دفتر هماهنگ کننده امور بشردوستانه سازمان ملل تأکید کرد: تقریبا چیزی در غزه برای توزیع کردن نمانده است. انبارهای کمکهای ما در غزه تمام شده است. وضعیت آبها و آب آشامیدنی به سرعت درحال وخامت است و با ممنوعیت ورود کمکها مردم چارهای جز پناه بردن به استفاده از زبالهها و آوارها برای رفع نیازهایشان ندارند.
نظامیان رژیم اشغالگر هفتم ماه جاری میلادی بخش فلسطینی گذرگاه رفح را اشغال کردند و مانع ورود کمکها به نوار غزه شدند. بیش از ۲ هفته است که گذرگاه کرم ابوسالم در جنوب شرق رفح نیز بسته است و هشدارها درباره فاجعه انسانی بی سابقه در غزه رو به افزایش است.
از این رو باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبه یاسمینا گوئردا، فرستاده ویژه سازمان ملل با خبرنگار این سازمان را ترجمه کرده که در ذیل مشروح آن از نظرتان میگذرد.
-شما در حال حاضر از طرف دفتر کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد در غزه هستید، میتوانید آنچه را که در زمین از نظر تخریب و نیازهای مردم غیرنظامی دیدید برای ما توضیح دهید؟
یاسمینا گوئردا: برای غزه، ما باید مجموعهای کاملاً جدید از کلمات را برای توضیح وضعیتی که فلسطینیها در آن قرار دارند اختراع کنیم. به هر کجا که نگاه میکنیم، هر کجا که میرویم، ویرانی است، از دست دادن همه چیز است، و این رنجی بی نهایت عمیق است که در نگاه مردم و در زبان مردم مییابیم.
مردم بالای آوار و زبالههایی زندگی میکنند که زندگی آنها، زندگی قبلی آنها بود. آنها گرسنه هستند، بسیار گرسنه هستند، و همه چیز کاملاً غیرقابل تحمل شده است. آنها روز گذشته به من گفتند که هزینه یک تخم مرغ به ۳ دلار افزایش یافته است، که بدیهی است، برای کسی که دیگر حقوقی ندارد و اصلا به حساب بانکی خود دسترسی ندارد، کاملا غیرقابل تصور است.
دسترسی به آب تمیز یک نبرد روزانه است و بسیاری از مردم ۷ ماه است که لباسهای خود را عوض نکرده اند زیرا در واقع باید با آنچه بر پشت داشتند فرار میکردند و چه چیزی از آن زمان، آنها ۶، ۷ بار، گاهی اوقات بیشتر جابجا شده اند. این وحشتناک است.
دیروز با زن جوان ۲۵ سالهای که مترجم است صحبت کردم. او شغلی داشت، خانه داشت، آینده داشت و به من گفت: «من دیگر حتی امید، قدرت درخواست، امید به دریافت غذا، آب، چادر کافی، هیچ چیز را ندارم.»
او با پدر و مادربزرگ ۸۲ ساله و دو خواهرش که مشکلات جسمی دارند زندگی میکند؛ و او به من گفت: «این ۹ بار است که ما جابه جا شده ایم، ۹ بار. » و با هر حرکتی باید تکههای پلاستیک و تکههای چوبی که چادرشان را تشکیل میدهد را از بین ببرند و پدر مجبور شد مادربزرگ را روی شانههایش بگذارد و کیلومترها تا مقصدی کاملاً ناشناخته راه برود، زیرا آنها حتی نمیدانند کجا باید بروند و کجا کمی امنتر هستند.
او به من گفت: «می دانم که خانه ام ویران شد، قبول کردم، مشکلی نیست، آماده بازسازی هستم، آماده هستم که از صفر شروع کنم، اما باید فرصتی برای نفس کشیدن داشته باشم، باید از آواره بودن دست بردارم. من تقاضای کمک بشردوستانه ندارم، فقط میخواهم فرصتی برای تامین زندگیام، تامین نیازهای خودم و برای آن به آرامش داشته باشم.»
و این شاید یکی از چیزهایی است که در استقرار من در اینجا بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، این عزم راسخ برای حرکت به جلو، بالا نگه داشتن سرم است؛ و یکی از نمونههایی که اخیراً واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که در یک کمپ قدم میزدم و خانوادههایی را دیدم که در واقع در حال ساخت سرویس بهداشتی کوچک خود با یک قاشق بودند. آنها در حال حفر یک گودال بزرگ در شن و ماسه بودند و من از آنها پرسیدم چه کار میکنید؟ آنها به من گفتند: ما در حال ایجاد یک سرویس بهداشتی هستیم. آنها لوله و کاسه توالت را از چندین ساختمان ویران شده جمع آوری کرده بودند. ببینید، آنها در کنار چادر موقت خود، دستشویی موقت خود را ایجاد میکردند. وضعیت بشردوستانه در اینجا به ما اجازه نمیدهد که ابزارهای لازم برای ایجاد سرویس بهداشتی را همانطور که در شرایط اضطراری انسانی دیگر وارد کنیم.
-شما در رفح هستید. آیا میتوانید به ما بگویید که در کجا هستید و آیا درگیری نزدیک است؟
یاسمینا گوئردا: ما در سمت غربی رفح هستیم. درگیری بیشتر در شرق رخ میدهد. ما همه چیز را میشنویم. کاملاً معمول است که پنجرهها و درها با ریتم جنگ ارتعاش کنند. این وضعیت در حال حاضر بسیار شدید است، تا زمانی که درگیری اتفاق میافتد، ما مرتباً به آنجا نمیرویم. دو همکار داشتیم که این هفته برای انجام یک ماموریت شناسایی رفتند؛ و یکی بود که زنده برنگشت و دیگری که باید از نظر پزشکی تخلیه میشد.
برای بقیه نوار غزه، در خان یونس، در دیرالبلاح و در شمال رفح، مأموریتهایی که من در این مناطق انجام دادم، میتوانم به شما بگویم که آوار، آوار معمول است. همه چیز خراب است و استثنا یافتن ساختمانهایی است که هنوز پابرجا هستند. این چیزی است که کاملا غیر قابل تصور است. در برخی مناطق دریای آوار است.
-سازمانهای بشردوستانه با چه چالشهایی در دریافت کمک به غیرنظامیان نیازمند مواجه هستند، به ویژه زمانی که این غیرنظامیان در حال حرکت هستند؟
یاسمینا گوئردا: این دومین ماموریت من در غزه است. من ۴ هفته پیش اینجا بودم و در عرض چهار هفته همه چیز تغییر کرد: نحوه ورود و خروج ما از غزه، سیستمهای ارسال کمکهای بشردوستانه، که قبلاً بسیار پیچیده بودند، که حتی پیچیدهتر شده اند.
اکثریت جمعیت آن زمان در جنوب بودند و آنجا با جنگ ۶۳۰۰۰۰ نفر داشتیم که در ده روز به شمال رفتند یا به سمت ساحل حرکت کردند. بنابراین، ما مجبور شدیم اولویتها و نحوه ارسال کمکهای بشردوستانه خود را کاملاً تغییر دهیم. با چنین درگیری شدید، وضعیت دائماً در حال تغییر است. به محض اینکه چیزی را در جای خود قرار دادید، باید در مورد آن تجدید نظر کنید، آن را دوباره انجام دهید و اغلب از ابتدا شروع کنید.
دومین چیزی که واقعاً این واکنش انسان دوستانه را به زانو درآورده است این است که وضعیت در همه جا چقدر خطرناک است. حتی یک منطقه امن در غزه وجود ندارد. در هفته آخر مأموریت قبلی، هفت همکار بشردوستانه داشتم که با هم دوست بودند، در حملات هوایی کشته شدند؛ و در روز اول بازگشت من دو همکار بشردوستانه داریم که آنها نیز دوباره متاثر شدند و یکی از آنها زنده نماند؛ بنابراین ما باید همیشه مراقب باشیم. ما دائماً تحرکات خود را به متخاصمین اطلاع میدهیم، ساعتها وقت صرف آماده سازی و ارسال مدارک میکنیم، در ایستهای بازرسی منتظر میمانیم و اغلب بیهوده است، زیرا مأموریتهایی که در حال برنامه ریزی هستیم تسهیل نمیشوند و بنابراین نمیتوانیم آنها را با موفقیت انجام دهیم.
هر چیزی که میتوانید تصور کنید وجود دارد که به یک چیز مرتبط است، به این واقعیت که شرایط زندگی بسیار استرس زا است، زیرا ما هنوز موسیقی متن جنگ را به طور مداوم داریم، با هواپیماهای بدون سرنشین، با حملات هوایی و در مناطق خاصی که در آن تردد میکنیم، اجساد مرده را پیدا میکنیم و ما باید آنها را جمع آوری کنیم تا از دفن آبرومندانه آنها اطمینان حاصل کنیم. ما چیزهای خیلی سختی میبینیم، از نظر روحی سخت است، از نظر احساسی سخت است. امدادگران اینجا خسته شده اند.
اما بدترین بدترینها، و واقعاً در سایر بحرانها بیسابقه است، مشکل مطلقی است که هنگام تلاش برای آوردن کارکنان یا هنگام تلاش برای آوردن کالاهای بشردوستانه با آن مواجه میشویم. از ۷ اکتبر این اتفاق افتاده است. اما در آنجا، با بسته شدن مرز رفح در ۷ می، ما تقریباً چیزی نداریم که وارد شود و انبارهای ما که همه کالاهای بشردوستانه ما را در اختیار داشت، ویران شد، آنها غارت شدند و تقریباً چیزی برای توزیع در غزه باقی نمانده است. مقدار اندکی که وارد میشود باید فوراً با انتخابهای بسیار دشوار به صورت روزانه توزیع شود، برای اولویت بندی آسیب پذیرترین ها، برای تحویل بخشهایی که جزئی هستند. هر روز قلبم را میشکند.
بسیاری از مردم جهان از این درگیری مخرب ناراحت هستند، چه پیامی را میخواهید به این افراد بدهید؟
یاسمینا گوئردا: مردم اینجا درک نمیکنند که چگونه جهان اجازه میدهد این وضعیت اتفاق بیفتد. یادم هست وقتی برای اولین بار به غزه برگشتم، وزارت بهداشت اعلام کرد که ۲۹۰۰۰ نفر کشته شده اند. وقتی پنج هفته بعد رفتم، طبق گزارش آنها ۳۴۰۰۰ نفر بودیم؛ بنابراین محاسبه سریع، ما در مورد شش نفر در ساعت میمیرند، اکثریت زنان و کودکان، و ما اجازه میدهیم این اتفاق بیفتد. ما در حال مجوز دادن به آن هستیم.
من خوش شانس هستم که مادر دو پسر کوچک هستم، آنها ۲ ساله و ۴ ساله هستند. فعلاً سؤالی نمیپرسند، اما میتوانم به شما بگویم که خیلی میترسم روزی از من بپرسند که چطور ممکن است ما کاری برای جلوگیری از این کار انجام نداده باشیم، چگونه ممکن است دنیا این کار را انجام داده باشد. ما باید خشم خود را با صدای بلندتر ابراز کنیم تا زمانی که متوقف شود، چگونه میتوانیم اجازه دهیم کودکان گرسنه بمانند، در وحشت دائمی زندگی کنند و ماهها را بدون آموزش سپری کنند.
من پاسخی ندارم و بنابراین دعوتی که تصور میکنم این است که بگویم: پس اگر میتوانید با تصمیم گیرندگان خود تماس بگیرید، زمان آن فرا رسیده است که بخواهید قوانین بین المللی رعایت شود، حقوق بشر رعایت شود، کرامت انسانی احترام. واقعاً چیز زیادی نیست که ما میپرسیم. ما فقط میخواهیم به قانونی که قبلاً وجود دارد احترام گذاشته شود. زیرا این جنگ لکه سیاه بزرگی بر همه ماست. این وظیفه همه ماست که روز به روز کار کنیم و سهم خود را برای توقف این کار انجام دهیم. من پیشنهاد میکنم هر روز از خود بپرسید: چه کاری میتوانم انجام دهم، امروز در سطح خودم چه کنم تا به این کابوس پایان دهم؟