گنبد ملغان، بلادشاپور و شهر زیز نخستین سکونتگاههای استان کهگیلویه و بویراحمد در تاریخ چند هزار ساله این سرزمین بوده اند.
استان کهگیلویه و بویراحمد، که تا دوره پهلوی از آن با نام کوه گیلویه در منابع تاریخی نام برده شده، یک منطقه بسیار مهم در طول دوره اسلامی بوده که شاهراههای ارتباطی بسیار مهمی نیز از آن عبور میکرده و از جنبههای مذهبی و تجاری دارای اهمیت بوده است.
یکی از نخستین سکونتگاههای مردم کهگیلویه و بویراحمد شهر تاریخی و باستانی " گنبد ملغان" که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده آن طور که کارشناسان میگویند:این منطقه در هفت کیلــومتری شهر دوگنبدان مرکز شهرستان گچساران واقع شده است.
بر اساس پژوهشهایی که دهه هفتاد هجری قمری انجام گرفته محل این شهر باستانی و تاریخی در نزدیکی روستای " تلخ آب شیرین" در کنار کوهی به نام " تنک ملغان" قرار داشته که البته اکنون فقط تعدادی حوض از این شهر تاریخی باقی مانده است.
این شهر به علت نزدیکی و ارتباط آن با بندرهای جنوبی خلیج فارس و دسترسی به پایتخـــتهای ایران باستان مثل تخت جمشید و شوش از مراکز مهم تمــــدن آن زمان بوده است.
این شهر که در متون تاریخی از آن به نام گنبد ملغان یا گنبد ملجان یادشدهاست از شهرهای آباد در مسیر راه شهر نوبندگان به ارجان بوده و در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی از گای لسترنج دوگنبدان را با نام گنبد ملغان یا ملجان یا ملگان، جزئی از ولایت فارس ذکر کرده که در ساحل یکی از شعب رودخانه شیرین در مسیر نوبندگان به ارجان قرار دارد.
در مورد موقعیت جغرافیایی و آب و هوای آن میگوید که شهر " گنبد ملغان" از جمله مناطق گرمسیری بوده و نخلستان آن شهرت دارد که در مجاورت کوه و ولایت بازرنگ و همچنین صرام (چرام) که زمستان آن به بسیار سرد بوده و حتی در فصل تابستان سر کوه آنجا برف داشته واقع است.
فارسنامه ابن بلخی که در قرن ششم میزیسته از " گنبد ملغان" به عنوان شهری گرمسیری که آب روان دارد یاد کردهاست.
او از قلعهای در دوگنبدان که آذوقه سه چهار سال محافظین قلعه را در آن نگه میدارد و هوای آن خنک است و همچنین از باغات میوه، غله، آب انبار عالی، مسجد جامع و قلعههای دیگری در شهر صحبت کردهاست. یاقوت بن حموی از ملجان به صورت منطقهای در فارس بین ارجان و شیراز با عنوان دهکده و قلعه، یاد میکند.
دوگنبدان در جهانگشای نادری از آثارعصر افشاریه نیز یاد شده و گفته که بقایای یک کاروانسرای قدیمی که شاید از دوران صفویه و باراندازی جهت مسافران خلیج فارس وجود دارد که در عصر حاضر در نزدیکی ورود به شهر از طرف جاده شیراز اهواز و در کنار محل ژاندارمری و قبرستان قدیمی تا سال ۱۳۴۲ دیده میشد.
یک پژوهشگر سازه تاریخی و باستانی میگوید که شهر " گنبد ملغان"که در شهرستان کنونی گچساران قرار دارد اوایل دوران اسلام به عنوان یکی از منزلگاههای راه باستانی ارجان به شیراز از آن نام برده شده است.
حسین سپیدنامه افزود: از شهر " گنبد ملغان" در کتاب مسالک و ممالک استخری نام برده شده و ابن بلخی هم درباره این مساله که گوشت در این شهر ارزان بوده سخن به میان آورده است.
یک باستان شناس دیگر میگوید: که نخستین مطالعات کارشناسی درباره شهر " گنبد ملغان" سال ۱۳۷۷ انجام گرفت و منجر به ثبت این منطقه در فهرست آثار ملی شد.
شیدا براتی افزود: همچنین پس از بررسیها و پژوهشهای کارشناسی دیگر تنگ ملغان و قلعه ملغان در به ترتیب در تیر و مرداد ماه سال ۱۳۸۸ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
" شهر زیز"در دوران اسلامی یکی از شهرهای مهم در جنوب غرب ایران و از دیگر سکونتگاههای نخستین در کهگیلویه و بویراحمد بوده این شهر در مسیر ارتباطی مهمی قرار داشت و از نظر تجاری و نظامی اهمیت بالایی داشت.
مطابق با نتایج تحقیقهای انگشت شماری که صورت گرفته، محل دقیق " شهر زیز"، در ناحیه زیز با محوطه "زیز نسه" در استان کهگیلویه و بویراحمد مطابقت میکند، این محوطه دارای بقایای یک شهر باستانی شامل دیوارهای دفاعی، قلعه، مسجد، و سایر بناها است.
مقدسی، جغرافی دان قرن چهارم هجری، شهر زیز را در کنار رودخانه تاب توصیف کرده است. رودخانه تاب هم اینک با نام رودخانه مارون شناخته میشود.
محوطه زیز نسه نیز در کنار رودخانه مارون واقع شده است این موقعیت جغرافیایی نشان میدهد که محوطه زیز نسه در مکان مناسبی قرار داشته است و از دسترسی به آب و منابع طبیعی برخوردار بود.
شهر تاریخی دهدشت یا همان"بلاد شاپور" که بخش کاروانسرای آن پارسال در فهرست میراث جهانی ثبت شد در قرن سوم هجری وجود داشته زمانی حاکم کوه گیلویه به مدت یکصد ساله بر این سرزمین حاکمیت داشته اند.
بافت تاریخی شهر دهدشت مجموعهای از عناصر مختلف معماری شهری مانند ارگ حکومتی، برج و بارو، بقاع متبرکه، مساجد، بازار، کاروانسرا، حمامها و تاسیسات آب رسانی است که در محدودهای به وسعت ۴۲ هکتار در بخش جنوبی شهر کنونی دهدشت قرار دارد.
باستان شناسان کهگیلویه و بویراحمدی میگویند که رونق شهر تاریخی دهدشت در زمان اوج خود به حدی بوده که تاجران زیادی در این منطقه فعالیت میکردند و با حمله عشایر و تخریب این منطقه تاجران به استانهای مختلف کشور مهاجرت کردند.
پژوهشگر آثار تاریخی تاکید کرد:کاوشهای باستان شناسی نشان میدهد که شهر تاریخی دهدشت در سه دوره زمانی احداث و تکامل یافته است.
سپیدنامه عنوان کرد: بخش عمدهای شهر تاریخ دهدشت یا "بلاد شاپور"در دوره صفوی و ساسانی ساخته شده و، اما بقایایی کشف شده که نشان میدهد که بخشهایی از آن متعلق به دوران پیش از این دوران بوده است.
سپیدنامه اضافه کرد: ۲فصل کاوش باستان شناسی در ارگ تاریخی بلاد شاپور صورت گرفته که نتایج این پژوهشها قدمت این شهر را چند سده به عقب برد.
وی بیان کرد: کاوشهای باستان شناسی با تامین اعتبار اداره کل میراث فرهنگی استان و با حضور پنج کارشناس و ۱۳ نفر نیروی انسانی به مدت ۹۰روز صورت گرفته است.
وی افزود:براساس یافتههای کارشناسان بر روی شیشهها و سفالهای کشف شده در این منطقه قدمت شهر تاریخی دهدشت به قرون سوم و چهارم میرسد که البته نیاز است پژوهشهای بیشتری در این خصوص صورت گیرد.
سرپرست گروه کاوشهای باستان شناسی ارگ تاریخی دهدشت تاکید کرد: تاکنون ۱۵۸ قطعه سفال شکسته که بیشتر کاسه و بشقاب هستند در اشکال لعاب دار و ساده به رنگهای مختلف از جمله سبز زیتونی، سبز فیروزه ای، فیروزه ای، سفید، عسلی و بادنجانی در این منطقه کشف شده که ۱۳۹ قطعه آن مستند سازی شده است.
وی با اشاره به اینکه پس از اشیای شیشهای دارای بیشترین فراوانی در میان اشیای کشف شده در شهر بلاد شاپور است، تصریح کرد: باید کاوشهای بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
سپیدنامه تصریح کرد:براساس کاوشهای باستان شناسی در ارگ تاریخی صورت گرفته مشخص شد شکل گیری شهر دهدشت دست کم به قرون سوم هجری بر میگردد.
وی بیان کرد:اگر درب چوبی امامزاده حمزه معصوم (ع) را به عنوان سند ارزشمندی از دوره آل بویه در نظر بگیریم میتوان ادعا کرد یکی از مراکز تشیع در سدههای سوم و چهارم هجری، شهر دهدشت بوده است.
وی ادامه داد:این ادعا را نشانههای حضور اسماعیلیان در منطقه نیز تقویت میکند که دارای قلعههای زیادی در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان دوره سلجوقی بوده اند.
سپیدنامه تاکید کرد:اهمیت قرون سوم و چهارم هجری در ارتباط با دهدشت از آن روست که گیلویه و نوادگان او در این مدت نقش مهمی در تامین امنیت پایدار داشته اند بنابراین، احتمال شکل گیری شهر در این دوره دور از ذهن نیست.
سرپرست تیم کاوشهای باستان شناسی ارگ تاریخی در خصوص ارگ تاریخی بلاد شاپور در دهدشت تاکید کرد:ارگ، حاکم نشین شهر و رکن اصلی شهر در کنار مسجد جامع و بازار شهر هر ناحیهای است که معمولا در هنگام طراحی شهرها مدنظر مهندسان قرار میگیرد.
وی عنوان کرد:ارگ به طور معمول محل سکونت درباریان و تشکیلات حکومتی بوده و در مطالعه ساختار اجتماعی و سیاسی ادوار مختلف مورد توجه بوده است.
سپیدنامه خاطرنشان کرد: با توجه به فضاهای اداری موجود در ارگ دهدشت، در صورت کاوش، میتواند شواهد مرتبط با مدیریت اداری جنوب غربی ایران را ارایه دهد، زیرا حاکم نشین این شهر طی دوره صفویه، تا نواحی خلیج فارس را تحت مدیریت خود داشته است.
وی تاکید کرد:معمولا تاریخ و تحولات یک شهر با تاریخ ارگ گره خورده است بنابراین، هر گونه مطالعهای در خصوص تاریخ شکل گیری شهر دهدشت ابتدا باید با مطالعه این عنصر شهری آغاز شود.
این پژوهشگر سازههای تاریخی افزود:ارگ تاریخی دهدشت با توجه به اینکه در گوشه شرقی شهر واقع شده در نوع خود منحصربفرد است و مطالعه و کاوش آن میتواند به تکمیل مطالعات شهر ایرانی اسلامی کمک فراوانی نماید.
سپیدنامه تصریح کرد:ارگ دهدشت حدود ۱۵۰ متر طول و ۱۰۰ متر عرض و حدود یک و نیم هکتار وسعت دارد که متاسفانه بخشهایی از برج و باروی آن برای ساخت فضاهای آموزشی کاملا تخریب شده و از بین رفته است.
از قرن سوم هجری به بعد است که محدوده وسیعی از مملکت ایران، شامل استانهای لرستان، ایلام، چهار محال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و بخشهایی از استان فارس و خوزستان، تحت عنوان بلاد اللور (لرستان) شناخته شد و در سال ۳۰۰ هجری در اختیار دو برادر به نامهای بدر و منصور قرار گرفت.
منطقهای که استان چهار محال و بختیاری و استان کهکیلویه و بویراحمد کنونی را در بر میگرفت در اختیار برادر بزرگتر یعنی بدر قرار گرفت و به همین جهت در قرون بعدی به نام منطقه «لر بزرگ» معروف شد.
در قرن ششم هجری که اتابکان لر بر منطقه لر بزرگ حاکم شدند، مملکت فارس نیز به پنج کوره تقسیم شده بود. قسمت عمده این سرزمین که امروزه استان کهکیلویه و بویراحمد را تشکیل میدهد در این مقطع تاریخی جزو «شاپور خوره» محسوب میشد و تقریبا به استثنای بخشی از منطقه بهمئی گرمسیر، بقیه مناطق استان جزو کوره مذکور به حساب میآمدند.
از دوران شاه طهماسب اول (۹۸۴-۹۳۰) مملکت به ۱۳ ایالت مهم تقسیم و ایالت ارجان که قبلا ضمیمه فارس بود، مجزا شد و بهعنوان ایالت کهکیلویه رسما به صورت حاکمنشینی مستقل در آمد و یکی از ایالتهای مهم کشور را تشکیل داد.
تا قبل از دوره قاجاریه، استان کنونی کهکیلویه و بویراحمد که منطقه بهبهان هم جزو آن به شمار میرفت، به دو قسمت پشت کوه و زیر کوه تقسیم میشد، در دوره قاجاریه، جغرافیای تاریخی کهکیلویه تغییری نکرد و مرزهای جغرافیایی آن تقریبا با دوره زندیه تفاوتی نداشت. تغییری که در این دوره به چشم میخورد در زمینه نامگذاری مناطق است.
منطقه زیر کوه شامل ناحیه بهبهان و ناحیه لیراو بود و منطقه پشت کوه شامل سه ناحیه تل خسروی، رون و بلاد شاپور میشد، اما از اواخر دوره قاجاریه به تدریج به نام ایلات ساکن در آنها شناخته شدند و منطقه پشت کوه به نواحی متعددی، چون چرام، طیبی، نویی، دشمن زیاری و بویراحمد تقسیم و مشهور شد.
کهگیلویه و بویراحمد حدود ۸۰۰ اثر ملی در فهرست آثار ملی دارد۶۱ آسیاب، ۵۰ خانه تاریخی، ۴۰ قلعه،۴۰ آب انبار،۲۳ بقعه متبرکه،۱۹ گورستان،۱۷ استودان، ۱۳ پل، ۱۳ بافت تاریخی، پنج حمام، پنج مسجد و سه کاروانسرای این استان در فهرست آثار ملی دارد.
نقوش برجسته تنگ سولک در بهمئی، آثار سنگی چین لوداب، شهر سنگی دلی یاسیر کهگیلویه، قلعه کی نصیر بهادر بویراحمد، قلعه رئیسی کهگیلویه، دو گوردو پا در باشت از جمله بناهای تاریخی مهم ثبت ملی شده این استان است.
منبع:ایرنا