میلاد خجسته حجت حق، حضرت امام رضا علیه السلام بر همه رهروان راستین آن امام مبارک باد.
رهبر معظم انقلاب عشق راستین و علاقه قلبی خویش را درباره بارگاه ملکوتی امام رضا این چنین توصیف کرده اند: «آستان قدس رضوی مطاف فرشتگان و کرّوبیان و قبله اهل دل و ملجأ مؤمنان صادق است.
بنابر نقلهای تاریخی سال تولد آن امام همام ۱۴۸ ق است و چنان که مشهور است روز میلاد ایشان یازدهم ذیقعده میباشد. کنیه حضرت «ابوالحسن» است و چون حضرت امیر علیه السلام «ابوالحسن» خوانده میشود، حضرت رضا علیه السلام به ابوالحسنِ ثانی معروف شده است. مشهورترینِ لقبها نیز «رضا» است.
پدر آن حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و مادر ایشان «نجمه» است.
خلفای معاصر حضرت
مدت امامت حضرت امام رضا بیست سال بود که ده سال آن معاصر با خلافت هارون الرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه المأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهرمقدس مدینه اقامت داشت ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان فرا خواند و آن حضرت سالهای پایان عمر خویش را در خراسان سپری کردند.
امام در عصر هارون الرشید
اگرچه در زمان هارون الرشید اختناق و استبداد حاکم بود با این حال دوران آزادی نسبی و فعالیّتهای فرهنگی و علمی امام رضا علیه السلام به شمار میرود؛ زیرا در این مدّت (ده سال) هارون به صورت آشکار متعرض امام نشد و امام موفق به ترتیب شاگردانی در علوم و معارف اسلامی گردید. شاید عدم تعرض هارون به سبب نگرانی وی از تکرار عواقب قتل امام موسیبن جعفر بوده است؛ چراکه وی سعی داشت خود را از این جنایت تبرئه کند و از آن جا که امام از این سیاست آگاه بودند بی باکانه افشاگری میکردند و مردم را میآگاهانیدند.
امام در عصر امین
امین و مأمون فرزندان هارون الرشید ولی از دو مادر بودند. هارون در زمان خلافت خود از مردم برای امین به عنوان ولی عهد خود بیعت گرفت و مأمون را نیز ولی عهد دوم قرار داد. در دوران حکومت امین و سالهایی که بین مرگ هارون و حکومت مأمون گذشت، برخوردی میان امام و مأموران حکومت عباسّی در تاریخ به چشم نمیخورد و پیداست که دستگاه خلافت بنی عباس در این سالهای کوتاه که گرفتار اختلاف داخلی و مناقشات امین و مأمون و خلع مأمون از ولایت عهدی و واگذاری آن به موسی فرزند امین بود، فرصت کمتری برای اذیت و آزار علویان و خصوصا امام رضا علیه السلام یافت و ما میتوانیم این سالها (۱۹۳ - ۱۹۸) را ایام فعالیت نسبی امام و فرصت مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی آن حضرت بدانیم.
امام در عصر مأمون
با شروع خلافت مأمون فصلی تازه در زندگانی امام رضا علیه السلام آغاز میشود؛ سالهایی که با اندوه و ناملایمات بسیار برای آن امام همراه بود. مأمون به تشیّع اظهار علاقه میکرد و گردانندگان دستگاه خلافتش هم غالبا ایرانیانی بودند که نسبت به آل علی و امامان شیعه علاقه و محبّتی خاص داشتند؛ لذا نمیتوانست همچون پدران ظالم خود هارون و منصور امام را به زندان بیفکند و مورد شکنجه و آزار قرار دهد. از این رو چاره تازهای اندیشید و امام را به مرو آورد تا با طرح دوستی منافقانه با آن حضرت، افزون بر استفاده از موقعیّت علمی و اجتماعی ایشان، فعالیتهای حضرت را زیر نظر بگیرد و نیز با برپایی مناظرههای علمی مختلف سعی داشت شخصیّت محبوب علمی و موقعیّت والای اجتماعی حضرت را بی رنگ سازد که در هر بار جز رسوایی طَرفی نبست.
کلام رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری عشق راستین و علاقه قلبی خویش را درباره بارگاه ملکوتی امام رضا این چنین توصیف کرده اند: «آستان قدس رضوی مطاف فرشتگان و کرّوبیان و قبله اهل دل و ملجأ مؤمنان صادق است. امروز به برکت طلوع خورشید انقلاب اسلامی پایگاه بلند اندیشه اسلام و پرچم معارف قرآن نیز هست».
جدایی چرا؟
یکی از یاران حضرت میگوید: باحضرت در سفر خراسان همراه بودم. یک روز آن حضرت را به رسم مهمانی بر طعامی فرا خواندند. او تمام خدمت کاران خود را ازسیاه و سفید گرد آن سفره گسترده جمع کرد. به امام نزدیک شدم و گفتم: فدایت شوم بهتر بود سفره آنها را جدا میفرمودید. در پاسخم فرمودند: «این سخن را مگو. همانا خدای تبارک و تعالی که خدای همه ماست یکی است. همه از یک مادریم و آدم ابوالبشر پدر مشترک همه ماست و کیفر و پاداش هم به اعمال تعلّق خواهد گرفت؛ بنابراین جدایی چرا؟»
دانش بی کران
دانشمندان معاصر با حضرت رضا علیه السلام بر فراوانی دانش و بینش وی و نیرومندی اش در استدلال و برتری جنابش در گفتگوها و مناظرات علمی گواهی داده اند؛ تا جایی که محمدبن عیسی یقطینی اظهار داشت: «وقتی مردم، در مسئله امامت امام رضا علیه السلام اختلاف پیدا کردند من که مسئول جمع آوری پرسشهای مردم و پاسخهای آن حضرت بودم، پانزده هزار مسئله گرد آوردم که از حضرت سؤال شده بود و وی به تک تک آنها پاسخ فرموده بودند».
ترسیم بهشت زمینی
در دین مقدس اسلام بر حفظ حقوق برادران دینی و تکریم شخصیّت و مقام آنان سفارش بسیار شده است. ائمه ما در توصیههای اخلاقی خویش بر این مسئله تأکید کرده اند؛ از جمله امام رضا علیه السلام در این باره میفرمایند: «از حقوقی که هر مؤمن نسبت به برادر دینی خود دارد این است که از صمیم قلب او را دوست بدارد و از نظر مالی به او کمک و مواسات نماید و اگر کسی به او ظلم کرد او رایاری کند... شخص با ایمان هرگز به برادر دینی خود ستم نمیکند، او را فریب نمیدهد، به او خیانت نمیکند، غیبت او را روا نمیدارد، به او دروغ نمیگوید. کسی که به برادر دینی خود لباسی هدیه دهد خداوند از لباسهای بهشتی به او خواهد داد و کسی که برای رضای خدا به آنها قرض بدهد در پیشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هرکسی اندوه برادر دینی خود را برطرف سازد خداوند غمی از غمهای آخرتش را خواهد زدود».
کرامات حضرت
شیخ طبرسی میگوید: «آنچه مردم پس از شهادت وی تا زمان ما از برکت مشهد مقدس آن حضرت و علامات و عجائبی که مشاهده کرده اند و موافق و مخالف بدان تصدیق نمودند از حد شمارش خارج است. در این مشهد مقدس کور مادر زاد و دیگر مریضان شفا یافتند و دعاها مستجاب و جاجتها برآورده شده که بسیاری از اینها را خود مشاهده کردیم و نسبت به آن علم یقینی که شک در آن راه نیابد پیدا نمودیم». شیخ حر عاملی هم میگوید: «من هم مثل شیخ طبرسی بسیاری از این معجزهها را مشاهده کردم و یقین برای من حاصل شد، همان گونه که برای او یقین حاصل شده بود و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که ۲۶ سال میشود دراین خصوص چیزهایی شنیدم که از شمارش گذشته و در خاطر ندارم».
مقام امام در کلام امام رضا علیه السلام
آنچه سبب محبت و عشق و اطاعت میشود معرفت و شناخت مقام محبوب و معشوق است. به همین دلیل است که گفته اند:
گر معرفت دهندت بفروش کیمیا را گر کیمیا دهندت بی معرفت گدایی
آنچه شیفتگان ائمه را حیران خود کرده آشنایی با مقام والا و ملکوتی آنهاست و این که درس معرفت و امام شناسی را از امام رضا علیه السلام آموخته اند که فرمودند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگ تر، مقامش عالی تر، مرتبه اش بلندتر و ژرفایش عمیقتر از آن است که عقلها به آن برسد و اندیشهها آن را دریابند. امام همانند خورشید فروزانی است که خود در کرانه افق و دور از دست رس و چشم انداز است؛ و نورش سراسر هستی را فرا گرفته است. امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شبها برای رهگذر شهرها و کویرها و گرداب بر تلاطم دریاهاست».
جلسات مناظره
مأمون با دعوت از صاحب نظران و دانشمندان مذاهب و فرقههای مختلف، جلسات مناظره تشکیل داد تا شاید بتواند چهره مقدس امام علیه السلام را خدشه دار کرده، باعث کاهش محبوبیّت حضرت در جامعه شود. امام علیه السلام با هر یک از دانشمندان، با زبان خود و از کتاب خود آنان، بر بطلان نظریه آنها و حقانیّت اسلام و صداقت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم استدلال نمود. تا آنان که همگان در برابر حضرت سر تعظیم فرو آورده، بر بطلان نظریه خویش و صحّت سخنان امام رضا علیه السلام اعتراف نمودند و بعضی همانند عمران صائبی که مشرک و در علم کلام و فنّ خطابه متبحّر و متخصّص بود به حقانیّت اسلام اعتراف میکردند و در همان مجلس اسلام میآوردند.
حاجت روا
در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است: مردی از اهالی بلخ همراه غلام خود به زیارت مرقد شریف حضرت رضا به مشهد آمدند. هر دو مشغول نماز شدند و بعد از نماز به سجده رفتند و سجده را طول دادند. مرد بلخی قبل از غلامش سر از سجده برداشت و غلام خود رابه حضور طلبید غلام بی درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد. مرد بلخی گفت: آزادت کردم و فلان کنیز را آزاد کردم و به ازدواج تو در آوردم و خودم ضامن مهریه اش شدم و فلان مزرعه را وقف شما و فرزندانتان نمودم و این امام رضا رابر این موضوع گواه میگیرم. غلام با شنیدن این سخنان به شدّت گریه کردو گفت: سوگند به خدا و این امام والا مقام من در سجده همین امر را از امام و آقایم خواستم و اینک حاجت روا شدم.
تواضع امام
شخصی به قصد دیدار امام رضا علیه السلام مسیر طولانیای را طی کرد. صبح زود به مقصد رسید. با خود گفت: به حمام بروم و غبار سفر از تن بشویم و پاک و مطهر به زیارت امام بروم. لحظاتی در آن جا درنگ کرد. شخصی آن جا بود. از او خواست که در شستن بدن به او کمک کند. بعضی از مردم که وارد حمام میشدند احترام عجیبی به او مینهادند و اظهار ارادت و ادب مینمودند. مرد مسافر اندک اندک امام را شناخت به سرعت کنار کشید و به شدت شرمنده شد و عذر خواهی کرد. اما امام رضا به او دلداری دادند و همچنان مشغول کار خود شدند و فرمودند: «شما این همه راه را با پای پیاده برای زیارت ما آمدی من هم این جا منتظرت بودم!»
آگاهی امام ازاحوال ما
وقتی در آینه روایات مینگریم رابطه ائمه اطهار علیه السلام با پیروانش را بسیار صمیمی و عاشقانه مییابیم. آن بزگواران همیشه نظرلطف و محبّت به پیروان خود دارند. امام رضا علیه السلام این پیوند الهی را چنین بیان میفرماید: «امام مهربان دوست، امین و دل سوز امت است و همانند مادری است که عاشقانه به خردسال خود عشق میورزد».
بوی خوش استغفار
حضرت رضا علیه السلام از پدران خود از حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «خود را به بوی خوش استغفار و توبه معطر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند».
روی خوش
در فرهنگ شکوهمند اسلام بر اخلاق نیکو و برخورد شایسته با مردمان سفارش شده است. امام رضا در این باره میفرمایند: «آنهائی که نمیتوانند مردم را با دارایی خود راضی کنند، پس بکوشد تا با روی خوش و خوی نیکو آنان را خشنود سازند».
توکّل
حضرت رضا علیه السلام در مورد بی نیازترین مردم میفرمایند: «کسی که بخواهد بی نیازترین مردم باشد باید به آنچه نزد خداوند است اطمینان داشته باشد».
طول عمر و افزایش روزی
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در اهمیّت صله رحم میفرمایند: «کسی که بخواهد عمرش طولانی و روزی اش افزون شود، صله رحم کند».
آستان قدسای آستان قدس تو تنها پناه من بر خاک باد پیش تو روی سیاه من
میآید از درون ضریحت شمیم عشق پیچیده در فضای حرم سوز و آه من
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن استای چلچراغ چشم تو خورشیدِ راه من
گلدسته ات مُنادی صوت عشق مأنوس با غروب و زوال و پگاه من
مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام شمس الشموس هستی و نامت گواه من
هر صبح دم به شوق تو بیدار میشوم کافتد به بارگاه تو لختی نگاه من
باران نور
میلاد گل به فصل بهاران خجسته باد آواز دل نواز هزاران خجسته باد
در گلشن همیشه گل افشان سرمدی رقص نسیم و جوش بهاران خجسته باد
سر زد وَ آسمان یقین کوکب رضا این مژده بر شکسته حصاران خجسته باد
شد جلوه گر زمشرق جان آفتاب عشق باران نور در شب یاران خجسته باد
سیراب شد کویر دل از چشمه سار نور بر دشت تشنه ریزش باران خجسته باد
بشکفته بر لبان ظفر غنچههای فجرای میر عشق، فتح سواران خجسته باد
شب را شکست جاده شبگیر آفتاب گلبانگ نوش نوش خماران خجسته باد
اومی پذیرد
به کوی رضا جان صفا میپذیرد در این جا فروغ خدا میپذیرد
توای بی نوا رو به سوی رضا کن که این پادشه خوش گدا میپذیرد
به پا بوس او رو که زوار خود را سر خوان جود و عطا میپذیرد
بود رحمتش بی کران همچو دریا هم آلوده هم پارسا میپذیرد
اگر دردمندی بیا بر در او که هر درد این جا شفا میپذیرد
خدا را به او خوان و خواه آنچه خواهی که ایزد به پاسش دعا میپذیرد
امید دل من به من کن نگاهی که جان از نگاهت صفا میپذیرد
بخواه از خدا تا ببخشد گناهم که تو آنچه خواهی خدا میپذیرد
سلطان سلاطینای که سلطان سلاطینی و گنج فقرایی در جهان ازره الطاف معین ضعفایی
من چه گویم به مدح تو که لالست زبانم معدن حلمی و دریای کرم کَنزِ عطایی
کی توان وصف نمودن صفت پاک کریمت مجمع جمله صفات حسن و نعمت و ثنایی
گرچه درشهرخراسان به غریبی زدهای کوس یاورجمله غریبان و غریب الغربایی
گر بگویم تو چوشمسی نبودلایق وصفت زآن که روی توبه خورشید دهد نور و ضیایی
چشمه رحمت
پناهگاه همه بی پناه و جا این جاست مطاف و قبله گه هر شه و گدا این جاست
اگر دوای غم و درد و ناخوشی خواهی به آستان رضا سر بنه دوا این جاست
اگر تمام طبیبان تو را جواب کنند مدار باک و مخور غم ترا شفا این جاست
اگر که چشمه آب حیات میخواهی مرو به راه غلط چشمه بقا این جاست
اگر که بخشش و آمرزش گنه خواهی بیا امام رئوف حضرت رضا این جاست
به زهد و علم بود چوی علی ولی اللّه بیا ولی خداپور مرتضی این جاست