رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع):

بهائیت ابزاری برای نفوذ و تخریب دین و ولایت است

آیت الله فاضل لنکرانی تصریح کرد: برای مقابله با بهائیت روی غدیر کار کنید. یکی از ادله بطلان این فرقه‌ این است که تمام مرام و مسلکشان مخالف با غدیر است.

 آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی،  در جمع پژوهشگران به تبییت ماهیت و پشت پرده فرقه ضاله بهائیت پرداخت و تصریح کرد: بهائیت برای اینکه زن ایرانی را از هویت خودش خالی کند کشف حجاب را و برای اینکه جامعه را از دین دور کند نفی مرجعیت و روحانیت را مطرح کردد. مخالفت شدید با روحانیت از شعار‌های اساسی بهائیت است.

مشروح سخنان رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) را در ادامه بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید غدیررا خدمت شما پژوهشگران مسائل اعتقادی که در خصوص فرقه ضاله بهائیت فعالیت می‌کنید تبریک عرض می‌کنم.

به‌خوبی می‌دانید غایت اصلی فرقه سازی‌ها در طول تاریخ، چه در میان تشیع و چه در میان تسنن، تسلط بر امور مسلمین بوده، یعنی جعل یک فرقه حتی در عرفان‌های کاذب این‌طور نیست که جهت تأمین نیاز‌های روحی و واقعی بشر باشد که جاعلین آن بخواهند بر طبق مبانی فلسفی یا مبانی اجتماعی خود، بگویند ما در کنار دین اسلام یک فرقه‌ای را قرار می‌دهیم که از آن برای رفع نیاز‌های واقعی انسان تبعیت شود. خیر، تمام این فرقه‌ها که در داخل مسلمین جعل شده، شاید در ادیان دیگر هم همین‌طور باشد، برای نفوذ در امور اجتماعی و سیاسی مسلمین بوده است، اصولاً راه مهم نفوذ در درون قدرت‌های سیاسی مسلمین فرقه سازی بوده.

ما یک وقت نگاه‌مان به فرقه ضاله بهائیت از این منظر است که اینها آمدند یک فکری را جعل کردند که با مبانی همه مسلمین خصوصاً با مبانی شیعه منافات دارد، آنگاه می‌گوئیم بطلانش روشن است، چون با مبانی اعتقادی ما سازگاری ندارد، تمام آنچه که شیخیه و بعد هم به دنبال آن بابیه و بعد هم بهائیت دنبال کردند، چه در تفسیر قرآن و چه در برخورد با روایات، چه در برخورد با مبانی عقلی و کلامی به یک نحو مغایر با آموزه‌های اهل‌بیت است. همان‌طور که در تاریخ بهائیت مشاهده می‌کنید آنها ارزش علمی خود را به همان الهام در عالم رؤیا و خواب می‌بینند نه استدلال و برهان، ولو اینکه شیخ احمد احسائی سال‌ها در نجف بوده و در درس وحید بهبهانی و امثالهم شرکت کرده، ولی شیخیه وقتی می‌خواهند عظمت او را مطرح کنند مستند به خواب‌هایی می‌کنند که دیده است! یعنی یک مستندی را به میدان می‌آورند که قابل تحقیق و صحه‌گذاری نیست، نظیرش هم در زمان ما احمد الحسن است که از همین حربه‌ها استفاده می‌کند و خوب است که شما در کار خود اینها را استخراج کنید و در اختیار حوزه‌های علمیه و مردم قرار دهید.

اینها نمی‌خواهند با این خواب و ادعا‌ها یک دین و فکری را مطرح کنند، مثلاً در فلسفه می‌گوئیم بو علی آمد یک مبنایی را پایه‌گذاری کرد، این یک مبنای فکری است با استدلالات خودش که قابل نقض و ابرام هست، اما او با طرح این مبانی فلسفی دنبال نفوذ نبود، یا ملا صدرا با طرح حرکت جوهری نمی‌خواست نفوذ در قدرت یا سیاست کند، اما شما خبر دارید که اساس کار غرب در فلسفه بر این است که فیلسوفانی را به میدان آورند و محور قرار دهند که با طرح نظریات آنها در ارکان سیاسی کشور‌ها نفوذ پیدا کنند.

الآن یک بحث مهم این است که این فرقه بهائیت قبل از آنکه یک فرقه دینی جعلی باشد یک فرقه سیاسی است و باید این مسئله مورد توجه قرار بگیرد، شواهد این مسئله باید مورد توجه قرار بگیرد، چرا یک فرقه سیاسی است؟ باید آن برخورد‌هایی که در زمان قاجار با اینها شد و حمایت‌هایی که سفارتخانه‌های روس و انگلیس از آنها می‌کردند، برای مردم تبیین بشود مخصوصاً در رسانه‌ها، که متأسفانه در رسانه‌ها کمتر به این جهت پرداخته می‌شود. تاریخ بهائیت در ایران را ببینید، در زمان قاجار وقتی مورد مخالفت امیر کبیر و ناصرالدین شاه قرار گرفتند، به جایی به نام عشق آباد یا جای دیگر پناه بردند و دولت روس از اینها حمایت کرد، یا سفارتخانه‌های روس و انگلیس در داخل ایران از رؤسای آنها حمایت کرده و پناهشان می‌داد. معلوم می‌شود بهائیت را برای نفوذ در مقدرات اجتماعی ایران و تشیع، و به یک معنای عام مسلمین ساخته و پرداخته‌اند.

این بخش از تاریخ نفوذ بهائیت در مشروطه به تنهایی یک فصل بسیار عبرت‌آموز و مهم است، اصلاً چه کسی مسئله کشف حجاب را قبل از رضاخان در ایران مطرح کرد؟ بهائیت مطرح کرد. الآن در ایران ما در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها معروف این است که کشف حجاب را رضاخان مطرح کرده، در حالی که کشف حجاب را بهائیت مطرح نمود، عباس افندی مسئله حریت نساء را مطرح و مجلس حریت النساء را تشکیل داد و کشف حجاب را دنبال کرد و اقداماتی را شاگردان و اطرافیانشان به صورت بسیار تشکیلاتی و منظم انجام دادند، این مسئله باید کاملاً مورد توجه قرار بگیرد که بهائیت به دنبال نفوذ در بین شیعیان و جامعه‌ی ایرانی بوده و نه فقط در صدد تغییر دین بلکه به دنبال تغییر هویت ایرانی بودند برای اینکه بر ایران تسلط پیدا کند. راه تسلط بیگانگان بر این مرز و بوم این است که هویت دینی و هویت ملّی مردم را تغییر بدهند و یکی از برنامه‌های آنها برای این امر موضوع کشف حجاب بود.

ما وقتی تاریخ بهائیت را از زمان قاجار بررسی کنیم، بعد از ناصرالدین شاه، مظفر الدین شاه که روی کار آمد به اینها میدان داد، بعد احمد شاه همین‌طور تا می‌رسد به پهلوی که آرام آرام اینها بال و پر گرفتند و منشأ این پروبال گرفتن هم ارتباط نزدیک آنها با کشور‌های روس، انگلیس و آمریکا بود، هرچند این سه کشور، یک مقدار با هم تفاوت در روش داشتند. با ارتباط با این کشور‌ها توانستند تشکیلاتی را در ایران به وجود آورده و در منصب‌های رسمی ایران حضور پیدا نموده و قدرت پیدا کنند. یک زمان وقتی می‌خواستند انگلیس و استکبار را خیلی مهم جلوه دهند می‌گفتند اگر برگی از درخت بیفتد آنها خبر دارند، اینها نیز برای با نفوذ جلوه دادن خود مخصوصاً در زمان پهلوی می‌گفتند خود رضاشاه هم بهائی بوده، یک چنین تبلیغاتی برای همه مسئولین درجه اول می‌کردند تا بگویند ما این مقدار نفوذ پیدا کرده‌ایم.

واقعاً یکی از دستاورد‌های مهم انقلاب اسلامی این بود که ریشه بهائیت را از این کشور کَند، درست است الآن بعضی از استان‌ها آلوده هستند و عده‌ای که پدر یا جدّشان بهائی بوده، الآن خانواده‌ای بهائی هستند که نظام اسلامی باید برای این افراد هم برنامه داشته باشد، البته ممکن است یک فردی که از طبقه چهارم و پنجم اینهاست نه فکر نفوذ باشد و نه پیگیر این مسائل، ولی اساس بهائیت فرقه‌ای بسیار خطرناک برای ایران و اسلام است. ما نباید به این فرقه فقط از جنبه دینی نگاه کنیم که فرقه‌ای دارای انحرافات و بدعت هستند. بهائیت یک خطر برای ایران و اسلام است. امروز این خطر شاید شدیدتر از گذشته هم باشد، بالأخره ریشه‌ی اینها که برمی‌گردد به انگلیس، اسرائیل، آمریکا و روس خشکیده نشده، ریشه‌های اینها امروز قوی‌تر هم شده و نمی‌خواهند بگذارند بهائیت خاموش بشود، سایت‌هایی که امروز راه اندازی کرده‌اند، تبلیغاتی که دارند و امکاناتی که حتی در ایران برای آنها فراهم ساخته‌اند، کجا می‌خواهند خاموش بشود؟

لذا نکته‌ی اول این است که با ارائه تحقیقات خود به مسئولین امر اثبات کنید بهائیت یک خطر بسیار بزرگ است نه فقط برای اسلام بلکه برای ایران، بهائیت دنبال نفوذ در مقدرات کشور است. در قضایای مشروطه نامه‌های عباس افندی و دیگران برای تحریک سران مشروطه و اذیت و آزار‌هایی که به مشروطه‌خواهان وارد کردند گواه صدق این مسئله است.

شاید اگر نفوذ بهائیت در مسئله مشروطه نبود، قضایای مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری به وجود نمی‌آمد و مشروطه روند صحیحش را طی می‌کرد. این جمله عباس افندی که کسی را نزد آخوند خراسانی فرستاد تا به آخوند بگوید دوره اجتهاد و فقاهت تمام شد بروید دنبال کارتان، حرف خیلی مهمی است! یعنی برای نفوذ در مقدرات ایران حذف روحانیت و مرجعیت در رأس شعار‌های بهائیت بود، نکته عجیب در زمان ما نیز همین است!. دو مسئله در زمان ما در رأس دستور العمل‌های دشمن است، یکی مسئله حجاب و دیگری مخالفت با روحانیت، این دو مسئله در زمان پهلوی هم مطرح بود و ریشه‌اش برمی‌گردد به بهائیت. بهائیت برای اینکه زن ایرانی را از هویت خودش خالی کند کشف حجاب را و برای اینکه جامعه را از دین دور کند نفی مرجعیت و روحانیت را مطرح کردد. مخالفت شدید با روحانیت از شعار‌های اساسی بهائیت است.

نکته دوم برخورد مراجع و بزرگان در زمان‌های مختلف با بهائیت است، یعنی ما باید ببینیم مراجع ما، نامه‌هایی که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در زمان خودش به نخست وزیر وقت راجع به خطر فرقه ضاله بهائیت می‌نویسد، اما آنها اعتنا نمی‌کنند تا جایی که آقای بروجردی تصریح می‌کند برای اینها نه تنها این مسئله مهم نیست بلکه از روی عمد بهائیت را تقویت می‌کنند! استفتای مهمی از ایشان هست که هر گونه معاشرت، مخالطه و معامله با آنها حرام است و جایز نیست، و مسلمان‌ها باید آنها را طرد کنند، در فتوای مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه نیز به صورت صریح حکم ارتداد و عدم جواز ارتباط مسلمین با اینها مطرح است، این یک بعد دیگر قضیه است که شما در تحقیقات و مطالعات خود به آن پرداخته و به مردم منتقل کنید. در طول تاریخ بهائیت از زمان شیخ احمد احسائی که حدود دویست و چند سال پیش می‌شود، فقهای طراز اول آن زمان مثل صاحب جواهر و صاحب فصول او را تکفیر کردند. بعد هم بابیه را که محصول شیخیه و در ادامه بهائیه را که محصول بابیه است، اینها همه در امتداد هم هستند. باید موضع‌گیری فقها در طول تاریخ در مقابل این فرقه مطرح شود. فقهایی که توجه داشتند اینها دنبال نفوذ و تسلط بر امور مسلمین هستند.

نکته سوم اینکه تشکر می‌کنم از سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات اسلامی، مخصوصاً واحد بررسی عقاید و میز بررسی فرقه ضاله بهائیت، این میز‌ها باید فعال بشود، باید محققان و اساتید مبرز در آن حضور پیدا کرده و طلاب را تربیت کنند. به نظر من تاریخ شیخیه را باید تمام طلبه‌ها بخوانند که ابعاد و زوایای خیلی عجیب و غریبی دارد. کسی که ۱۳۰ جلد کتاب نوشته، در زمان ما چنانچه یک فرد حرف انحرافی زند و علما با او به مقابله برخیزند برخی می‌گویند این فرد ۵۰ جلد کتاب نوشته، خُب نوشته باشد! شیخ احمد احسائی ۱۳۲ جلد کتاب در مسائل عرفانی، فلسفی، اصول فقه، سیر و سلوک نوشته، مگر نوشتن کتاب دلیل بر صحت افکار نویسنده‌اش می‌شود؟ شیخ احمد احسائی درس هم زیاد خوانده و در محضر بزرگان نجف هم بوده، اما چطور می‌شود که انحراف پیدا می‌کند؟ این بخش از زندگی او برای طلبه‌ها باید عبرت آموز باشد.

واقعاً وقتی انسان واقعه غدیر را ملاحظه می‌کند خدای تبارک و تعالی با نزول آیه تبلیغ بر رسول اکرم (ص) در غدیر تکلیف تمام بشر را تا روز قیامت معین کرده و فرمودند محور دین، ولایت است، اسامی والیان را هم با خصوصیاتشان ذکر کردند. فرمودند محور هدایت و محور حق امام است. از آن تاریخ همه برخورد‌ها و دشمنی دشمنان برای ضربه زدن به همین محور بوده است، صوفیه را به وجود آوردند برای اینکه این محور را تضعیف کنند، بهائیه، بابیه، شیخیه، همه برای تخریب محور ولایت بوده است؛ لذا برای تقویت دین و مقابله با بهائیت روی غدیر کار کنید. یکی از ادله بطلان افکار این فرقه‌ها از شیخیه گرفته تاکنون، این است که تمام مرام و مسلکشان با غدیر سازگاری نداشته و مخالف با غدیر است. واقعاً غدیر سنگ بنای محکمی شد برای حفظ اسلام، برای حفظ مکتب حقّه، اگر غدیر نبود معلوم نبود چه بلا‌های سخت‌تر و بدتری بر سر اسلام می‌آمد.

در هر صورت برای مقابله با افکار و نقشه‌های شوم بهائیت تشکیل این میز جای تقدیر فراوان دارد، حوزه‌های علمیه امروز باید روی فرق و ادیان بیشتر از گذشته کار کنند، چون در زمان ما این فرقه‌های جعلی زیاد ایجاد می‌شود مثل سلفیه، داعش، طالبان، باید افکار همه اینها را دقیق مورد بررسی قرار داده و به نسل امروز و آینده منتقل کنند.

تلاش کنید ابعاد بهائیت را بیشتر باز کنید، راجع به نفوذ بهائیت در مشروطه، در حکومت پهلوی اول، پهلوی دوم، با چه حربه‌ها و چه شعار‌هایی وارد شدند و الآن چه شعار‌های جدیدی به میدان می‌آورند؟ یکی از دستآورد‌های مهم انقلاب، ریشه کن کردن بهائیت و قطع نمودن دست آنها از مناصب قدرت و حکومت است. آنها که می‌گویند چه فرقی می‌کند چه کسی حاکم باشد؟ باید به این نکته توجه کنند. حکومت دست قاجار و پهلوی بود، این‌طور به راحتی بهائی‌ها در آن نفوذ پیدا کردند برای رسیدن به مطامع نفسانی خودشان و تحقیر ملت ایران و چپاول ثروت و از بین بردن دیانت مردم.

منبع:خبرگزاری حوزه

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.