در این نوشتار با اشاره به عملیات طوفان الاقصی حماس، آمده است که این حمله، رژیم صهیونیستی اسرائیل را وادار کرد تا رویکرد جدیدی علیه ایران و محور مقاومت در پیش گیرد؛ زیرا مشخص شد که راهبرد پیشین این رژیم در تضمین امنیت آن شکست خورده است.
بر اساس این گزارش، اسرائیل از ۱۵ مهر، علاوه بر جنگ در غزه، عوامل اصلی هماهنگ کننده محور مقاومت و نیز نیروها و تجهیزات ایرانی را در سراسر مناطق پیرامونی خود هدف قرار داده است.
در این تحلیل، پاسخ مستقیم و هدفمند ایران به اسرائیل با هدف اعاده بازدارندگی تهران و موجب تغییر محاسبات و ریسک پذیری ایران ارزیابی شده و آمده است: هدف از این موضع قاطعانه، همانطور که حسین سلامی، فرمانده سپاه ایران بیان کرد «تلاش برای ایجاد معادله جدیدی با اسرائیل" بود.
بر اساس این گزارش، هدف از واکنش تهران، آن بود که خطوط قرمز جدیدی را در درگیری خود با رژیم صهیونیستی تعریف کند و روشن سازد که جمهوری اسلامی در صورت ادامه عملیات خسارت بار اسرائیل علیه ایران و شرکای آن، زمام امور را خود در دست خواهد گرفت.
نویسندگان این تحلیل اضافه میکنند: زمان بندی این واکنش نیز دیگر اهداف ایران را روشن میسازد. تهران با آگاهی از آنکه تشدید تنش مستقیم ایران و اسرائیل و اسرائیل با حزب الله در پیش است، به دنبال جلو انداختن آن بود و بهتر میداند که هر گونه تنشی باید پیش از انتخابات آمریکا ایجاد شود.
این گزارش میافزاید: «اگر ایران قصد ضربه زدن به اسرائیل را داشت، یک اصل اساسی عملیات نظامی یعنی عنصر غافلگیری را نقض نمیکرد. اما مقاصد خود را به واشنگتن و چندین کشور عربی و اروپایی مخابره کرد و به آنها اطمینان داد که حمله اش نسبتاً محدود خواهد بود».
نویسندگان این گزارش تاکید دارند که ایران برعکس تاکتیکهای تهاجمی که به طور قابل توجهی دفاع اسرائیل را به چالش میکشید و احتمالاً توان پدافندی آنها را از پا میانداخت، عمل کرد. در واقع اگر تهران به دنبال وارد ساختن یک ضربه جدی به رژیم صهیونیستی بود، تعداد بیشتری از موشکهای بالستیک سریع و دقیق را پرتاب میکرد و اسرائیل نیز زمان بسیار کمی برای آمادگی و واکنش در اختیار میداشت.
تحلیلگران این اندیشکده تاکید دارند که ایران همچنین میتوانست از قدرت رزمی قابل توجه نیروهای نیابتی منطقهای خود - به ویژه حزب الله - در عملیات خود استفاده و پاسخ تنبیهی خود را به یک درگیری واقعی چند جبهه و یک کابوس برای اسرائیل تبدیل کند.
علاوه بر این، واکنش تهران یک تمرین بسیار مفید برای جمع آوری اطلاعات بود و اکنون برآورد ایران از پدافند رژیم اسرائیل و شریک آن بسیار بهبود یافته است. در یک جنگ فرسایشی احتمالی با اسرائیل، چنین اطلاعات و برآوردهایی ارزشمند خواهد بود.
اندیشکده انگلیسی چتمهاوس در بخشهای انتهایی این تحلیل نتیجهگیری کرده است: «اگر از منظر تهران هدف راهبردی تقویت بازدارندگی ایران و تلاش برای بازنویسی قوانین تعامل با اسرائیل در نظر گرفته شود، حمله ایران تا حد زیادی موفقیت آمیز بود و توانمندی ایران را نشان داد».
بر اساس این گزارش، تهران، اسرائیل و آمریکا را مجبور کرد بیش از یک میلیارد دلار برای مقابله با این حمله هزینه کنند. این دستاورد کمی نیست، به خصوص اینکه ایران حدود یک دهم این مبلغ را برای حمله خود هزینه کرده است. با توجه به محدودیت مالی و فضای سیاسی واشنگتن، افزایش کمک نظامی آمریکا به اسرائیل تضمین شده نیست.
اسرائیل اکنون با این معضل مواجه است که چگونه به اقدام ایران پاسخ دهد تا بدون ایجاد یک درگیری وسیع که واشنگتن با آن مخالف است، بازدارندگی خود را حفظ کند و نگذارد که این حملات تبدیل به رویهای برای عملیاتهای آینده تهران شود.
منبع: ایرنا
در مرحله بعد کنسولگری و سفارت اسراییل در اردن هم باید در گزینه های حمله ایران قرار بگیره
اردن بی عرضه ترین کشور عرب خاورمیانه اس.بیشترین دزدی از بیت المال و بودجه ایران در قبل از انقلاب هم داره
الان هم پهبادها و موشکهاشون هیچکدوم بخاک اسراییل نرسیدن دارن رجز میخونند که ما اسرائیل را شخم زدیم !!!
کی باور میکنه؟!