شامگاه بیست‌و‌دومین روز مهر ماه وقتی مونا مهرجویی، از گالری به خانه برگشت، نمی‌دانست چه سرنوشت تلخی برای پدر‌و‌مادرش رقم خورده است.

۲۲ مهرماه امسال جنجالی‌ترین جنایت سال در شهرک زیبادشت فردیس در استان البرز رقم خورد؛ جنایتی هولناک که در جریان آن داریوش مهرجویی، کارگردان سینما و همسرش قربانی سرقت از خانه‌شان شدند. شامگاه بیست‌و‌دومین روز مهر ماه وقتی مونا مهرجویی، دختر این زوج از گالری به خانه برگشت، نمی‌دانست چه سرنوشت تلخی برای پدر‌و‌مادرش رقم خورده است.

او با ورود به خانه ویلایی با جسد غرق در خون پدرش در آشپزخانه و جسد دست بسته مادرش در اتاق خواب رو‌به‌رو شد. عاملان جنایت در قتل این زوج نهایت قساوت را به کاربرده بودند. بعدازگزارش این جنایت تحقیقات گسترده‌ای زیر نظر دادستان شهرستان فردیس آغاز و در کمتر از یک هفته با دستگیری چهار مرد افغان راز این جنایت فاش شد. اسکندر، میرویس، کریم و داوود چهار تبعه افغانی بودند که شبانه با ورود به خانه ویلایی در شهرک ناز، جنجالی‌ترین جنایت سال را رقم زدند. در این گزارش جزئیات کامل این پرونده را از زبان چهار متهم روایت کرده‌ایم؛ روایتی که آنها در مراحل تحقیقات و دادگاه آن را تشریح کردند. چهار متهم که پس از محاکمه در شعبه اول دادگاه کیفری یک البرز با مجازات سنگینی رو‌به‌رو شدند. 

۱۰روز قبل ازقتل

برای مرور این پرونده باید به ۱۰روز قبل از جنایت برگردیم. روزی که کریم، متهم ردیف اول پرونده تصمیم به اجرای این نقشه شوم گرفت و سه هموطنش را با خود همراه کرد. درمیان متهمان داوود کمتر از۱۸سال سن دارد. او پس ازدستگیری با معرفی چهارمین متهم پرونده تمام ابهامات پرونده را از بین برد. اودرباره شروع ماجرا می‌گوید: من درشهرک کار می‌کردم و به آنجا تردد داشتم. یک روز کریم سراغم آمد و نقشه سرقت از خانه مهرجویی را برایم توضیح داد. می‌گفت مهرجویی و همسرش تازه از خارج آمده‌اند و کلی پول و دلار در خانه‌شان دارند که با برداشتن آنها می‌توانیم پولدار شویم. من نمی‌دانستم او و میرویس نقشه قتل آقا و خانم ــ مرحوم مهرجویی و همسرش ــ را کشیده‌اند. فکر می‌کردم یک سرقت است. قرار شد وقتی شرایط خوب بود، خبر دهد. ۱۶ مهر ماه تماس گرفت و گفت امروز نقشه را اجرا می‌کنیم. هوا در حال تاریک شدن بود که به محل قرار در کنار دیوار شهرک رسیدم. کریم و میرویس بودند و اسکندر بعد از من آمد. از بالای دیوار وارد شهرک شدیم و خودمان را به مقابل خانه مرحوم مهرجویی رساندیم. وارد خانه شدیم و کریم پشت پنجره آشپزخانه رفت. خانم سایه‌اش را دید و تهدید کرد به پلیس زنگ می‌زند. کریم هم تهدیدش کرد. بعد به ما گفت امشب شرایط جور نیست، بهتر است برگردیم. ما هم از همان مسیری که آمدیم برگشتیم.

همسر مرحوم مهرجویی شما را شناخت؟

داوود: فکر کنم فقط کریم را شناخته بود. یک روز سراغ نگهبان آمد و گفت کریم برای سرقت به خانه‌اش آمده و می‌خواهد با نقشه‌ای او را گیر بیندازد. 

چه شد برای دومین بار به آن خانه رفتید؟

داوود: کریم و میرویس نقشه قتل داشتند و به ما نگفته بودند. من سر کار می‌رفتم تا این‌که یک هفته بعد کریم دوباره تماس گرفت و گفت امشب نقشه را اجرا می‌کنیم. ما هم همانجای قبلی جمع شدیم و صبر کردیم هوا تاریک شود.

شامگاه ۲۲ مهر ماه

اسکندر که می‌توان به او لقب جعبه سیاه این پرونده را داد، متهمی است که اموال سرقتی و چاقو‌های خونی را مخفی کرده بود. با دستگیری و اعترافات او پازل‌های این جنایت کنار هم چیده شد تا راز آن فاش شود. 

چطور وارد خانه شدی؟

اسکندر: ظهر شنبه من درمحل کارم بودم. مقنی هستم وچاه حفر می‌کنم. کریم زنگ زد وگفت امشب کار را تمام می‌کنیم. وقتی به مقابل خانه آقا و خانم رسیدیم، کریم دو چاقو با خود آورده بود. چاقو‌ها را هفته قبل هم آورده بود. مقابل خانه نرده‌هایی بود که با برگ‌های آویزان پوشیده بود. کریم به من گفت پشت برگ‌ها مخفی شوم تا اوضاع را بررسی کند. خودش و میرویس وارد شدند و بعد به من و داوود گفتند برویم. یکی از چاقو‌ها را به من داد. به ما دستکش هم داد و گفت دست‌تان کنید تا اثر انگشت از شما به‌جا نماند. میرویس قبول نکرد، اما ما دست کردیم. 

قبل از ورود، مرحوم مهرجویی و همسرش را دیدی؟

آقای مهرجویی لباس مرتبی به تن داشت وپشت میزناهارخوری بود، اما غذانمی‌خورد. اگر اشتباه نکنم خانم روی مبل جلوی تلویزیون نشسته بود. در ورودی باز بود و وارد شدیم. خانم با دیدن ما ترسید و داد زد. بعد هم به سمت اتاق رفت. من و داوود به دنبالش رفتیم که چاقو از دستم افتاد. او پشت در اتاق بود و سعی می‌کرد مانع ورودمان شود که در را هل داده و وارد شدیم. پرسیدیم طلا‌ها کجاست که خانم جواب داد تازه از سفر آمدیم و خانه مادرم است. خود خانم النگو‌ها و دستبند را از دستش بیرون آورد و به ما داد. من دستانش را بستم و داوود دهانش را بست. یک پابند هم داشت که گم کردم. یکدفعه کریم وارد اتاق شد. دو تا چاقو دستش بود که یکی خونی بود. آن را به من داد و گفت خانم را بکش. ترسیده بودم، اما تهدیدم کرد اگر این‌کار را نکنم، مرا می‌کشد. می‌دانستم این‌کار را می‌کند. چاقو را گرفتم و داوود سر خانم را از پشت گرفت. دو ضربه به گردنش زدم که کمی خون آمد و روی لباس ریخت. عقب‌عقب آمدم و چاقو از دستم افتاد. کریم عصبانی بود و چاقو را برداشت و به سمت خانم رفت. انگار خانم قصد داشت چیزی به ما بگوید، اما دهانش بسته بود. کریم سمتش رفت و با چاقو به گردنش زد و خون روی دیوار ریخت. حتی دست داوود هم برید که آن را شست.

چه کسی مرحوم مهرجویی را کشت؟

اسکندر: آن زمان ما آنجا نبودیم و کریم و میرویس بودند.

بعد چه کردید؟

اسکندر: خانه را به‌دنبال پول و طلا گشتیم، اما چیزی غیر از دوگوشی و طلا‌های خانم دست‌مان را نگرفت و از آنجا بیرون آمدیم. به خاطر این‌که من بیرون شهرک زندگی و کار می‌کردم چاقو‌ها و وسایل سرقتی را به من دادند. آن را جایی زیر خاک مخفی کردم. لباسم که خونی بود را در جوی آبی شستم و تا صبح منتظر ماندم تا خشک شود. 

عذاب وجدان نداشتی؟

اسکندر: شب بعد خواب خانم را دیدم و از خواب پریدم. به سرویس بهداشتی رفتم و گریه کردم تا کسی شک نکند.

حمله به آقای کارگردان

برای افشای جزئیات قتل مرحوم مهرجویی باید حرف‌های میرویس را گوش کرد. متهمی که به گفته خودش از کارگردان سینما کینه به دل داشت و برخلاف بقیه متهمان فقط برای انتقام وارد خانه ویلایی شده بود و به فکر سرقت نبود. متهمی که خیلی راحت از انگیزه‌اش برای قتل می‌گوید.

مرحوم مهرجویی را چطور کشتید؟

میرویس: وقتی وارد حیاط شدیم من تکه چوبی پیدا کردم و برداشتم. وارد خانه که شدیم، مرحوم مهرجویی از جایش بلند شد و من با چوب شروع به ضربه زدن به سرش کردم. حتی خواست مانع من شود که ضربه‌ای به دستش خورد. بعد کریم با چاقویی که در دستش بود به سمت او آمد و ضربه‌ای به گردن آقا زد و او با صورت روی زمین افتاد. من همانجا ماندم و کریم وارد اتاق شد و بعد فهمیدم خانم را هم کشته است. 

بعد چه شد؟ 

بقیه شروع به گشتن خانه کردند. من، چون دنبال سرقت نبودم نگشتم و همگی از خانه بیرون رفتیم.

چرا از مرحوم مهرجویی کینه داشتی؟ 

من از خانه همسایه آقا سرقت کرده بودم و همین به‌دلیل آقا مرا از شهرک بیرون کرد. در سه ماهی که در خانه مرحوم مهرجویی کار می‌کردم، خانم خیلی به من کمک کرد. وقتی ازدواج کردم یک جارو برقی به من داد. حتی یک‌بار که درخت خرمالو بار داد تعدادی خرمالو داد تا به همسرم و خانواده‌اش بدهم، اما من در کشتن آنها همکاری کردم.

پس چرا همکاری کردی؟

کریم می‌گفت اگر همکاری نکنم، چون قبلا سرقت کرده بودم مرا به‌عنوان قاتل دستگیر می‌کنند.

انکار بعد از اقرار

کریم طراح این جنایت هولناک است. متهمی که درردیف اول فهرست متهمان قراردارد و با حکم دادگاه به قصاص محکوم شده‌است. او در جریان بازجویی‌ها به ارتکاب هر دو قتل اقرار کرده و همه مدارک و اعترافات علیه اوست. حالا منکر همه‌چیز شده و حتی حضورش در محل قتل را هم انکار می‌کند. براساس آنچه بعد از دستگیری متهمان اعلام شده بود، کریم مدعی بود برای مرحوم مهرجویی کار کرده و به خاطر این‌که پولش را نداده بودند این قتل را انجام داده است. حالا همه اعترافاتش را انکار می‌کند و می‌گوید: اعترافاتم تحت فشار بازجویی بود و آن شب به آن خانه نرفتم و حرف‌های دیگر متهمان را قبول ندارم. من باغبان پنج باغ بودم و صاحبان باغ‌ها به من اعتماد داشتند. اگر قصد سرقت داشتم می‌دانستم صاحبان باغ‌ها کلید گاوصندوق را کجا می‌گذارند و سرقت می‌کردم. ماهی ۴۰ میلیون تومان درآمد داشتم نیازی نبود مرتکب قتل شوم!

منبع: جام جم آنلاین 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۹ ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
آخه چرا به خارجی کار میدید و اعتماد میکنید
دست جوان هموطن رو بگیرید
اکثر باغ ها سرایدار و نگهبان افغانی است
طرف میگه ماهی 40 میلیون درآمد داشتم همینو حاضر نیستین به هموطن خودتون بدین
مسولین یه فکر عاجل به حال مهاجرین حالا از هر کشوری که اومدن بکنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۷ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
چه امنیتی.مهرجویی بود هاااا.حالا ببین مردم عادی ایران کجای کارن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۲ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
بدون اغماض باید همه اینها رو در ملاعام اول قتل عضو کرد و در اخر گردن زد تا با تمام وجود قصاوت رو مزه کنن. ، اینها حرومزاده هایی هستن که پاش برسه به پدر و مادر خودشونم رحم نمیکنن. هر نفسی که اینها می‌کشند نجاست اینها دامنگیر عالم میشه و تنها خاک میتونه نجاست اینها رو از بین ببره. با زدن گردن اینها، عبرتی خواهد شد برای کسانی که افکار شوم می‌پرورانند تا بدانند چه پایان شومی خواهند داشت.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۴۱ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
من نمیدونم چرا غصه فلسطینو میخوریم که اسراییل اونجا رو غصب کرده. افغان ها بیشتر از اسراییلی ها قصی القلب هستن. اگر میخوایین جمعیت کشور رو افزایش بدید این راهش نیست که از زاد و ولد افغان ها برای خودتون جمعیت سازی کنید. چند سال دیگه بچه های ما بلید با همین افغان ها که روز به روز دارن ریشه می کنن ازدواج کنن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۵۹ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
۳ میلیون نظامی و هزار جور نیرو داریم
سپاه و بسیج و ارتش و پلیس و مرزبانی و نیروقدس و لباس شخصی و امر به معروف و غیره
۷۰ هشتاد درصد بودجه کشورو هدر میدیم
اونوقت مرز شرقی مثه کاروانسرای شاه عباس بازه و روزی ۴۵۰۰ افغانی مثه موش و مورچه وارد کشور میشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۲ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
قاتل اصلی مهرجویی مسئولینی هستند که اجازه دادند افاغنه چهل ساله در ایران بمانند و جنایت کنند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۱۸ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
در همه جای دنیا مهاجر بر اساس سه مولفه ی سرمایه تحصیلات یا حرفه پذیرفته میشه اون هم با دست کم شش ماه آموزش در کمپ های مهاجرین و کلی فیلتر و سخت گیری،اینجا یک افغان فاقد سواد و رفتار درست اجتماعی با کلی مریضی های روحی روانی و عقده های انباشته شده اراده میکنه بیاد ایران و همین فردا قاچاقی پاش به تهران میرسه،هیچ کشوری در دنیا انقدر بی در و پیکر نیست حتی خود افغانستان
Iran (Islamic Republic of)
ایرانی
۱۹:۰۹ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
مسئولین کلاهشان را بالاتر بگذارند و امکانات بیشتری در اختیار آنان بگذارند ، واقعاً که ......
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۲۹ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
افغانها همسایه و انسانهای پرتلاش هستند
ولی مشکل از جایی شروع میشه که در کشور بدون هیچ حد و مرزی باز میشه و کسی که هیچ حسی یچبه این وطن ندارد راحت خلاف می‌کنه
مشکل از سیستم مملکت داری ماست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۸ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
هر ۴نفر را گردن بزنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۴ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
اون مرحوم خدا رحمتش کنه ولی به نظر من خودشون مقصر بودند اولا چرا همون روزی که مرحومه اون قاتل دید به پلیس اطلاع نداد به جای اینکه تو اینستاگرام پست بگذارند و قاتل مصمم تر در تصمیمش کنه اگر به پلیس گزارش می کرد دستگیر میشد
دوما مرحوم با اون همه درآمد و باغ ویلا مگر ما گذاشتن دوربین و درب ضدسرقت چقدر هزینه داشت از قدیم گفتن مالتو سفت نگه دار همسایه دزد نکن
سوما وقتی دارایی ها و خونه ها و سفرهاشون تو اینستاگرام میگذارند هر فردی وسوسه میشه و هوس سرقت می‌کنه
چهارم این کارگر گویا پولی طلب داشته از مرحوم که بهش نداده
با توجه به همه اینها خود مرحوم و همسرش هم بی تقصیر نبودند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۱ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
قابل توجه سلبریتیها!!!!!!!!!!!!
نه به اعدام
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۹ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
چه حالی میده رضایت بدن بعد بیام اینجا قیافه امثال تو رو ببینم که فکر میکنید همه مثل خودتون دروغ گو حرف عوض کن اند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۱ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
میدونین چقدر جاسوس و خلافکار وسط این افغانی ها وارد ایران شدن و منتظر درگیری و جنگ هستن ؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۱ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
فرض کنید ایران و افغانستان وارد جنگ بشن !!!
از همین داخل تهران کار کشورو میسازن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۵۱ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
هیچ کجای دنیا تبعه کشورهای دیگر اینقدر راحت توی کشوری خلاف نمیکنن و خودشونو صاحب خونه نمیدونن
Iran (Islamic Republic of)
مرتضی
۱۷:۳۵ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
افغانی بریزید بیرون
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۰ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
این افغانی ها را بیرون کنید
کانادا نخبه های ایران را جذب میکنه
وما نخاله های افغانستان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۲۴ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
۴ تبعه افغانی !
این جنایت کاران که بدون مجوز و غیر قانونی وارد ایران میشن نام افغان هارو هم بدنام کردن
Germany
ناشناس
۱۷:۱۳ ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
تا مرزها رو به روی مهاجرین غیرقانونی نبندین و قانونی ها رو ساماندهی نکنید از این پرونده ها به دفعات خواهید داشت کما اینکه فقط طی همین هفته دو گزارش تجاوز به عنف و قتل توسط این مهاجرین رو همینجا خوندیم