زمستان سال ۱۳۹۲ گزارش مرگ مشکوک مرد ۳۰ سالهای به نام محسن در یکی از بیمارستانهای پاکدشت به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد محسن به خاطر ضربه به سرش مجروح و توسط ۳ نفر از دوستانش به بیمارستان منتقل شده، اما به علت شدت جراحت جان باخته است.
یکی از دوستان او در تحقیقات به مأموران گفت: چند روز قبل محسن با یکی از بچه محلهایمان به نام کریم شوخیهای لفظی داشتند تا اینکه به یکباره کارشان به درگیری کشید و کریم او را هول داد و محسن ناگهان به عقب پرت شد و سرش به سپر یک خودرو نیسان آبی که کنار خیابان پارک شده بود برخورد کرد بعد هم به داخل جوی آب افتاد و بیهوش شد من و دوستانم هم بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم، اما پزشکان اعلام کردند که او همان موقع فوت کرده بود. خیلی برایمان عجیب بود و شوکه شده بودیم محسن ورزشکار بود و در رشته بدنسازی فعالیت میکرد و بدنی قوی داشت.
در ادامه جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد و کارشناسان این سازمان در گزارشی اعلام کردند که علت تامه مرگ ضربه به سر قربانی بوده است.
پس از آن مأموران به ردیابی پسر ۱۹ ساله پرداختند و وی را بازداشت کردند. وی در همان مراحل اولیه بازجویی به درگیری اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من نمیخواستم او را بکشم ماجرا از یک شوخی شروع شد بعد من عصبانی شدم و او را هل دادم که ناخواسته سرش به سپر خودرو برخورد کرد. فکر نمیکردم با این کارم او بمیرد.
مأموران پلیس در جریان تحقیقات به سراغ شاهدان این حادثه رفتند و همه آنها عنوان کردند که متهم ناخواسته مرتکب قتل شده و فقط یک بار قربانی را هل داده است.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷۱ (سابق) دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات پس از بررسی گزارش پزشکی قانونی، پلیس و اظهارات شاهدان و همچنین دفاعیات متهم، وی را به اتهام قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کردند.
این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، اما متهم که توان پرداخت دیه را نداشت ۱۰ سال در زندان ماند تا اینکه در نهایت با ارسال نامهای از قضات دادگاه کیفری درخواست اعسار کرد.
با پذیرش این درخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه کریم که حالا ۲۹ ساله شده به قضات گفت: من و محسن با هم دوست و بچه محل بودیم. او سر خیابانمان مغازهای داشت و، چون ورزش میکرد و قوی هیکل بود همیشه به اصطلاح برای ما قیافه میگرفت. یک روز من و دوستانم تصمیم گرفتیم با او شوخی کنیم. به همین خاطر چندبار از مقابل مغازهاش رد شدیم و برایش به شوخی شکلک در آوردیم. او با دیدن این رفتار به ما اعتراض کرد و تذکر داد، اما ما به کارمان ادامه دادیم تا اینکه عصبانی شد و به سمتم حمله کرد تا من را بزند. من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم اصلاً فکر نمیکردم با این کار بیفتد و به یکباره سرش به سپر نیسان بخورد و داخل جوی آب بیفتد. وقتی دیدم بیهوش شده ترسیدم و فرار کردم و چند ساعت بعد وقتی از دوستانم شنیدم او فوت کرده نمیدانستم چه کار باید بکنم.
متهم در ادامه گفت: باور کنید نمیخواستم بلایی سرش بیاید یک شکلک بچه گانه باعث شد ۱۰ سال از بهترین دوران زندگیام را پشت میلههای زندان بگذرانم. حالا هم شرمنده خانوادهاش هستم. اما متأسفانه توان پرداخت دیه را ندارم. پدر و مادرم هم در وضعیتی نیستند که بتوانند دیه را پرداخت کنند. از قضات دادگاه درخواست میکنم با تقسیط دیه موافقت کنند تا بتوانم پس از آزادی کار کنم و دیه قربانی را بپردازم. من در این ۱۰ سال به اندازه کافی تنبیه شدهام و زندگی خودم و خانوادهام را نابود کردم. خواهش میکنم کمکم کنید.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
روزنامه ایران