۲۹ شهریور ۱۴۰۲ خبر درگیری خونین در یک کافی شاپ به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری در شهرری رفتند و با بررسیهای اولیه مشخص شد دقایقی قبل از ورود پلیس دو پسر جوان در جریان بازی مافیا باهم درگیر شدهاند و پسر ۱۹ ساله به نام بابک از ناحیه گردن چاقو خورده است. بابک به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما دو روز بعد به خاطر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید جان باخت و جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی انتقال پیدا کرد.
با مرگ بابک شناسایی عامل قتل در دستور کار پلیس قرار گرفت و مأموران پس از بررسی دوربینهای مداربسته و تحقیقات از شاهدان درگیری پی بردند که عامل قتل پسری به نام سعید بوده است.
متهم در حالی که قصد داشت به خارج از کشور بگریزد از سوی پلیس بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.
پس از بازسازی صحنه و تکمیل تحقیقات برای سعید به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند که به هیچ عنوان حاضر به مصالحه و گذشت نیستند. بعد از آن سعید به جایگاه رفت و گفت: چند روز قبل از حادثه من و دوستانمان که حدوداً ۲۵ نفر بودیم به کافهای در شهرری رفتیم تا مافیا بازی کنیم.
وسط بازی یکی از دخترها به نام سمیرا که کنار بابک نشسته بود بلند شد و آمد کنار من نشست، بعد هم در اینستاگرام به من پیغام داد که او را دنبال کنم.
من هم قبول کردم، اما چند ساعت بعد بابک به من پیام داد و گفت به آن دختر علاقه دارد و از من خواست کاری با او نداشته باشم. من هم همان موقع از صفحه اینستاگرام هر دو نفر خارج شدم. تا اینکه چند روز بعد ما دوباره برای بازی مافیا دور هم جمع شدیم و اوایل بازی ناگهان یکی از دوستان بابک با صدای بلند به من گفت چرا به سمیرا پیشنهاد دوستی دادی؟ گفتم اشتباه میکنید من پیشنهاد ندادم، سمیرا خودش به من پیام داده بود. بعد هم وقتی فهمیدم بابک به او علاقهمند است از صفحه او و بابک خارج شدم تا سوءتفاهمی پیش نیاید.
وی افزود: من میخواستم ماجرا را برای بابک توضیح دهم که ناگهان او و دوستانش دعوا را شروع کردند. من کافه را ترک کردم. پس از آن دوستم گفت که بابک و دوستانش قرار دعوا گذاشتهاند. ما هم به محل قرار رفتیم و آنجا فهمیدم دوستم مرا فریب داده تا آنها مرا تنها گیر بیندازند. همان موقع بابک با چاقو به سمتم آمد و ضربهای به دستم زد.
من هم چاقوی یکی از آنها را گرفتم و به سمت بابک حمله کردم تا بترسد، اما چاقو ناخواسته به او خورد و روی زمین افتاد.
با دیدن وضعیتش خیلی ترسیدم. یکی از دوستانم گفت که باید از کشور فرار کنی. میخواستم ابتدا به ارومیه و بعد هم به ترکیه بروم تا دستگیر نشوم، اما قبل از فرار دستگیر شدم.
متهم ادامه داد: من اتهامم را قبول دارم، اما باور کنید ناخواسته بود و حالا هم شرمنده پدر و مادرش هستم و از آنها درخواست میکنم من را ببخشند.
پس از آن وکیل اولیای دم نیز ضمن اعتراض به اظهارات موکل متهم عنوان کرد: در گزارش پزشکی قانونی به صراحت اعلام شده که ضربه چاقو به گردن موجب مرگ شده است. این را هم در نظر داشته باشید که مقتول در زمان درگیری چاقو نداشته است.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران
مشکل اصلی مسئولین از راس تا انتها هستن.
یه مشت علاف از دنیا بی خبر نشستن دور هم مزخرفات تحویل هم میدن آخرشم که چی بشه یا دعوا میشه یا قهر و...
شبکه های داخلی هم بدتر از اونوری
حالا این وسط یه پسر کشته شده و اون یکی دیگه هم احتمالا اعدام میشه ولی دختر راست راست میگرده و چندتا پسر دیگه رو اغفال میکنه
آقایون چشم و گوشتون رو باز کنین که این چیزها ظاهرش خوب و لذت بخش ه اما باطنش ...
خراب خرابه دیگه
چون شما فکر میکنین این مسائل عادی شده متوجه زشتی کار نیستین ولی میبینین که آخرش به جنایت یا فضاحت ختم میشه