سالهاست که دستانش با قلم مو و چشمانش با بوم نقاشی انس گرفته است.چشمانی که این بار، دریچه نگاهش نه به یک بوم، که به سمت یک نامه سرگشاده است.نامه ای از یک رهبر در این سوی دنیا به جوانانی شجاع و جویای حقیقت در آنسویاین کره خاکی.
نامش میناست، ۲۴ ساله و فارغ التحصیل رشته گرافیک. در دانشگاه، عضو فعال تشکلهای دانشجویی بود و حالا با دیدن خیزش دانشجویی در دانشگاههای آمریکا، به یاد آن روزهای پر از شور و هیجان خودش افتاده.
آنچه این روزها اما ذهنش را معطوف به خود کرده، نامه هدایتگرانه رهبر انقلاب اسلامی ایران به آن دانشجویان محروم از راهبر و راهنماست. او هم نامه آقا را خوانده و لبریز از امید و دلگرمی شده، از اینکه آقا، دانشجویان را در سمت درست تاریخ خوانده است.
مینای گزارش ما، از روزی که خبر این نامه را شنیده و آن را خوانده ، سوژه جدید نقاشی اش را یافته.قلم مو به دست گرفته تا کبوتری را ترسیم کند رها شده از یک پاکت نامه، با پروازی به انتهای افق.
نوشته های آقا به وجدش آورده، مخصوصأ آنجا که می فرمایند:درس قرآن درباره ارتباطات بشری این است؛ نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید.
در همین خصوص می گوید: در زندگی شخصی ام، چندباری مورد ظلم و ستم قرار گرفتم و به همین دلیل معنای ستم را خوب می فهمم. از روزی که صاحبخانه مان اجاره خوابگاه را به یک باره دوبرابر کرد و ما مجبور به تخلیه شدیم تا وام اشتغالزایی که اندر خم کوچه های بانک ناپدید شد. کاش آن روزها کسی بود که این چنین پدرانه، با من همدردی می کرد.
بانوی نقاش اما، کمر خم نکرد و مقاومت را انتخاب کرد.مقاومتی برای ایجاد تغییر در برابر مشکلات. همچنان که به فرموده آقا «سرنوشت دیگری در انتظار منطقه حساس غرب آسیاست.»
می گوید: هربار که تصاویر مردم مظلوم غزه را از تلویزیون و فضای مجازی می بینم غمی بزرگ بر دلم سنگینی می کند از اینکه زنان هم سن من ،اینچنین در رنج و سختی اند و کاری از دستم برنمی آید.
مینای نقاش ادامه می دهد: تصور اینکه کسی از دور بیاید و آدم را از خانه خودش بیرون براند بسیار سخت و غیرقابل تصور است و سخت تر اینکه، کسی به داد دلت نرسد و به کمکت نیاید و تو در غربت و آوارگی گم شوی.
مینا ،نامه آقا به دانشجویان آمریکایی را چندین بار خوانده و هر بار به گفته خودش نکته جدیدتری را در آن یافته.از درس صحیح تاریخ تا ترسیم جغرافیای آینده، و اینها را هنر رهبری می داند که تمام دنیا به هوش و سلامت نفس و فرزانگی اش اقرار کرده اند.
گزارشم را با هنرمند جوان به پایان میرسانم تا به کارش برسد و «بوم مقاومتی» اش را هرچه زودتر و زیباتر آماده کند.
به افق نگاه می کنم، افقی که پر از تلألو نور است و مقصد تمام کبوتران رهاشده از قفس. و این بار اما، کبوتری رو به افق پر می گشاید که مبدأش نه قفس، که پاکت نامه ای است به غایت مهرآگین.
نامه ای از یک حکیم دلسوز به بخش جدیدی از جبهه مقاومت در سمت درست تاریخ.