اواخر اسفند سال گذشته مرد میانسالی به کلانتری ۱۳۲ نبرد رفت و راز جنایت سیاهی را برملا کرد. مرد میانسال زمانی که در مقابل افسر کلانتری قرار گرفت، گفت: از همسر اولم دختر ۱۸ سالهای به نام مهسا دارم که با مادرش در شهرستان زندگی میکند. من مدتی بعد از جدایی، با زن دیگری ازدواج کردم. دخترم مهسا یک شب به خانه من در تهران آمد، اما چون همسر دومم میهمان داشت، از دخترم خواستم که به خانه مادرم برود و آنجا بماند.
او ادامه داد: این در حالی بود که مادرم خانه نبود و کلید خانهاش را به دخترم دادم که راحت باشد. روز بعد وقتی به خانه مادرم رفتم تا دخترم را ببینم ناگهان مهسا را دیدم که ناراحت روی زمین نشسته و گریه میکند. علت را که پرسیدم، دخترم راز جنایتی سیاه را برملا کرد. او گفت با پسری به نام شهروز آشنا شده و مورد تعرض قرار گرفته، از شنیدن این حرف شوکه شدم و حالا از شما میخواهم که او را دستگیر کنید.
به دنبال اظهارات مرد میانسال و پس از هماهنگیهای قضایی، شهروز بازداشت شد، اما در تحقیقات مدعی شد که به مهسا تعرض نکرده و با دختر جوان با رضایت خودش ارتباط داشته است.
مهسا در برابر اظهارات شهروز گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با او آشنا شدم و شهروز به من پیشنهاد ازدواج داد. زمانی که برای دیدن پدرم به تهران آمدم، چند باری او را دیدم و وقتی فهمید که در خانه مادر بزرگم تنها هستم، از من خواست برای صحبت در رابطه با آیندهمان به خانه مادربزرگم بیاید. من هم قبول کردم، اما او به من قهوه مسمومی داد که با خوردن قهوه از هوش رفتم و به من تعرض کرد.
او ادامه داد: شهروز روحیه و اخلاق عجیب و خشنی دارد. حتی در این مدت قصد داشتم رابطهام را با او بهم بزنم، اما از ترس تهدیدهایش به رابطه ادامه دادم. او شب چهارشنبهسوری با ساختن بمبهای دستساز و پرتاب آنها، برای مردم مزاحمت ایجاد میکرد. یکبار که به او گلایه کردم و گفتم این چه رفتاری است، گفت این کارها که چیزی نیست من و دوستانم در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ یک بسیجی را در خیابان پیروزی با چاقو به قتل رساندیم.
به دنبال اظهارات دختر جوان و بررسیهای تیم پلیسی مشخص شد، فردی که شهروز مدعی بود با چند نفر از اوباش او را به شهادت رسانده، یک بسیجی به نام پوریا احمدی است که اواخر شهریور سال ۱۴۰۱ وقتی همراه چند نفر از دوستانش از هیأت عزاداری بیرون آمد در یکی از خیابانهای پیروزی متوجه شد اغتشاشگران با آتش روشن کردن وسط خیابان برای مردم مزاحمت ایجاد کردهاند، اما وقتی سعی داشت با کمک دوستانش وضعیت را کنترل و امنیت را به محل برگرداند ناگهان چند نفر با چاقو، قمه و شمشیر به جانش افتادند و او را زخمی کردند. بلافاصله بدن نیمهجان پوریا به بیمارستان منتقل شد، اما تلاش کادر درمان بعد از ۱۲ روز به نتیجه نرسید و پوریا به علت شدت جراحات وارده به شهادت رسید.
بدین ترتیب کارآگاهان جنایی با بررسی تصاویر و تحقیق در جزئیات پرونده، تصاویر شهروز را در زمان شهادت پوریا احمدی به دست آوردند.
با به دست آمدن تصویر متهم جوان در میان عاملان اغتشاشات مرگبار، پسر جوان اینبار ادعای دیگری مطرح کرد: من در درگیری بودم، اما او را به قتل نرساندهام و دختر جوان به خاطر انتقامگیری از من چنین اظهاراتی دارد.
تحقیقات از شهروز در رابطه با شهادت پوریا احمدی از سوی تیم جنایی ادامه دارد. پرونده وی از جنبه رسیدگی به موضوع تعرض نیز به دادگاه کیفری یک تهران فرستاده خواهد شد.
روزنامه ایران
خانمها پسر نامحرم نور چشمتون هم باشه، از تنها شدن باهاش حذر کنید!
مدعی ازدواج هیچ وقت به شما تعرض نمیکنه، ناراحتتون نمیکنه!
همینها هستن که نه دین و خدا و حق الناس سرشونه و ته ابایی از کشتن و قتل مردم دارن!
همین تازه به دوران رسیده های مدعی انسانیت و آزادی!
شهید عزیز پوریا احمدی عزیز
شوکه شدم
خدایا هزاران بار شکرت
اینها باید به اشد مجازات برسن
این اغتشاشگران متجاوز و تعرض کننده میخواستن مملکتمون رو به وسیله ی اربابانشون اداره کنن