهایی که بانک مرکزی منتشر میکند باشد، میتوان به این اصلاح و تغییر امیدوار بود چرا که در حال حاضر هر کس حتی یک ریال هم جابجا بکند از چشم بانک مرکزی پوشیده نیست و امکان رصد کردن فراهم است.
وی بیان کرد: بنابراین دیگر بهانه اینکه سازمان مالیاتی بگوید فرار مالیاتی دارد و نتوانسته موردی را شناسایی کند، قابل قبول نخواهد بود و چنین بهانههایی بیشتر نشان دهنده ترک فعل و سستی در انجام وظایف است که باید با آن برخورد شود.
این استاد دانشگاه درباره سازوکار مالیات ستانی از شرکتها در نظام مالیاتی پیشنهادی جدید توضیح داد: ما یک چارچوبی در دنیا داریم و یک چارچوبی هم در ایران داریم که طبق ماده ۱۳۱ قانون مالیاتهای مستقیم است. بر اساس یک سیستم تصاعدی، زمانی که درآمد و سود شرکتها افزایش پیدا میکند، متناسب با آن سود افزایش یافته، نرخ مالیات بالاتری نیز اعمال میشود که در تمام دنیا نیز به عنوان یک سازوکار عادلانه شناخته شده است. اینکه بخواهیم در سیستم مالیاتی به گونهای رفتار کنیم که از تولید مالیات کمتری گرفته شود حرف کاملا درستی است، اما به هر حال بالاترین سطح درآمدها مربوط به شرکتهای بزرگ در حوزه تولید است.
وی اظهار کرد: بنابراین مالیاتهای بزرگی هم از این بخشها اخذ خواهد شد هر چند ممکن است نرخ آن کم باشد، اما حجم مالیاتیشان بزرگ خواهد بود. البته مالیات ستانی نباید به گونهای باشد که زنجیره فعالیتهای تولیدی را مختل کند یا قیمت کالا و خدمات را بالاتر از ۱۰ درصد مالیات بر ارزش افزوده ببرد. با این نگاه به نظر میرسد که ترکیب درآمد مالیاتی بعد از کسر هزینهها احتمالا دچار تغییراتی بشود، اما بگونهای نخواهد بود که مالیات از این شرکتها کمتر گرفته شود.