در روزهای گذشته و با توجه به اوجگیری جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه و در عین حال، طرح گمانه زنیهای مختلف در مورد قریب الوقوع بودنِ حمله زمینی ارتش اسرائیل به شهر رفح و انفجار یک بحران انسانی بزرگ در این شهر (رفح میزبان بیش از یک میلیون پناهجو و آواره فلسطینی در جریان جنگ غزه است)، دولتها و رسانههای غربی، مانور گستردهای را با محوریت ضرورتِ تشکیل یک دولت فلسطینی که بتواند مسائل و مشکلات مردم فلسطین را مخاطب قرار دهد و بر پایه آنچه آنها میگویند، موجب تخفیف تنشها میان اسرائیل و ملت فلسطین شود، به راه انداختهاند.
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و دیگر مقامهای ارشد غربی به کرات به این مساله اشاره داشتهاند و خواستار احترام رژیم اشغالگر قدس به این موضوع شدهاند. این در حالی است که به تازگی پارلمان رژیم اشغالگر قدس در اقدامی جنجالی، مصوبه کابینه رژیم صهیونیستی مبنی بر مخالفت با تشکیلِ یکجانبه یک دولت فلسطینی را تایید و تصویب کرد و ضرورت برخورد با یکچنین ایدهای از سوی اسرائیل را مورد تاکید قرار داد.
در این راستا، حداقل به ۲ دلیل عمده و محوری، نباید اصرارهای غربیها مبنی بر ضرورت تشکیل یک دولت فلسطینی و اِعمال فشارهای ظاهریشان بر صهیونیستها را باور کرد.
اولا، جهان غرب چندین دهه است که شریک و متحد رژیم اشغالگر قدس در اِعمال جنایت علیه ملت فلسطین بوده و از ابتدای جنگ غزه تا به امروز نیز در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی، حمایتهای گستردهای را از صهیونیستها انجام داده است. غربیها نه فقط رژیم اشغالگر قدس را به مثابه یک متحد راهبردی برای خود در منطقه حساس و مهم غرب آسیا در نظر میگیرند بلکه لابیهای صهیونیستی نیز از نفوذ و قدرت قابل توجهی در کشورهای غربی برخوردارند و تا حد زیادی به سیاستهای آنها در رابطه با تلآویو، شکل و جهت میدهند.
در یکچنین فضایی، اساسا دولتهای غربی در جایگاهی نیستند که تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی را در راستای منافع خود ببینند و یا جریانهای رسانهای و اقتصادی صهیونیستها در جهان غرب، اجازه پیشرفتِ این ایده و تبدیل شدن آن به سیاست رسمی و عملیاتی دولتهای غربی را بدهند.
دوم اینکه رژیم اشغالگر قدس از ابتدای جنگ غزه جنایات ضدبشری زیادی را خلق کرده و تا حد زیادی در عرصه بینالمللی منزوی شده است. این رژیم تاکنون موجب شهادت، مجروح شدن و مفقودیِ بیش از ۱۰۰ هزار فلسطینیِ ساکن در نوار غزه شده است. این رژیم جنگ خود علیه مردم غزه را بر اساس نرخ کشتار غیرنظامیان فلسطینی، به مرگبارترین رویداد جنگی قرن بیست و یکم تبدیل کرده است. حال در این فضا، همدستی دولتهای غربی با صهیونیستها در اِعمال جنایت علیه مردم فلسطین، چالشهای جدی را برای آنها ایجاد کرده و میتوان گفت که آبروی آنها را در عرصه بینالمللی برده است.
در این چهارچوب، اینطور به نظر میرسد که قدرتهای غربی با اتخاذ سیاستهای نمایشی و منافقانه و تاکید بر مواردی نظیر ضرورت تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی، سعی دارند اینگونه وانمود کنند که در نقطه مقابل جنایات صهیونیستها در نوار غزه قرار دارند. راهبردی که در قالب آن سعی میشود تا حدی از هزینهها و فشارهای ناشی از همدستی غربیها با صهیونیستها در اِعمال جنایت علیه مردم فلسطین کاسته شود و حداقل بخشی از آبروی بینالمللی متصورِ غربیها، احیا گردد. از این منظر، اساسا اصرارهای اخیر دولتهای غربی در مورد مورد تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی را بیش از آنکه واقعی بدانیم، بایستی نمایشهایی سطحی ارزیابی کنیم. موضوعی که به ویژه در سایه چندین دهه انفعال غرب در مساله تضییع حقوق ملت فلسطین، ابعاد جدیتری را به خود میگیرد. بگذریم که اساسا ماهیت پیشنهادهای مختلف مبنی بر تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی نیز چندان از پایههای مستحکمی برخوردار نیستند. زیرا این رژیم اشغالگر قدس بوده که سرزمین آبا و اجدادی مردم فلسطین را اشغال کرده و این رژیم بر اساس اصول حقوق بینالملل، نامشروع است و ملت فلسطین باید حاکمیت خود بر سرزمنیشان را مجددا اعاده کنند و رژیم اشغالگر قدس اساسا محلی از اِعراب ندارد.
اینکه راهکار تشکیل دو دولت مطرح شود و غرب نیز از آن حمایت کند، نوعی مشروعیتبخشی به موضع و جایگاه اشغالگر است. مسالهای که ملت و مقاومت فلسطین مدت هاست از پذیرش آن سَر باز میزنند و آن را بحق رد میکنند.
منبع: الف