دوشنبهِ آخرین روز اردیبهشت، بین ساعت ۷ تا ۸ صبح، عبور و مرور مترو و اتوبوسها و خودروها و مردمی که در حال رفتن به محل کار هستند، طبیعی است؛ در حالی که در همین دقایق، کانالهای تلگرامی و بعد به تدریج خبرگزاریها و صداوسیما، کم کم خبر «شهادت رئیس جمهوری و همراهان» را مخابره میکنند.
یکشنبهشب (۳۰ اردیبهشتماه) نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی با ابراز تاثر از بروز حادثه برای رئیس جمهوری تاکید کردند: «ملت ایران نگران و دلواپس نباشند؛ هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.».
اما آیا این پیام فقط تلاش رهبری برای آرام کردن جامعه بود؟ بررسی تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی نشان میدهد حوادثی همچون آنچه عصر ۳۰ اردیبهشت برای هشتمین رئیس جمهوری ایران رخ داد، با همه تلخی آن، بیسابقه نبوده و جمهوری اسلامی حوادث مهمی را پیش از این هم از سر گذرانده است.
بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی، با درگذشت رئیس جمهوری، شورایی سه نفره شامل رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و معاون اول رئیس جمهوری به ریاست معاون اول، کشور را اداره و همچنین ترتیبی اتخاذ میکنند تا رئیس جمهوری جدید حداکثر در مدت ۵۰ روز، انتخاب شود. با این حساب، کشور تا اوایل تیرماه انتخاباتی زودهنگام را به خود خواهد دید.
اما تجربه گذشته جمهوری اسلامی در این زمینه چگونه بوده است؟
عزل نخستین رئیس جمهوری و انتخابات زودرس
اواخر سال ۱۳۵۹ و اوایل سال ۱۳۶۰، ایران از یک سو درگیر تجاوز ارتش بعثی صدام بود و از سوی دیگر اختلافهای جدی میان بخش زیادی از نیروهای انقلابی و مکتبی با «ابوالحسن بنیصدر» رئیس جمهوری وقت و حامیانش، وضعیت بغرنجی در کشور ایجاد کرده بودند.
امام خمینی (ره) با وجود گلایه گسترده نیروهای انقلابی به ویژه آیتالله بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس، تلاش داشت به منتخب مردم فرصت دهد، اما با تداوم تنش، امام (ره) که پیش از این برای تقویت جایگاه رئیس جمهوری، فرماندهی کل قوا را نیز به بنیصدر سپرده بود، ۲۰ خردادماه در یک پیام یک خطی به ستاد مشترک نیروهای مسلح اعلام کردند، ابوالحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده است.
بعد از این حکم، ۲۶ خردادماه دو فوریت طرح نمایندگان مجلس برای ارزیابی کفایت سیاسی رئیسجمهور وقت (ابوالحسن بنیصدر) به تصویب رسید و پس از پنج روز (۳۱ خرداد) با رأی اکثریت نمایندگان، عدم کفایت ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری تصویب شد. رئیس وقت مجلس، همان روز در نامهای به امام (ره)، مصوبه مجلس را به اطلاعشان رساند و ایشان نیز در پینوشت نامه، بنیصدر را از ریاست جمهوری ایران عزل کرد.
با عزل نخستین رئیس جمهوری ایران، شورای موقت ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور موسوی اردبیلی (رئیس وقت قوه قضائیه)، محمدعلی رجایی (نخست وزیر) و هاشمی رفسنجانی (رئیس وقت مجلس) برای اداره امور اجرایی کشور تشکیل شد.
فرایند عزل بنیصدر بیهزینه هم نبود و سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، مهمترین متحد بنیصدر در آن دوره که اعضای شبه نظامی مسلح هم داشت، روز ۳۰ خرداد فراخوان مسلحانه داد و هوادارانش، شمار زیادی از مردم بیگناه کوچه و بازار را به شهادت رساندند که البته این خروج توسط سپاه پاسداران کنترل شد و به شکست انجامید.
شیبانی، پرورش، عسکراولادی، رجایی، کاندیداهای دومین انتخابات ریاست جمهوری
با فعال شدن شورای موقت، فراخوان برای انتخاب رئیسجمهوری جدید انجام شد و ۷۱ نفر برای انتخابات ثبت نام کردند. شورای نگهبان که برای نخستینبار در انتخابات ریاست جمهوری فعال بود، ۲۱ تیرماه از بین آنها صلاحیت چهار نفر یعنی «عباس شیبانی، علیاکبر پرورش، حبیباللّه عسکراولادی و محمدعلی رجایی» را تأیید کرد و سپس فعالیت تبلیغاتی نامزدهای ریاستجمهوری به طور رسمی شروع شد.
دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، دوم مرداد ۱۳۶۰ و درحالی که بنیصدر هنوز در کشور بود برگزار شد. در نهایت محمدعلی رجایی با کسب ۱۲ میلیون و ۷۷۰ هزار رای (۹۰ درصد) از مجموع ۱۴.۵ میلیون رای، دومین رئیس جمهوری ایران شد. میزان مشارکت در این دوره ۶۴.۲ درصد بود.
سرانجام بنیصدر که پس از عزل مدتی در خفا زندگی کرد، هفتم مرداد همان سال با یک فروند هواپیمای ربودهشده همراه با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، از ایران فرار کرد و به فرانسه پناهنده شد.
ویژگی این دوره، در جریان بودن جنگ و قدرت داشتن گروه تروریستی منافقین بود که «میلیشیا» هم داشت و در همین فاصله در هفتم تیرماه، عملیات بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی را نیز انجام داد که منجر به شهادت آیتالله بهشتی، رئیس وقت دستگاه قضایی و شماری از وزیران و نمایندگان مجلس شد.
ترور همزمان رئیس جمهوری و نخست وزیر
حکم محمدعلی رجایی بعد از انتخابات ۲ مرداد، ۱۱ مردادماه تنفیذ شد. رجایی تازه وزیرانش را انتخاب کرده بود که منافقین در انفجار ۸ شهریور، او و محمدجواد باهنر، نخست وزیر را در حالی ترور کردند که عمر دولتش به یک ماه هم نرسیده بود. اگر امروز طبق قانون اساسی معاون اول رئیس جمهوری شورای ریاست جمهوری تشکیل داده، بعد از ۸ شهریور، کشور حتی نخستوزیر هم نداشت.
مرحوم هاشمیرفسنجانی و موسوی اردبیلی شورای موقت را تشکیل میدهند و به دلیل حضور اکثریت، شورای نگهبان با تشکیل این شورا موافقت میکند. طبق خاطرات هاشمی، سیاست امام (ره) این بود که جای نیروهای از دست رفته به سرعت پر شود.
۲ روز بعد از این اتفاق تلخ، مجلس به آیتالله مهدوی کنی به عنوان نخستوزیر موقت رای داد. او با حکم شورای ریاست جمهوری مأمور شد ضمن تشکیل کابینه، هرچه زودتر مقدمات انتخابات سومین دوره ریاست جمهوری را فراهم آورد و به این ترتیب فرایند سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران آغاز شد.
در این انتخابات، ۴۶ نفر داوطلب شدند که در نهایت پنج نامزد شامل «آیتالله سید علی خامنهای، سید علیاکبر پرورش، حسن غفوریفرد، سیدرضا زوارهای و محمدرضا مهدویکنی» توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند و البته مهدوی کنی از ادامه رقابت انصراف داد.
پرورش، غفوریفرد و زوارهای، کاندیداهای سومین انتخابات ریاست جمهوری
در این دوره برخلاف دو دوره گذشته، کاندیدای روحانی نیز در فهرست نامزدها قرار گرفت، زیرا حزب جمهوری اسلامی با توجه به شرایط خاص کشور و فقدان کاندیدای قابل قبول که بتواند در سطح جامعه از آرای لازم برخوردار شود، از امام (ره) اجازه خواست نهی خود را از نامزدی روحانیون بردارند که مورد پذیرش واقع شد. بعد از این مرحله، تازه هاشمی رفسنجانی و دیگران رایزنیهایی با آیتالله خامنهای انجام دادند تا با وجود تداوم کسالت ناشی از ترور در ۶ تیرماه، راضی به کاندیداتوری شوند.
سرانجام روز ۱۰ مهرماه انتخابات سومین دوره ریاست جمهوری برگزار شد و آیتالله خامنهای با کسب ۱۵ میلیون و ۹۰۵ هزار و ۹۸۷ رای (۹۵ درصد) از مجموع ۱۶ میلیون و ۸۴۷ هزار و ۷۱۷ رای، رئیسجمهور ایران شدند. این انتخابات با مشارکت ۷۴.۲ درصد مردم برگزار شد و پس از اعلام نتایج، امام (ره) در ۱۸ مهر ۱۳۶۰ رای مردم را تنفیذ کردند.
ویژگی این دوره نیز از یک سو رخدادهای جنگ و از سوی دیگر تداوم درگیری نظام با عملیات تروریستی مکرر منافقین است؛ به گونهای که در همین فاصله، شاهد ترور آیتالله قدوسی دادستان انقلاب (۱۴ شهریور)، آیتالله مدنی امام جمعه تبریز (۲۰ شهریور) ترور شهید هاشمینژاد و همچنین سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش (فلاحی، نامجو وزیر دفاع، کلاهدوز و فکوری) در سانحه هوایی بودیم.
همراهی مردم، کلید اصلی
اکنون از سال پرحادثه ۱۳۶۰، ۴۳ سال گذشته و بار دیگر حادثهای باعث فقدان رئیس جمهوری ایران شده است. آنچه در دو دوره قبلی این رویداد باعث عبور کشور از این مرحله شد، هدایت و نفوذ کلام رهبر کبیر انقلاب، تدابیر مسئولان کشور و مهمتر از همه، اعتماد و همراهی مردم بود. حالا نیز قوت همین عوامل است که زمینهساز گذر از این دوره را به سلامت مهیا میکند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده گروهی از نیروهای سپاه فرمودند: «مردم عزیزمان مطمئن باشند که هیچ اختلالی در کار کشور بوجود نمیآید... همه چیز انشاءالله مرتب، منظم، کارهای کشور پیش میرود؛ هم امنیت کشور، هم امنیت مرزها، هم بقیه کارهایی که در سطح کشور به وسیله قوه مجریه باید انجام بگیرد، انجام میگیرد. مردم نگران نباشند، دلواپس نباشند....»
منبع: ایرنا