«باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیهکنندگی محمدجواد موحد و بازیگری شهرام حقیقتدوست و عباس جمشیدیفر یکی از تولیدات حوزه کودکونوجوان است که در جشنواره فجر رونمایی شد. این فیلم براساس رمانی به همین نام ساخته شدهاست. رمان باغ کیانوش برای نخستین بار در سال ۱۳۸۹ در مجموعه رمان نوجوان کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان منتشر شده و مورد استقبال علاقهمندان واقع شدهاست.
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» از آثار راهیافته به چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بود که توانست در بخش «نگاه نو» سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری و جایزه آرمان شهرداری تهران را از آنِ خود کند. فیلم از کتاب «باغ کیانوش» به قلم علیاصغر عزتیپاک اقتباس شده است.
ماجرا از این قرار است، حمزه و عباس تصمیم میگیرند به باغ میوه کیانوش بروند و میوه بچینند. در شب عروسی پسر کیانوش، با استفاده از غفلت او از باغ، وارد باغ میوه میشوند، اما توسط کیانوش که برای سرکشی به باغ آمده است، گیر میافتند. در کشاکش تنبیه حمزه و عباس، خلبان هواپیمای درحال سقوط عراقی به باغ میافتد. خلبان کیانوش و عباس را با اسحله تهدید میکند و آنها را اسیر میکند. حمزه در یک لحظه از باغ فرار میکند، تا کمک بیاورد و کیانوش و عباس گرفتار خشم و ترس خلبان که خود نیز درمانده شده است، میشوند ...
علی اصغر عزتی پاک در صفحه مجازیاش نوشت: پریشب به بهانهی هدف قرار گرفتن نوجوان چهاردهسالهی اهل غزه که با پرچم سفید از خانه بیرون زده بود، گزارشی خواندم از حجم دیوانهکنندهی جنایتهای اسرائیل علیه کودکان و نوجوانان. (کشتن بیش از یازده هزار کودک در بازهای سهماهه!) و با همین گزارش بود که یادم آمد در سال ۲۰۱۳، یک مرکز یهودی از آمریکا نامهای زده بود به نمایشگاه کتاب فرانکفورت آلمان که جهت حفظ حقوق کودکان و نوجوانان ارائهی کتاب باغ کیانوش را در این نمایشگاه محدود و ممنوع کنید!
البته که باغ کیانوش داستانی است بغایت انسانی و با عطوفت که به دنبال هیچگونه جنگ و جدالی نیست. نوجوانان این داستان، کسانیاند که در یک موقعیت اضطراری و بر اساس غریزهی انساندوستی و با دست خالی، فقط میخواهند به صاحب باغ کمک کنند و او را از دست دشمن متجاوز مسلّح نجات بدهند. برای موسسه سیمون ویزنتال (simon wiesenthal center) که عنوان موزه تسامح را برای خود انتخاب کرده، اما این مسائل مهم نبوده و نیست. چرا که مسئلهی آنان اصلا مراقبت از کودکان و حفظ مصالح بچهها نیست. مجموعههایی همانند این مرکز، که بیشمارند در اطراف دنیا، صرفا برای آرایش انسانی چهرهی کریه و هیولایی اسرائیل و هوادارانش ایجاد شدهاند و بس؛ و نیز بیتردید به دنبال منفعل کردن نویسندگان و هنرمندان دیگر جوامع بشریاند تا جرات پروراندن روحیهی دفاع از موجودیت خود را در کودکان و نوجوانانشان نداشته باشند؛ و اگر غیر از این میبود، باید صدای فریاد چنان مرکزی، امروز گوش همکیشانش را در اسرائیل کر میکرد، و خواهان مراعات کودکان میشد. آنان این منع و بازدارندگی را فقط در حق جوامع رقیب و ملتهای دیگر لازم میدانند، و نه خودشان.
داستان این است: دیگران حق ندارند به کودکان و نوجوانانشان متذکر شوند که اگر متجاوزی وارد خانه و روستا و شهرشان شد، لااقل در نجات خانواده و همشهریانشان بکوشند؛ اما همکیشان سیمون ویزنتال میتوانند آرزوی تجاوز به خاک و خانهی دیگران را در اذهان کودکانشان بپرورانند و آموزشش را هم بدهند. کار ما و امثال ما میشود ترویج جهاد و تجلیل شهادت و محکوم است؛ و کار آنان دفاع و مبارزه با یهودستیزی و مشروع!
تذکر۱؛ باغ کیانوش به زبانهای دیگر ترجمه نشده.
تذکر۲: در نامهی مذکور، علاوه بر باغ کیانوش، و نویسندهاش، به دو نویسندهی دیگر از ایران و نویسندههایی از مصر و پاکستان اشاره شده است.