بخش دوم چهارمین نشست «نقد و بررسی نظام تنظیمگری شبکه نمایش خانگی در ایران» با حضور محمد حسامپور، معاون پایش و نظارت محتوای ساترا، در اندیشکده ژرفا برگزار شد.
حسامپور در این نشست به توضیح درباره الگوهای حکمرانی پرداخت و گفت: در دوران کنونی که موسوم به دوران مسلط شدن امپراتوریهای دیجیتال است سه الگوی حکمرانی شامل بازارمحور، حقوقمحور و حاکمیتمحور داریم و رویکرد تنظیمگری را در این مدلها تعریف میکنند.
وی ادامه داد: در مدل بازارمحور نگاه به مخاطب بهعنوان مشتری است و این مدل بیشترین توسعه را در ایالات متحده دارد؛ در حکمرانی بازار محور، الگوی تنظیمگری را به متمم اول قانون اساسی آمریکا و بحث آزادی بیان وابسته میدانند.
حسامپور افزود: حکمرانی حقوق محور بیشتر در اروپا توسعه یافته و بحث مسئولیت اجتماعی پلتفرمها در آن مطرح است؛ در این مدل حکمرانی حقوق محور، نهاد تنظیمگر بین حاکمیت و مردم قرار میگیرد و منفعت عمومی جامعه را تضمین کند. در مدل سوم، شئون تنظیمگری حاکمیت محور، ابعاد و زمینههای مداخله موثر را برای حاکمیت در نظر گرفته است.
معاون پایش و نظارت محتوای ساترا بیان کرد: زمانی که از تنظیمگری صوتو تصویر فراگیر صحبت میکنیم باید ببینیم در کدام مدل حکمرانی درحال حرکت هستیم. زیستبوم رسانهای صوتو تصویر فراگیر در کشور متاثر از الگوی حقوق محور و حاکمیتمحور است.
وی در ادامه افزود: در مورد جایگاه نهاد تنظیمگر صوتو تصویر فراگیر اگر از منظر حقوقی و قانونی نگاه کنیم، جایگاه اصلی تنظیمگری صوتو تصویر به صداوسیما داده شده که قوانین بالادستی، توافقات و تفاهمها بین نهادهای فرهنگی نیز این مسیر را هموار و ابلاغیه شورای انقلاب فرهنگی این موضوع را تدقیق کرده است.
حسامپور ضمن بیان اینکه از بعد نظری نیز بسیاری از محققان صوتو تصویر فراگیر را در امتداد تلویزیون میدانند، ادامه داد: در واقع توسعه تلویزیون در دو بعد فناورانه و فرهنگی در دنیای پست مدرن منجر به شکلگیری رسانههای صوتو تصویر فراگیر شده است؛ به این معنا که این رسانههای جدید از نهاد تلویزیون ریشه گرفتهاند.
وی توضیح داد: از بعد فناوری، تلویزیون با پخش سراسری شروع شد و سپس به فناوری کابل و ماهواره رسید و بعدها وارد دوره دیجیتال شد و در دوره متاخر تلفیق دیجیتال و اینترنت موجب شکلگیری تلویزیونهای اینترنتی شد. این تحولات فناوری تلویزیون یک فرایند تاریخی را طی کردند تا امروز که رسانههای صوتو تصویر فراگیر شکل گرفته اند؛ از سوی دیگر، در بعد فرهنگی، تلویزیون دارای دو حوزه است؛ تولید محتوا و چینش و نظمبخشی به انتشار محتوا.
معاون پایش و نظارت محتوای ساترا در ادامه خاطرنشان کرد: درسطوح مختلف قانونگذاری و تنظیم مقررات در حوزه محتوایی رسانههای صوتو تصویر به ویژه در اتحادیه اروپا اشاره به شبهتلویزیونی (تیوی لایک) یا برنامه تلویزیونی (پروگرم) شده است که معتقدند رسانههای جدید برنامههایی شبیه تلویزیون میسازند یعنی سریالهای دنبالهدارکه در زندگی روزمره مردم جاری میشوند یا مسابقات و جنگهای تلویزیونی.
وی همچنین گفت: اگرچه برخی رسانههای صوتو تصویر فراگیر پیشتر معتقد بودند متفاوت با تلویزیون هستند، ولی وقتی به عملکرد رسانههای صوتو تصویر داخلی و حتی خارجی از لحاظ نحوه آرایش و تنظیم جدول پخش و محتوا نیز نگاه میکنیم، عملکردی شبیه به تلویزیون دارند؛ انتشار برنامهها به صورت هفتگی در ساعات مشخص که وام گرفته از جدول پخش و کنداکتور تلویزیون است.
حسامپور گفت: این بحث نیز امروز مطرح است که جریان برنامههای تلویزیون چگونه در رسانههای جدید شکل گرفته؛ اینکه مخاطب در برخورد با این رسانهها با پنجرههای متنوعی مواجه میشود، اما این پنجرههای متنوع آنها را با یک جریان خاص یا ایزوله شده و با محتوای خاصی هدایت میکند که این مفهوم هم وام گرفته از جریان تلویزیونی است.
وی در پایان بیان کرد: از سوی دیگر ما باید ببینیم تجربه اجرایی کشور در حوزههای مشابه چگونه بوده است. هر زمان در کشور بحث خصوصیسازی شکل میگیرد و گفته میشود بخش خصوصی میتواند به مثابه همیار دولت و حاکمیت در حوزههای مختلف فعال شود، میبینیم که قوه عاقله کشور همواره امر حاکمیتی و تخصصی مرتبط را با هم تجمیع کرده است. برای مثال وزارت آموزش و پرورش که متولی مدارس دولتی بود و متولی مدارس غیر انتفاعی نیز میشود و بر این دو حوزه هم قانونگذاری میکند هم نظارت.
در وزارت بهداشت برای نظارت بر بیمارستانهای دولتی و خصوصی و وزارت علوم نیز برای نظارت و مدیریت دانشگاههای دولتی و غیر انتفاعی نیز شاهد این موضوع هستیم؛ لذا از منظر تجربه اجرایی کشور نیز میتوان گفت صداوسیما به عنوان نهاد حاکمیتی و تخصصی، مسئول تنظیمگری رسانههای صوتو تصویر فراگیر که از لحاظ فناورانه و فرهنگی در امتداد تلویزیون هویت یافتهاند، تعیین شده است.