با ادامه نسلکشی در غزه و وحشیگریهای اسرائیل در این منطقه فشار حامیان رژیم صهیونیستی بر رسانهها برای جلوگیری از پوشش واقعیت در این منطقه بیش از پیش بیشتر شده است. در همین روزهای اخیر سناتورهای آمریکایی سانسور تیک تاک در آمریکا را به عنوان یک شبکه اجتماعی که موجب روشنگری در این مدت از جنایات رژیم صهیونیستی شده، خواستار شده اند.
بسیاری از دولتهای غربی در این مدت در مقابل رسانههایی که به روایت واقعیت در غزه پرداخته اند ایستاده و از فعالیت آنها جلوگیری کرده اند. شهادت تعداد زیادی از خبرنگاران و روزنامه نگاران در غزه هم ورق دیگری از جنایات صهیونیستها برای مقابله با پخش واقعیت است.
از این رو باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبهای ترتیب داده با «سومدیپ سن»، استاد دانشگاه و فعال سیاسی از دانمارک که در ذیل مشروح آن از نظر میگذرد.
-عملکرد رسانهها را در این مدت از آغاز جنگ غزه چگونه ارزیابی میکنید؟
سومدیپ سن: ماه گذشته در برنامه خبری بیبیسی، Newsnight، نویسنده و روزنامهنگار هوارد اریک جاکوبسون شکایت کرد که تلویزیون عمومی انگلیس تصاویر زیادی از رنج فلسطینیان در غزه را نشان میدهد. وی افزود که در پخش تلویزیونی رنج فلسطینیان از این طریق، بی بی سی "یک طرف" را گرفته است و "رنجهای طرف مقابل را نادیده میگیرد. "
و این به سختی اولین بیان این احساس بود. چند هفته قبل، بحثی در پلتفرم شبکه حرفهای لینکدین در مورد اینکه آیا «پستهای اسرائیل/فلسطین بیش از حد» در سایت وجود دارد و اینکه آیا این موضوع باید تغییر کند، در جریان بود. بسیاری پاسخ دادند که باید مردم از صحبت درباره گرسنگی، بمباران و مدفون شدن فلسطینیها در زیر آوار دست بردارند.ممکن است عجیب به نظر برسد که افرادی مانند جاکوبسون به سطوح عظیم رنج در غزه اذعان دارند، اما در عین حال تقاضای جهان در مورد آن کمتر شنیده میشود.
اما این اصلا تعجب آور نیست. سانسور همیشه مکمل ضروری نسلکشی بوده است. با ادامه نسلکشی در غزه، تلاشها برای ساکت کردن کسانی که به دنبال به صدا درآوردن زنگ خطر بودهاند، اشکال مختلفی به خود گرفته است.
در مورد امتناع اسرائیل از ورود آزادانه روزنامه نگاران خارجی به غزه برای پوشش نسلکشی و حملات هدفمند آن به روزنامه نگاران فلسطینی که جان و دست و پا را به خطر میاندازند تا واقعیت آنچه را که با مردمشان انجام میشود به جهانیان نشان دهند، بسیار گفته و نوشته شده است اما حتی روزنامهنگارانی که هزاران مایل دورتر از فلسطینیها هستند، به خاطر جرات گفتن درباره نسلکشی مجازات شدهاند.
دسامبر گذشته، شرکت پخش استرالیایی (ABC) آنتوانت لاتوف مجری را به دلیل اشتراک گذاری مجدد پست دیده بان حقوق بشر (HRW) که مدعی بود «اسرائیل از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی در غزه استفاده میکند» اخراج کرد. ABC خود در مورد ادعای HRW گزارش داده بود که از آن زمان توسط سازمان ملل تکرار شده است. لطوف، که گمان میرود اولین زن عرب-استرالیایی باشد که به عنوان گزارشگر در تلویزیون تجاری کار میکند، میگوید که میترسد ABC تحت فشار گروههای طرفدار اسرائیل که او را به دلیل حمایت از او به «یهود ستیزی و تعصب» متهم میکنند، او را نیز اخراج کند.
در طول این نسلکشی، معلمان و اساتید دانشگاه در سراسر جهان که سعی در همبستگی با فلسطینیها داشتند نیز ساکت شده اند. یک معلم اسرائیلی به دلیل انتقاد از اقدامات ارتش اسرائیل از کار خود اخراج، دستگیر و در سلول انفرادی قرار گرفت. تنها "جنایت" مایر باروچین، پست فیسبوکی بود که او یک روز پس از حمله حماس به اسرائیل منتشر کرد که در آن نوشته بود: "تصاویر وحشتناکی از غزه در حال سرازیر شدن است. کل خانوادهها نابود شدند... هرکسی که فکر میکند این به دلیل اتفاق دیروز توجیه میشود، باید خود را از دوستی دور کند. من از همه میخواهم که هر کاری ممکن است انجام دهند تا این جنون متوقف شود. همین الان متوقفش کن. نه بعداً، حالا!» و اوایل این ماه، دانشگاه عبری اورشلیم، استاد حقوق، نادرا شلهوب کوورکیان را که شهروند فلسطینی اسرائیلی است، به دلیل انتقاد از جنگ اسرائیل علیه غزه و به طور کلی صهیونیسم، تعلیق کرد.
سکوت معلمان و اساتید دانشگاه تنها به اسرائیل محدود نشده است. در نوامبر در ایالات متحده، دانشگاه آریزونا (UA) «به طور موقت» استادیار ربکا لوپز و رابط جامعه ربکا زاپین را به دلیل تسهیل بحث در کلاس درس درباره جنگ اسرائیل علیه غزه جایگزین کرد. گروههای طرفدار اسرائیل مدعی شدند که سخنرانی آنها "سوگیرانه، یهودستیزانه، آشکارا دروغ و حامی تروریسم" بود. دو معلم کلاس اول در یک مدرسه دولتی در منطقه لس آنجلس نیز پس از انتشار پستی در شبکههای اجتماعی در مورد درسی که در مورد "نسلکشی در فلسطین" تدریس میکردند، به مرخصی اجباری فرستاده شدند. سیاستمداران و کارمندان دولتی در اسرائیل و کشورهای حامی جنگ اسرائیل در غزه نیز از چنین سانسوری مصون نیستند.
در ژانویه، عفر کاسیف، عضو کنست اسرائیل از حزب چپگرای هادش تعل، اعلام کرد که قصد دارد به آفریقای جنوبی در رسیدگیهای حقوقی آن علیه اسرائیل بر اساس کنوانسیون نسلکشی سازمان ملل بپیوندد. در پاسخ به تصمیم کاسیف برای حمایت از پرونده نسلکشی آفریقای جنوبی، ۸۵ نماینده پارلمان اسرائیل (از ۱۲۰ نفر) او را به "خیانت" متهم کردند و طوماری را برای اخراج او از کنست امضا کردند.
در آن سوی دنیا، در کانادا، سارا جاما، که عضو پارلمان استانی انتاریو است، مجبور شد به دلیل بیانیهای که بلافاصله پس از حمله حماس به اسرائیل در ماه اکتبر بیان کرد، عذرخواهی کند، جایی که او خواستار شد آتش بس فوری در غزه و پایان دادن به اشغالگری اسرائیل و آپارتاید را عنوان کند. عذرخواهی جاما پس از آن صورت گرفت که داگ فورد نخست وزیر انتاریو خواستار استعفای او شد.
یک مدیر عملکرد سازمانی و عدالت برای شهر اوانستون، ایلینوی در ایالات متحده نیز پس از ابراز همدردی با فلسطینیهای غزه در شبکههای اجتماعی از کار برکنار شد. در ژانویه، لیام برد یک شکایت فدرال علیه کارفرمای سابق خود تنظیم کرد. این دادخواست همچنین ادعا میکند که مقامات ارشد شهر «نظامی» خشم عمومی نسبت به برد را به دلیل قطعنامه پیشنهادی مبنی بر آتشبس در غزه پیش از معرفی آن به کمیسیون برابری و توانمندسازی در ماه نوامبر انجام دادهاند.
تلاشها برای سانسور و ارعاب هر کسی که علیه نسلکشی اسرائیل در غزه صحبت میکند، بدون شک ناراحتکننده است، اما به هیچ وجه تعجبآور نیست. نگاهی به تاریخ جهانی نشان میدهد که چنین خاموشی صداهای انتقادی به ایجاد محیطی مناسب برای جنایات جمعی و بدترین جنایت، نسلکشی، حداقل از یک قرن گذشته کمک کرده است.
-می توانید نمونههای دیگری را از این سانسورها در رسانههای جهان عنوان کنید؟
سومدیپ سن: در جمهوری فدرال یوگسلاوی تحت رهبری اسلوبودان میلوسویچ، اقدامات متعددی برای سرکوب و سانسور کلیه نشریات مستقل و همچنین ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی که جرأت میکردند علیه جنایات صربها علیه آلبانیاییها صحبت کنند یا حتی به طور طبیعی به آنها اشاره کنند، انجام شد. در سال ۱۹۹۸، پنج سردبیر روزنامههای مستقل «به انتشار اطلاعات نادرست متهم شدند»، زیرا در نشریات آنها آلبانیاییهای کشته شده در کوزوو را «مردم» و نه «تروریست» معرفی میکردند.
هنگامی که ناتو در نهایت تهدید کرد که به کوزوو حمله خواهد کرد تا به جنایات پایان دهد، دولت صربستان عزم خود را برای خاموش کردن همه صداهای مخالف دو چندان کرد. یکی از اعضای ائتلاف میلوسویچ گفت: "اگر ما نتوانیم همه هواپیماهای آنها [ناتو]را بگیریم، میتوانیم هواپیماهایی را که در دسترس ما هستند، مانند کمیتههای هلسینکی و گروههای کوئیسلینگ، بگیریم. او افزود که کسانی که ثابت شده «در خدمت تبلیغات خارجی شرکت کردهاند... نباید [از مقامات دولتی]انتظار خوبی داشته باشند».
دو دهه پس از نسلکشی بوسنی، که با سایه تاریک سانسور همراه بود، مقامات در چین "کمپین حمله سخت علیه تروریسم خشونت آمیز" را راه اندازی کردند که اویغورها و سایر مسلمانان ترک را در منطقه خودمختار اویغور سین کیانگ هدف قرار دادند. به گفته یک مقام چینی به نقل از دیدهبان حقوق بشر، هدف از کارزار علیه اقلیتهای مسلمان در منطقه خودمختار «شکستن اصل و نسب آنها، شکستن ریشههایشان، گسستن پیوندهایشان و شکستن ریشههایشان» بود. سازمانهای حقوق بشر تخمین میزنند که از آغاز این «عملیات» یک میلیون مسلمان ترک به اردوگاههای «آموزش سیاسی»، مراکز بازداشت موقت و زندانها فرستاده شدهاند.
در اینجا نیز سانسور با جنایات همراه بود. مقامات اینترنت را در سراسر منطقه برای ماهها قطع کردند. آنها بنیانگذاران، نویسندگان و سردبیران وبسایت اویغور را به دلیل جنایاتی مانند «شکافگرایی، افشای اسرار دولتی، و سازماندهی تظاهرات غیرقانونی یا به خطر انداختن امنیت دولتی» زندانی کردند. آنها همچنین منطقه را تحت نظارت شدید رسانههای اجتماعی قرار دادند و تخمین زده میشود ۲۵ درصد از تمام نظرات رسانههای اجتماعی را حذف کنند. آنها همچنین سخنرانی طرفدار اویغورها را در سایر نقاط کشور سرکوب کردند.
سانسور و سرکوب آزادی بیان نیز از ویژگیهای اصلی هولوکاست نازیها بود. این شامل ممنوعیت ادبیات یهودی و سوزاندن سیستماتیک "کتابهای نامطلوب" طبقه بندی شده به عنوان "غیر آلمانی" در تلاش برای "تجدید اخلاقی" بود.
نازیها همه روزنامههای مخالف آلمان را در اوایل دوران تصدی خود تعطیل کردند یا تحت کنترل خود درآوردند و تا انتها همه اخباری را که در روزنامهها منتشر میشد - در مورد حزب نازی، سیاستهای آن علیه یهودیان، و به طور کلی تلاشهای جنگی، کنترل کردند. در رادیو و در فیلمهای خبری آلمانیها از گوش دادن به رادیوهای خارجی منع شدند و فقط اطلاعات بسیار محدود - و بسیار تحت نظارت و سانسور - در مورد این کشور و تلاشهای جنگی آن اجازه یافت با بقیه جهان به اشتراک گذاشته شود. حزب حتی آنچه را که سربازان آلمانی از جبهههای مختلف در سراسر جهان مینوشتند را کنترل میکرد. نتیجه نهایی این تلاش قاطع سانسور این بود که اکثریت قریب به اتفاق جامعه بینالمللی تا پس از پایان جنگ جهانی دوم از میزان واقعی جنایات نازیها و رنج یهودیان در سرزمینهای تحت کنترل آلمان مطلع نشدند.
اکنون نسلکشی دیگری در غزه در جریان است و سانسور بار دیگر نقش خود را ایفا میکند. در عصر دوربینهای تلفنهای همراه و سایتهای رسانههای اجتماعی، برای کسانی که نسلکشی را مرتکب میشوند و تسهیل میکنند، تا حدودی غیرممکن بود که فلسطینیها را از اشتراکگذاری واقعیت خود، و کسانی که در سراسر جهان صدای خود را برای حمایت از آنها بلند میکنند، باز دارند.
اما دقیقاً به همین دلیل است که تلاشهای بیوقفهای برای ساکت کردن و سانسور روزنامهنگاران، دانشگاهیان، سیاستمداران و فعالان در کنار فلسطین انجام میشود – تلاشها برای اطمینان از اینکه تصاویر دلخراش درد و رنج غزه دیگر راه خود را به صفحههای ما نمیدهند؛ و دقیقاً به همین دلیل است که مسئولیت جمعی ما این است که «فلسطین» و «فلسطینیها» را در همه جا درج کنیم - هر مقاله، هر اثر هنری، هر بحثی. تنها شانس ما برای توقف این نسلکشی این است که از تاریخ درس بگیریم و به صحبت درباره فلسطین ادامه دهیم.
سومدیپ سن، دانشیار مطالعات توسعه بین المللی در دانشگاه روسکیلد دانمارک است. او نویسنده کتاب استعمار زدایی فلسطین: حماس بین ضداستعماری و پسااستعماری (انتشارات دانشگاه کرنل، ۲۰۲۰) است.