۱۰ آذر سال۱۴۰۱ گزارش یک درگیری مسلحانه در شهرک دانشگاه به پلیس اعلام شد.
پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که پسر ۲۱ ساله به نام بابک هدف گلوله قرار گرفته و کشته شده است؛ بنابراین تحقیقات برای شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت و پلیس پی برد که عامل قتل پسری به نام شاهرخ است.
یکی از شاهدان درگیری به پلیس گفت: من و دوستانم پاسوربازی میکردیم که به یکباره متوجه شدیم شاهرخ و بابک باهم درگیر شدهاند. درگیری آنها هم به این خاطر بود که شاهرخ و دوستش مهران در محله ما سرقت میکردند و بابک به این موضوع اعتراض کرده بود. شاهرخ بعد از درگیری لفظی از آنجا رفت، اما دقایقی بعد با یک وانت برگشتند و به بابک شلیک کردند.
این اظهارات از سوی چند شاهد دیگر نیز مورد تأیید قرار گرفت.
با این اطلاعات، مأموران مهران را دستگیر کردند، اما شواهد نشان میداد شاهرخ بعد از جنایت به ترکیه گریخته است.
دستگیری ۳ ماه بعد
در حالی که ۳ ماه از قتل گذشته بود مأموران دریافتند شاهرخ به کشور برگشته بنابراین بلافاصله او را دستگیر کردند. هرچند وی منکر جنایت بود، اما برای او کیفرخواست صادر شد و پرونده او و مهران برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در این جلسه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: اولیای دم حاضر به گذشت هستند و اعلام کردهاند با دریافت دیه از قصاص میگذرند.
سپس شاهرخ به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش عنوان کرد: من شب حادثه در خانه خواب بودم که مهران با من تماس گرفت و گفت بابک در یک درگیری مسلحانه کشته شده است. اما بچه محلهایمان ما را عامل جنایت معرفی کردهاند. به همین خاطر ترسیدم و به خانه یکی از بستگانم در رودبار رفتم و بعد هم غیرقانونی به ترکیه گریختم. سه ماه بعد که فکر میکردم آبها از آسیاب افتاده به کشور بازگشتم، اما در مرز دستگیر شدم.
قاضی گفت: چرا غیرقانونی از کشور خارج شدی؟
شاهرخ جواب داد:، چون پاسپورت نداشتم.
بعد از آن مهران هم اتهامش را نپذیرفت و گفت: من اصلاً آن شب در درگیری حضور نداشتم.
در ادامه شاهدان یک به یک به جایگاه رفتند و شاهرخ را عامل قتل بابک معرفی کردند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران