تهدیدهای رژیم صهیونیستی برای حمله به رفح و نگرانی حماس، مصر و برخی کشورها و سازمان های بین المللی درباره وخامت اوضاع در صورت بروز این حمله به علت تجمع آوارگان فلسطینی در این شهر و نبود هیچ فضایی برای در امان ماندن از حملات صهیونیست ها در شرایطی تشدید شده است که تل آویو از دو هفته قبل برای نسل کشی جدیدی در غزه مقدمه چینی کرده و وزرای کابینه نتانیاهو ادعاهایی را برای بیرون راندن فلسطینیان از غزه و ساخت شهرک های صهیونیستی در این منطقه مطرح کردند.
بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی با تکرار اظهارات خود علیه صاحبان سرزمین فلسطین گفت که این رژیم باید برای همیشه نوار غزه را تحت سیطره خود بگیرد و برای این امر باید شهرک سازی کند تا غیرنظامیان صهیونیست در آنجا ساکن شوند.
در حالی که طی دو سه سال اخیر رشد مقاومت مشروع ضد اشغالگری در کرانه باختری به کابوس رژیم صهیونیستی تبدیل شده است، اسموتریچ در اظهار خشم خود از این قضیه مدعی شد: ببینید چرا جنین و طولکرم(در کرانه باختری) به پایتختهای تروریسم تبدیل شدهاند، زیرا هیچ شهرک یهودی در آنجا وجود ندارد.
بیش از سه ماه است که رژیم صهیونیستی حملههای بی امانی را به غزه آغاز کرده، وزارت بهداشت غزه در بیانیه جدید خود شمار شهدای فلسطینی را دست کم ۲۸ هزار و ۶۴ نفر اعلام کرد. در این بیانیه همچنین گفته شده بر اثر حملات ارتش اشغالگر تا کنون ۶۷ هزار و ۶۱۱ فلسطینی مجروح شدهاند. این در حالیست که نهادهای بین المللی هیچ کدام اقدامی عملی برای توقف این نسل کشی انجام نداده اند و حملات وحشیانه صهیونیستها همچنان ادامه دارد.
به همین منظور و برای بررسی بیشتر اوضاع این روزها در باریکه غزه باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبهای با سومدیپ سن، فعال رسانهای دانمارکی ترتیب داده است که در ذیل مشروح آن از نطرتان میگذرد.
-به نظر شما پدیده شهرک نشینی از کجا و چگونه آغاز شد؟
سومدیپ سن: برخی از مفسران به سرعت این نظریه استعمار شهرک نشینان اسرائیل را به عنوان "فقط شکل دیگری از یهودستیزی" رد کردند. برخی دیگر گفته اند که "استعمار شهرک نشین" چیزی نیست جز یک نظریه آکادمیک مرسوم که توسط دانشگاهیان و فعالان چپ مطرح شده است. اما استعمار مهاجران فقط یک مد آکادمیک نیست این یک پروژه سیاسی واقعی است که گذشته و حال جوامع بومی در سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
یکی از ویژگیهای اصلی این پروژه این است که به دنبال حذف جمعیت بومی است تا راه را برای ایجاد یک جامعه مهاجر نشین باز کند. از نظر ایدئولوژیک، این حذف موجه و اجتناب ناپذیر تلقی میشود، زیرا برای ساکنان، بومیان هیچ قومیت متمایز یا ادعای ریشهای تاریخی نسبت به سرزمینی که در آن زندگی میکنند ندارند. بنابراین، زمانی که با برتری تمدنی، تکنولوژیکی و نظامی دولت شهرکنشین مواجه میشویم، انتظار میرود که جامعه بومی «بربر» به سادگی تسلیم شود و «برود».
ما این را در به تصویر کشیدن درگیریهای بین مهاجران غرب و جوامع بومی در فرهنگ عامه آمریکایی میبینیم. من روایت مشابهی را در بنای یادبود Voortrekker در دوران آپارتاید دیدم که به مرزگرایی بوئرها در خارج از پرتوریا اختصاص داشت. نمایشگاههای موجود در آنجا از شهرکنشین سفیدپوست که «نور تمدن» را به مناطق رامنشده جنوب آفریقا آورده است، تجلیل میکند.
در رابطه استعماری اسرائیل با فلسطین هم اوضاع اینگونه است چرا که ایدئولوژی پاکسازی در اسطوره بنیانگذار دولت اسرائیل آمده که اسرائیل در "سرزمینی بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین" ساخته شده است. این شعار که در میان صهیونیستها رایج بود، هم به تداوم این فرضیه که «سرزمین مقدس» سرزمینی بکر است کمک کرد و هم فلسطینیان را بهعنوان «مردمی» با هویت متمایز توصیف نمیکرد و در نتیجه فاقد هرگونه ادعای مشروع نسبت به این سرزمین بودند.
پدر صهیونیسم سیاسی، تئودور هرتزل، دیدگاه اتوپیایی خود را برای یک دولت مدرن یهودی در رمان خود Altneuland (سرزمین قدیم-جدید) ترسیم کرد، جایی که نوشت: «اگر بخواهم یک ساختمان جدید را جایگزین ساختمان قدیمی کنم، قبل از اینکه بسازم باید تخریب شود.» در اینجا نیز تلقین این بود که فلسطینیان و هرگونه نشانهای از وجود و ارتباط آنها با این سرزمین ناگزیر توسط دولت شهرک نشین پاک میشود.
زمانی که جغرافی دانان اسرائیلی نقشه خود را از فلسطین ترسیم کردند، کار خود را نیز بر این درک بنا نهادند که فلسطینیها «مردم نیستند». آنها به حق مسلم خود بر "سرزمین اجدادی" متقاعد شده بودند و فلسطین را به گونهای بازسازی کردند که تمام شواهد حضور بومیان فلسطین را کاملاً پاک کرد.
-شما این نوع استعمارگری را از زمان آغاز جنگ غزه چگونه تحلیل میکنید؟
سومدیپ سن: پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، ما شنیده ایم که سیاستمداران اسرائیلی فلسطینیها را "حیوانات انسان" خطاب کرده اند. آنها همچنین خواستار آن شده اند که فلسطینیها از غزه "بروند" و در جای دیگری اسکان داده شوند. بدیهی است که ایدئولوژی شهرک نشین استعماری، پاکسازی امروز و نسل کشی این روزهاست.
اما استعمار شهرک نشین تنها یک نیروی ایدئولوژیک نیست. این ایدئولوژی پاک کردن اغلب انگیزه تلاشهایی برای براندازی مادی همه ارکان زندگی و هستی بومی است. ما امروز در غزه شاهد این هستیم و نه فقط از نظر تلفات فاجعه بار زندگی انسانی بلکه اصرار به پاک کردن با روشی که همه نهادها، از جمله دانشگاهها و بیمارستان ها را هدف قرار میگیرند، آشکار است. به نظر میرسد جنگ اسرائیل علیه غزه تلاشی برای غیرممکن ساختن اقدام فلسطینیها برای حفظ موجودیت خود در نوار غزه است.
تشابهات پروژه استعمار به وسیله شهرک سازی با نکبت ۱۹۴۸ غیرقابل انکار است. تاریخهای شفاهی و اسناد طبقهبندیشده دولت اسرائیل نشان میدهد که تلاشی سیستماتیک برای پاک کردن همه شواهد موجودیت فلسطینیها صورت گرفته است. موشه دایان، رهبر نظامی و سیاستمدار اسرائیل نیز این موضوع را تأیید کرد و گفت: «روستاهای یهودی به جای روستاهای عرب ساخته شدند. شما حتی نام این روستاهای عرب نشین را نمیدانید و من شما را سرزنش نمیکنم، زیرا کتابهای جغرافیا دیگر وجود ندارد - نه تنها کتابها وجود ندارند، روستاهای عرب نشین نیز در آنجا نیستند.» البته، چنین شیوهای از خشونت نسل کشی در زمینههای مهاجرنشین-استعماری رایج است و بخش قابل توجهی از کاهش جمعیت بومی در کشورهای مهاجرنشین مانند استرالیا و کانادا را به خود اختصاص میدهد.
اگرچه، تسلیم شدن جوامع بومی نیز پیامد یک روند نسل کشی فرهنگی است. این همان روشی است که کلیسا در کشورهای مهاجرنشین نقش فعالی در محو هویت فرهنگی و میراث بومی از طریق مسیحی شدن جمعیت بومی ایفا کرد. مانند فاجعه حذف کودکان بومی از خانواده هایشان در کانادا و استرالیا. هدف ظاهری حمایت از این کودکان بود. با این حال، در عمل، این یک مأموریت «متمدنانه» بود که هدف آن از بین بردن هویت فرهنگی نسلهای کودکان بومی بود.
فلسطینیها نیز با پروژه شهرک نشینی روبرو هستند که هدف آن نابودی میراث فرهنگی آنهاست. این شامل هدف قرار دادن عمدی اماکن باستانی در نوار غزه است. سازمانهای جامعه مدنی استدلال کرده اند که این یک "ژست توخالی" نیست. بلکه تلاشی است برای از بین بردن «مایه [یعنی فرهنگ] فلسطینیها که ستون فقرات حق تعیین سرنوشت آنها را تشکیل میدهد». تخصیص عمده منابع غذایی فلسطینی به عنوان غذاهای اسرائیلی، به طور مشابه، شواهد کلیدی از میراث فرهنگی متمایز فلسطین را پاک میکند و هنگامی که نیروهای اسرائیلی درختان زیتون را تخریب یا سرقت میکنند، فقط به یک منبع درآمد مهم حمله نمیکنند. آنها همچنین نماد مهم مقاومت فلسطین را میدزدند. درست مانند درخت زیتون که با وجود رشد در شرایط سخت میوه میدهد، مبارزه ملی فلسطین نیز با وجود شرایط سخت اشغال و محاصره ادامه دارد.
- امروز وظیفه ما در مقابل این جنگ و نسل کشی چیست؟
سومدیپ سن: در پایان، مهم است که در مورد استعمار شهرک نشینان به عنوان ابزاری برای درک بهتر آنچه امروز در غزه و در سراسر فلسطین میگذرد، فکر کنیم. تا حدی نشان میدهد که آنچه ما شاهد آن هستیم ساختاری است، به این معنا که ساختارها و نهادهای عمیقاً ریشهدار یک دولت استعماری است که اشکال مختلف پاکسازی را که در حال حاضر در غزه شاهد آن هستیم، توجیه و عقلانی میکند. اما به همان اندازه به پیوند فلسطین با تاریخ جهانی استعمار شهرک نشینان کمک میکند، تاریخی که ممکن است توضیح دهد چرا جوامع بومی از سراسر جهان در همبستگی با فلسطینیها و حمایت از حقوق آنها ایستاده اند، در حالی که به نظر میرسد کشورهای استعمارگر مانند آمریکا، کانادا و استرالیا همیشه در خود متزلزل هستند و نتوانسته اند به سیاستی واحد و استوار برسند.
سومدیپ سن، دانشیار مطالعات توسعه بین المللی در دانشگاه روسکیلد دانمارک است. او نویسنده کتاب «استعمار زدایی فلسطین: حماس بین ضداستعماری و پسااستعماری» است. وی از جمله فعالان سیاسی و رسانهای است که از زمان آغاز جنگ در غزه تحلیلها و مقالات زیادی را در رسانههای مطرح جهان منتشر کرده است.