حجتالاسلام والمسلمین بهاری،کارشناس و سخنران مذهبی اظهار کرد: عموماً وقتی که مردم به وجود مبارک پیامبر اسلام صل الله علیه وآله والسلم و یا هر یک از اولیاء الهی که به حضورشان میرسیدند سوالاتی که در ذهن داشتند را مطرح میکردند. خیلی از این سوالات مکتوب شده و جوابهای آن هم بیان شده است. البته جواب بعضی از سوالات گاهی انحصاراً برای یک نفر است، اما بعضاً به برخی از سوالات که این حضرات بزرگوار پاسخ دادند برای عموم یا اکثریت جامعه قابل تعمیم است. مثلاً از وجود مبارک حضرت علی علیه السلام درمورد سوال معروف علم و ثروت پرسیده شد که خیلی از مواقع، همه ما با آن روبرو شدهایم که علم بهتر است یا ثروت؟
یازده مورد از حضرت امیرمومنان علیه السلام سوال شده و یازده نوع هم پاسخ داده شده است. یعنی جوابها متفاوت هستند.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: وجود مبارک حضرت علی علیه السلام به اندازه فهم سوالکننده پاسخ دادهاند. یا از وجود نازنین پیامبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم سوالاتی در شکلهای مختلف مطرح شده است.
در روایت است که مرحوم علامه مجلسی در بحار نقل کردهاند: آقایی بادیهنشین محضر رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله والسلم رسید که گاهی شاید در طول عمر خود برای یک یا دو بار میتوانستند پیامبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم را ببینند. مثلاً در مفاتیح الجنان هم، شیخ عباس قمی در رابطه با حالات شبهای ماه مبارک رمضان و شبهای قدر نقل میکند که شب بیست و سوم به شب عرب بادیه نشین معروف است.
حجتالاسلام والمسلمین بهاری مطرح کرد: در ادامه روایت علامه مجلسی باید گفت که آقای بادیهنشین به رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله والسلم نقل کرد: آقا جان! من همه سال نمیتوانم به مسجد بیایم و برگردم. یک آدرسی به من دهید تا یک شب کاسبی یک سال را کنیم و برگردیم.
پیامبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم فرمودند: هر جا بودی، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان خودت را به مسجد برسان.
یک عرب بادیهنشین دیگر هم به مدینةالنبی محضر رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله والسلم آمد و گفت: یا رسول الله! من اول میخواهم مطلبی را بیان کرده و سوالم را مطرح کنم.
حضرت رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم فرمودند: بفرمایید.
گفت: شما یک دینی آوردهاید که این دین میگوید اصول دین تحقیقی و فروغ دین تقلیدی هستند.
یعنی فرد برای اصول دین باید تحقیق کند و به منبعش دست پیدا کند و هنگامی که رسیدی در فروع دین، به کارشناس آن امور مراجعه کرده و از آن، تبعیت کنید.
حضرت رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم فرمودند: درست است.
آن مرد گفت: یا رسول الله! من یقین دارم این دنیا خدا دارد. چون این همه عالم نمیتواند خودش سر هم بایستد و بدون حساب و کتاب باشد. همه اینها یک مدیر بی نظیری دارند که همه عالم را در ید قدرت خود میچرخاند و صاحب قدرت بزرگی است که عدالت هم دارد؛ به طوری که عدل در وجودش موج میزند. زیرا معنای عدل، نظم و نظام و ترتیب و رفتار خاص با حساب و کتاب است و اگر چنین نباشد تمام منظومههایی که در عالم میچرخند در یک لحظه، همه به هم میریزند. پس این نشانه عدل خالق است و این خالق همه چیز را به اندازه به آن موجودات عنایت کرده است.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: خداوند برای هدایت بشر و این که راه گم نشود و انسان به تمام قدرت پی ببرد انبیاء خود و امامان معصوم علیهمالسلام را برای جامعه قرار دادهاند و کار انبیاء الهی این است که پیام پروردگار متعال را به مردم برسانند و خط و فکر و رفتن به سمت خداوند مهربان را به مردم نشان دهند و جبری هم در کار نیست و اگرچه انسان به صورت جبری خلق شده است ولی اختیاری زندگی میکند و به همین دلیل، خداوند مهربان در قرآن کریم میفرمایند: ما راه را به شما نشان میدهیم دوست دارید اهل شُکر یا اهل کفر باشید. اما بدانید اگر اهل کفران نعمت شدید بلا به سرتان خواهد آمد.
خورشیدی که در عالم میتابد مردم به آن احتیاج دارند و خورشید احتیاجی به مردم ندارد. اگر مردم از نور ذات مقدس حضرت حق بهرهمند شوند و استفاده کنند
حجتالاسلام والمسلمین بهاری گفت: باید از پیامبران الهی نیز، تبعیت کنند و هر پیامبر و اهل بیتی جانشینی دارد که جانشین رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم، حضرت علی علیه السلام و جانشینان دوازده امام علیهالسلام نیز، امامان بزرگوار دیگر بودهاند؛ جانشینانی که تا روز قیامت به مردم خط مسیر الهی را نشان میدهند.
این کارشناس مذهبی افزود: امام جعفر صادق علیهم السلام یک شاگردی داشتند و وقتی او به محضر امام علیهالسلام رسید، امام جعفر صادق علیه السلام تمام قد بلند شدند و به شاگرد خود احترام گذاشتند و از او دعوت کردند تا سر جای خودشان بنشیند.
آقایی کنار امام جعفر صادق علیه السلام بود از این رفتار و تحویل گرفتن امام علیهالسلام تعجب کرد. چون شاگردشان سنی نداشت.
امام صادق علیهالسلام به شاگردشان فرمودند: بگو موقعی که به بصره رفتی و با آن عالِم بزرگ بصره روبرو شدی چه گفتی و چه کردی؟
شاگردشان گفت: شنیدم عالمی در بصره روی منبر نشسته بود و جمله حضرت علی علیه السلام را فریاد میزد و میگفت: تا من را ازدست ندادهاید هر سوالی دارید از من بپرسید.
من هم بلند شدم و رفتم تا به بصره رسیدم. دیدم فوج جمعیت در مسجد جامع بصره نشسته بودند و میخواستند فرصت پیدا کرده و از عالم سوال کنند. پس از شکاف صفها، به صف جلو رسیدم و در میان صحبتهای این آقا دستم را بلند کردم و گفتم سوال دارم. شما چشم و گوش و معده و زبان و دیگر اعضای بدنتان به تنهایی میتوانند کارهای خود را انجام دهند؟
گفت: بله میتوانند.
گفتم: عقل داری؟
گفت: بله
گفتم: وقتی آنها کارهای خود را به تنهایی انجام میدهند. عقل را برای چه میخواهی؟
گفت: خداوند متعال، عقل را به من دادهاند تا در مواقع ضروری، اگر چشم و گوش و دست و پای من قاطی کردند و نتوانستند تصمیم بگیرند که چه کار کنند؟ عقل به دادم برسد.
مگر میشود که خداوند، پیامبری را برای هدایت انسان بیافرینند ولی پس از ایشان، مولا و نائب نداشته باشد؟